نـخـسـتـیـن فـرزنـد پـاک بـانـو ام البـنـیـن، سـالار بـزرگـوارمـان ابـوالفـضـل العـبـاس (عـلیـه السـّلام) بـود کـه بـا تـولدش، مـدیـنـه بـه گـُل نـشـسـت ، دنیا پرفروغ گشت و موج شادى ، خاندان علوى را فراگرفت. (قَمَرى ( تـابـنـاک بـه ایـن خـانـدان افـزوده شـده بـود و مـى رفـت کـه بـا فضایل و خون خود، نقشى جاودانه بر صفحه گیتى بنگارد.
هـنـگامى که مژده ولادت عباس به
امیرالمؤ منین (علیه السّلام) داده شد، به خانه شتافت ، او را در برگرفت ،
باران بوسه بر او فرو ریخت و مراسم شرعى تولد را درباره او اجـرا کـرد. در
گوش راستش اذان و در گوش چپ اقامه گفت. نخستین کلمات، بانگ روح بخش
تـوحـیـد بـود کـه بـه وسـیـله پدرش پیشاهنگ ایمان و تقوا در زمین ، بر
گوشش نشست و سرود جاویدان اسلام ، جانش را نواخت :(اللّه اکبر... لا اله
الاّ اللّه (. این کلمات که عصاره پـیـام پـیـامبران و سرود پرهیزگاران
است ، در اعماق جان عباس جوانه زد، با روحش عجین شـد و بـه درخـتـى بـارور
از ایمان بدل شد تا آنجا که در راه بارورى همیشگى آن ، جان بـاخـت و
خـونـش را بـه پـاى آن ریـخـت.
پیامبر اسلام (ص) از دیدگاه امام صادق(ع)
حضرت محمد(ص) در سن چهل سالگى به پیامبری مبعوث شد
پیامبر اسلام (ص) از دیدگاه امام صادق(ع)
در طول تاریخ بشریت کم تر انسانى وجود دارد که مانند پیامبر اسلام تمام خصوصیات زندگى اش به طور واضح و روشن بیان و ثبت شده باشد.
خداوند
متعال در قرآن کریم ـ کتابى که خود حافظ اوست(1) و بدون هیچ تغییرى تا
قیامت باقى است ـ با زیباترین عبارات و کامل ترین بیانات, آن حضرت را
معرفى نموده و با عالى ترین صفات ستوده است.خداوند متعال مى فرماید: (انک لعلى خلق عظیم); (2) اى پیامبر! تو بر اخلاقى عظیم استوار هستى.
نیز مى فرماید: (محمد رسول الله و الذین معه اشداو على الکفار رحمإ بینهم. ) (3) محمد( ص) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفار سر سخت و در میان خود مهربانند.
محققان،
تاریخ نویسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت محمد(ص) سخن گفته
اند. اما ائمه (علیهم السلام) با نگاهى ژرف و دقیق سیماى آن شخصیت بى نظیر
و دریکتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته, به معرفى زندگى, مبارزات و آموزه
هاى آن حضرت پرداختند. دراین نوشتار برآنیم تا گوشه هایى از زندگى و شخصیت
حضرت محمد(ص) رااز نگاه امام صادق( علیه السلام ) به تماشا بنشینیم.
