إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى بَیَّنَ حُجَّتَهُ مِنْ سائِرِ خَلْقِهِ بِکُلِّ شَىْءٍ، وَ یُعْطِیهِ اللُّغاتِ، وَمَعْرِفَةَ الاْ نْسابِ وَالاَّْجالِ وَالْحَوادِثِ، وَلَوْلا ذلِکَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَ الْحُجَّةِ وَالْمَحْجُوحِ فَرْقٌ.(68) ترجمه : فرمود: همانا خداوند متعال ، حجّت و خلیفه خود را براى بندگانش الگو و دلیلى روشن قرار داد، همچنین خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغت ها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت و نساب همه را مى شناسد و از نهایت عمر انسان ها و موجودات و نیز جریات و حادثه ها آگاهى کامل دارد و چنانچه این امتیاز وجود نمى داشت ، بین حجّت خدا و بین دیگران فرقى نبود. 2 قالَ علیه السلام : عَلامَةُ الاْ یمانِ خَمْسٌ: التَّخَتُّمُ بِالْیَمینِ، وَ صَلاةُ الا حْدى وَ خَمْسینَ، وَالْجَهْرُ بِبِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم ، وَ تَعْفیرُ الْجَبین ، وَ زِیارَةُ الاْ رْبَعینَ.(69) ترجمه : فرمود: علامت و نشانه ایمان پنج چیز است : انگشتر به دست راست داشتن ، خواندن پنجاه و یک رکعت نماز (واجب و مستحبّ)، خواندن ((بسم اللّه الرّحمن الرّحیم )) را (در نماز ظهر و عصر) با صداى بلند، پیشانى را در حال سجده روى خاک نهادن ، زیارت اربعین امام حسین علیه السلام انجام دادن .
ادامه مطلب ...
جابر ابن عبدالله انصارى گوید: روزى به همراه مولاى متّقیان، امام على(ع) بودم، شخصى را دیدیم که مشغول نماز است، حضرت به او خطاب کرد و فرمود: آیا معنا و مفهوم نماز را مىدانى که چگونه و براى چه مىباشد؟ اظهار داشت: آیا براى نماز مفهومى غیر از عبادت هم هست؟ حضرت فرمود: آرى، به حقّ آن کسى که محمّد(ص) را به نبوّت مبعوث گردانید، نماز داراى تأویل و مفهومى است که تمام معناى عبودیّت در آن خواهد بود. آن شخص عرض کرد: پس مرا تعلیم فرما. امام فرمود: معنا و مفهوم اولین تکبیر آن است که خداوند، سبحان و منزّه است از این که داراى قیام و قعود باشد. دومین تکبیر یعنى؛ خداوند موصوف به حرکت و سکون نمىباشد. سومین تکبیر یعنى؛ نمىتوان خداوند را به جسمى تشبیه کرد. چهارمین تکبیر یعنى؛ چیزى بر خداوند عارض نمىشود.
ادامه مطلب ...
سهم امام زمان(عج)در زندگی وبرنامه های فرهنگی ما چقدر است؟
به هر دلیل و حکمت عادت کردهایم که سهم امام را تنها از خمس اموال منقول و غیرمنقول محاسبه کنیم، در حالی که با صد تدبیر و حیله هم از ادای آن حدّاقل میگریزیم، در حالی که در نزد آبرو، اعتبار، قلم، وقت ما و برنامههای رسانهای رسمی و غیررسمی ما سهم بزرگی از حقّ امام باقی است که الزاماً باید پرداخته شود.
امروز هم طبق معمول و سابقة قریب به دویست برنامة رادیویی که طیّ آنها همواره از دشمنان اسلام، شیعه و ایران و عملکرد آنها گفتهام و آخرین خبرها و حوادث جاری را با رویکرد مهدوی تحلیل کردهام، در پی کشف خبری و روایتی بودم؛
گویا عادت کردهایم هر کجا کم آوردیم، از سهم این برنامههای کوتاه که یک میلیونیوم ساعت از جمع کلّیة برنامههای فرهنگی رسانههای رسمی و غیررسمی هم نمیشود، کم کنیم.
این عمل از دو حال خارج نیست، یا شأن موضوع و مطلب (مهدویّت) را اسفل و کم اهمّیتتر از سایر موضوعات، همچون تاسوعا و عید نوروز و... فرض کردهایم یا آنکه مجموع ایّام و آنات و حوادث و رخدادهای ماضی و مستقبل را منفک و مستقل از آنچه که در دایرة گفتوگوهای ولایی مهدوی قابل شناسایی است، فرض کردهایم. وگرنه دلیل روشن و قابل دفاعی برای این کم گذاشتنها نمیشناسم.
از همین جا بود که خواستم خودم و دوستانم را متذکّر این معنی شوم و از زبان حضرات معصومان(علیهم السلام) عرض کنم که:
«دنیا و هر چه در آن است، متعلّق به خدا، رسولش و ما اهل بیت است.»