حضرت محمد (ص) ، آسمانی ترین هدیهی خدا
حدود 600سال از ظهور مسیح میگذشت و تعالیم او آغشته به خرافهها و بدعتها و حق فراموشی و هوس محوری شده بود؛
- جهان در آتش جهل و زور و زر و تزویر میسوخت؛
- دخترکان معصوم پس از تولد به جای آغوش گرم مادران در گورهای سرد، زنده به گور میشدند؛
- زن چون کالایی خرید و فروش میشد، به غارت برده میشد، به ارث می رسید و حق هیچگونه انتخابی نداشت؛
- قتل و غارت و شبیخون و جنگ، شغل اکثر مردم حجاز بود و کینه و نفرت، طایفه ها را در کام مرگ میکشید؛
- کسرایان در ایران برگردن مظلومان آن چنان فشار میآوردند که کمر اکثریت مردم در زیر بار ظلم شاهان خمیده بود؛
- هیچ ایرانی خارج از طبقه ی اشراف، حق تحصیل و خواندن و نوشتن نداشت؛
- شاهان خود را سایه ی خدا مینامیدند؛ اما بیشتر از دوزخ ابلیس، بندگان خدا را در آتش ستم خویش داغ میکردند؛
- کعبه مرکز توحید، تبدیل به بتخانه ای شده بود که 360 شیطان در آن ایستاده بودند و از مرکز توحید، مردم را به بت پرستی میخواندند؛
تا کوچه های کاظمین
شهادت امام موسی کاظم
تقویم، روی سیاه ترین برگه های خود ورق می خورد و به هزار و چهار صد سال پیش بر می گردد؛ به شبی که غم، به شب نشینی کوچه های تاریک کاظمین آمده است.
شب، خجالت زده از لابلای انگشتان
سیاهی، در خاکها فرو میچکید. خورشید، خودش را پشت غروب ها و کوه ها
پنهان کرده است؛ گویی این که در خیابان ها مرگ پاشیده باشند!
مرگ در قالب تعارف خرما تقدیم امام موسی کاظم علیه السلام میشود .
یک لقمه دیگر از این خرما و ریحان میل کن، اگرچه به زهر آغشته شده باشد!
... و چقدر هارون به دست های سیاه و جنایت وحشیانه خودش افتخار میکرد!
افتخار به شکستن حریم حرمت ائمه!
شهادت امام موسی کاظم(ع)
بیست و پنجم رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام)، امام هفتم شیعیان جهان در سال 183 هجری است.
درباره حبس امام موسی (ع) به دست هارون الرشید شیخ مفید در ارشاد روایت می کند که علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن بر مک بوده است زیرا هارون فرزند خود امین را به یکی از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث که مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را داشت که اگر خلافت به امین برسد جعفربن محمد را همه کاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و بر مکیان از مقام خود بیفتند.
جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قایل به امامت موسی (ع) و یحیی این معنی را به هارون اعلام می داشت. سرانجام یحیی پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی کند. گویند امام هنگام حرکت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار کرد و از او خواست که از این سفر منصرف شود. و اگر ناچار می خواهد برود از او سعایت نکند. علی قبول نکرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامی مال به او می دهند تا آنجا که ملکی را توانست به هزار دینار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت یا رسول الله از تو پوزش می خواهم که می خواهم موسی بن جعفر را به زندان افکنم زیرا او می خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزدوالی آن عیسی بن جعفربن منصور بردند.
چند درس آموزنده از زندگی حضرت یونس (ع)
در زندگی و داستان کوچک حضرت یونس علیه السلام ـ که در قرآن آمده، درسهای بزرگ است که در این جا به پارهای از آنها اشاره میشود:
1.
باید در امور، به خصوص نفرین برای نابودی افراد، شتابزدگی نکرد، و تا
احتمال هدایت وجود دارد، با کمال صبر و مقاومت و وقار، برای هدایت مردم
تلاش نمود. پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر همین اساس رفتار
میکرد، در یکی از موارد، سرسختی و لجاجت مشرکان به جایی رسید که نزدیک
بود پیامبر اسلام آنها را نفرین کند. خداوند به او خطاب نموده و فرمود:
«فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَکْظُومٌ؛
اکنون که چنین است صبر کن و مانند صاحب ماهی (یونس) مباش (که در تقاضای
مجازات قومش عجله کرد و گرفتار مجازات ترک اولی گردید) در آن هنگام خدا را
خواند در حالی که قلبش پر از اندوه بود.»[1]
2. در میان اقوامِ
گنهکار مشمول عذاب الهی، تنها یک قوم که همان قوم یونس ـ علیه السلام ـ
بودند قبل از عذاب ایمان آوردند و نجات یافتند، و این موفقیت به خاطر
راهنماییهای یک عالم آگاه و دلسوز اتّفاق افتاد.