این کلام حضرت اباعبدالله، امام صادق(علیه السلام) است که خلق مسلمان را متذکّر میشوند:
دانشجو بود…دنبال عشق و حال،خیلی مقید نبود،یعنی اهل خیلی کارها هم بود،تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی…. از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه… وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن،آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن…من چندبار خواستم سلام بگم…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…
ادامه مطلب ...
عبادت به معنای اظهار ذلّت، عالیترین نوع تذلّل و کرنش در برابر خداوند است. در اهمیّت آن، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تکوین و تشریح) برای عبادت است. خداوند میفرماید:
»و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»[1] هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است.
کارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:
«و لقد بعثنا فی کلّ امّه رسولاً أن اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت»[2] پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است.
روشن است که خدای متعال، نیازی به عبادت ما ندارد، «فانّ اللّه غنیٌّ عنکم»[3] و سود عبادت، به خود پرستندگان بر میگردد، همچنانکه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلّم ندارد.
آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وا میدارد (یا باید وادار کند) اموری است، از جمله:
1ـ عظمت خدا انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی میبیند، نا خود آگاه در برابر او احساس خضوع و فرو تنی میکند. آن سان که در برابر یک دانشمند و شخصیت مهم، انسان خویشتن را کوچک و ناچیز شمرده، او را تعظیم و تکریم میکند.
2ـ احساس فقر و وابستگی طبیعت انسان چنین است که وقتی خود را نیازمند و وابسته به کسی دید، در برابرش خضوع میکند.
چه کسانی مورد خشم الهی هستند؟ چه کارهایی کردند که مورد خشم الهی قرار گرفتند که ما باید از آن کارها اجتناب کنیم؟
مهمترین عامل غضب الهی یکی از مهمترین عوامل غضب الهی کفر است. یعنی پنهان کردن حقایقی که انسان نباید آنها را مخفی کند .
دومین عاملی که سبب خشم الهی میشود و ما باید از آن دوری کنیم دروغ بستن به خدا و دروغ شمردن آیات الهی است. آیا مخاطب این سخن فقط مشرکان صدر اسلام هستند یا ممکن است در میان ما هم کسانی باشند که مخاطب این باشد و به خدا دروغ ببندند؟
یکی از آیاتی که نشان میدهند که دروغ بستن به خدا چقدر خطرناک است، آیه 21 سوره مبارکه «انعام» است که میفرماید: «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»؛ چه کسی ظالمتر از آن است که به خدا دروغ میبندد یا آیات الهی را تکذیب میکند؛ بدانید که ستمکاران کامیاب نمیشوند. کسی که در زندگی ستم کند به سعادت و خواستههای مادی و معنوی خود نمیرسد.
حدیث معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد عذابهای جهنمیان
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: در شب معراج که به آسمان رفتم گروهی از زنان امت خود را دیدم به طوری که نشناختم و سختی عذاب آنها مرا به گریه واداشت: 1- زنی به خاطر نشان دادن موهایش به نامحرم، به موهایش آویزان بود و مغز سرش میجوشید.
2- زنی را به خاطر آزار شوهرش، به زبانش آویخته بودند و آب داغ جهنم در دهانش میریختند.
3- زنی به جهت آرایش خود برای نامحرمان، گوشت بدن خود را میخورد و آتش از بدن او شعله میکشید.
4- زنی به خاطرآنکه رعایت نجس و پاکی را نمیکرد؛ خود و لباسهایش را نشسته بود؛ غسلهای واجب را انجام نداده بود و در نمازش سستی کرده بود، پاهایش به دستهایش بسته شده بود و مارها و عقربها به جانش افتاده بودند.
5- زنی به علت خارج شدن از منزل بدون اجازه شوهر، در تنوری از آتش، به پاهای خویش آویزان شده بود.
6- زنی به علت آنکه خود را به مردان نامحرم نشان داده بود تا به او رغبت کنند، گوشت بدنش با قیچیهایی آتشین بریده میشد.
7- زنی به جهت واسطه شدن در انجام عمل منافی عفت، صورت و بدنش میسوخت و رودههای خود را میخورد.
8- زنی به خاطر آنکه سخن چینی کرده بود و زیاد دروغ گفته بود، سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و او را هزار هزار نوع عذاب میکردند.
9- زنی به دلیل اینکه آوازه خوان و حسود بوده به شکل سگ بود و آتش در درونش وارد شده و از دهانش خارج میشد و فرشته ها گرزهای آتشین بر سر و بدنش فرود میآوردند.
آنگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموند: وای بر زنی که شوهر خود را ناراحت نموده و به خشم آورد و خوشا به حال زنی که همسرش از او راضی باشد
یکی از دلسوختگان اهل بیت(ع) که بارها با پای پیاده به عتبات عالیات رفته، مرحوم شیخ احمد کافی است. وی با وجود اینکه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از دنیا رفته است اما خاطراتی را از ایامی را که با پیاده به زیارت سیدالشهدا علیهالسلام میرفتند برای ما به یادگار گذاشته است که در ادامه میخوانید:
خداوند لطف کرده و قریب 30 سفر از نجف پیاده به کربلا آمده باشم. سالی 5 مرتبه میآمدیم، الان هم آقایان میآیند؛ علما، مراجع، طلبهها، فضلا و مدرسین.
آقا سیدالشهدا(ع) سالی 5 زیارت مخصوص دارند؛ اول رجب، نیمه رجب، نیمه شعبان، عرفه و اربعین. ده تا ده تا، بیست تا بیست تا با هم جمع میشدند و مقداری نان خشک کرده و کمی هم ماست و نعناع با هم مخلوط کرده به همراه یک کاسه و نمک با خودشان برمیدارند. قبا و عبایشان را هم تا کرده و داخل کولهپشتی قرار میدهند، نعلینهایشان را هم می گذارند درون کولهپشتی.
اندکی که از شب میگذرد، از مدرسهها و خانهها بیرون میآیند به حرم آقا امیرالمؤمنین(ع) می«روند، سلامی به حضرت میدهند و میگویند علی(ع)! ما داریم میرویم کربلا، امری ندارید؟ داریم میرویم کنار قبر ابی عبداللهالحسین(ع).
این گروه به کوفه میرسند و گاهی اوقات برخی از افراد از مسیر خشکی میآیند که حدوداً 13 فرسخ است اما اگر از راه کوفه بیایند 17 فرسخ است و سه روز در راه هستند البته بسیاری هم از کنار رو فرات می آمدیم. سه روز در راه بودیم و تقریباً روزی 6 فرسخ پیاده میرفتیم. چه حال خوشی؛ افراد در مسیری که طی میکنند با هم بحث میکنند، حدیث میخوانند، مطالب دینی به هم میگویند، دور هم مینشینند، واقعاً انسی است، انس دینی و معنوی.
در راه وقتی در حال حرکت هستیم، عربها «مُضیف» (مهمانخانه) درست کردهاند، تشریفاتی نیست، چهار تکه حصیر را روی هم انداختهاند و یک تکه هم حصیر پهن کردهاند به عنوان مهمانخانهشان.
بیچارهها در طول سال برنج میکارند، برنجهایشان را کنار میگذارند و به بچههای خود در آن هوای گرم نان و خرما میدهند. به جای هندوانه، آب فرات و به جای خورشت، خرما میدهند و اندکی که برنج دارند میگویند صبر کنید این زوار سیدالشهداء بیایند.
زائران اهلبیت(ع) که آمدند، ده ـ بیست نفر به پیشواز زائران آمده و ازآنها دعوت میکنند تا در این مضیفها بیایند. برنج را ریخته و به آنها میدهند. برق نبود، چراغ فانوس روشن کرده، ظرف دوغ و آب در دست میگیرند و از زائران پذیرایی میکنند.
وقتی زائران غذا خوردند، هر چه که باقی ماند آنها را برمیدارند و به جمعیت اطرافشان میدهند و میگویند اینها را بخورید که از باقیماندههای زوار سیدالشهداء(ع) است.
این چه حُسن نیتی است! این چه اخلاصی است! این چه عقیدهای است! چه ایمانی است! صفای درونی است، این چه دلی است خوشان به حال آنها.
یک زمانی، تابستانها شب راه میروند و روز، زیر نخلها میخوابند، چرا که هوا گرم است و نمیتوان راه رفت. اول مغرب شد، نماز مغرب و عشاء را خواندیم، کمی نان و دوغ درست کردیم و خوردیم و به راه افتادیم، برای چه زمانی؟ برای زیارت اربعین، شلوغترین زیارتیها. 2 هزار موکب و دستههای عزاداری از اطراف عراق میآیند.
خدایا وسیلهای درست کن که این مرقد مطهر و راه امام حسین(ع) برای مردم باز شود و مردم به زیارت ایشان نائل شوند.
«بگو من بر اجر رسالتم چیزی از شما جز مودت و دوستی با اهل بیتم و خویشانم نمیخواهم»؟ سوره شوری، ایه 23
عمر
سعد ملعون در روز 11 محرم دستور کوچ از کربلا بهسوی کوفه را میدهد و
زنان و حرم امام حسین ـ علیهالسلام ـ را بر شتران بیجهاز سوار کرده و این
ودایع نبوت را چون اسیران کفّار در سختترین مصائب و هُموم کوچ میدهند.
در
هنگام حرکت از کربلا عمر سعد دستور داد که اسرا را از قتلگاه عبور دهند.
روز 12 محرم اسرا را وارد شهر کوفه نمودند. گویا اسرا، شب دوازدهم را ، در
پشت دروازههای کوفه و بیرون شهر سپری کرده اند. ادامه مطلب ...