خداوند در قرآن
میفرماید: «چرا در هیچ یک از شهرها و آبادیها به موقع ایمان نمیآورند
تا موجب جلوگیری از عذاب آنها شود، جز قوم یونس ـ علیه السلام ـ که آنها
به موقع ایمان آوردند و از عذاب رسوا کننده دنیا نجات یافتند، و تا پایان
زندگیشان از مواهب زندگی بهرهمند شدند.»[2] اگر دیگران هم چنین باشند
مانند آنها نتیجه خوبی خواهند گرفت.
فضیلت و اعمال مشترکه ماه شعبان
فضیلت ماه شعبان
شعبان
ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله
منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مىگرفت و به ماه رمضان وصل مىکرد و
مىفرمود شعبان، ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای
او واجب میشود و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که چون ماه
شعبان فرا میرسید امام زین العابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع
مىنمود و مىفرمود اى اصحاب من مىدانید این چه ماهى است؟
این ماه
شعبان است و حضرت رسول صلى الله علیه و آله مىفرمود شعبان ماه من است پس
در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود
روزه بدارید. به حقّ آن خدایى که جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست
سوگند یاد مىکنم که از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم که فرمود
شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام که هر که روزه بگیرد در ماه شعبان براى
جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست میدارد و در
روز قیامت کرامت خود را نصیب او میگرداند و بهشت را براى او واجب میکند.
ادامه مطلب ...
پرتوى از سیره و سیماى امام موسى کاظم(علیه السلام)
حضرت
امام موسى بن جعفر(علیه السلام)، معروف به کاظم و باب الحوائج و عبد صالح
در روز یکشنبه 7 صفر سال 128 قمرى در روستاى «ابواء»، دهى در بین مکّه و
مدینه، متولّد گردید.
نام مادر آن حضرت، حمیده است. آن حضرت در 25 رجب
سال 183 قمرى، در زندان هارون الرّشید عبّاسى در بغداد، در 55 سالگى به
دستور هارون مسموم گردید و به شهادت رسید.
مرقد شریفش در کاظمین، نزدیک بغداد، زیارتگاه شیفتگان حضرتش مى باشد.
امام
موسى بن جعفر همان راه و روش پدرش حضرت صادق(علیه السلام) را بر محور
برنامه ریزى فکرى و آگاهى عقیدتى و مبارزه با عقاید انحرافى، ادامه داد.
آن حضرت با دلائل استوار، بى مایگىِ افکار اِلحادى را نشان مى داد و
منحرفان را به اشتباه راه و روش شان آگاه مى ساخت.
حضرت میکائیل چه مأموریتی دارد؟
حضرت میکائیل مسئول رزق و روزی موجودات است
حضرت میکائیل علیه السلام یکی از فرشتگان مقرب درگاه الهی است. هریک از فرشتگان مأموریت خاصی دارند. با توجه به روایات مشخص میشود که حضرت میکائیل علیه السلام یک وظیفه خاص دارد که عبارت است از ریاست ملائکهای که مسئول رساندن رزق و روزی به مخلوقات هستند.
در مورد مأموریت حضرت میکائیل علیه السلام در روایات آمده است:
پیامبر خدا(ص) میفرمایند: ... أَمَّا مِیکَائِیلُ فَصَاحِبُ کُلِّ قَطْرَةٍ تَسْقُطُ وَ کُلِّ وَرَقَةٍ تَنْبُتُ وَ کُلِّ وَرَقَةٍ تَسْقُط... صاحب هر قطره بارانی که میبارد، هر برگ درختی که رشد میکند و هر برگی که فرو میافتد، میکائیل است.
لذا میتوان گفت که وظیفه اصلی حضرت میکائیل علیه السلام نظارت بر باران و گیاهان و در واقع مسئول رزق و روزی موجودات است.
اما گاهی حضرت میکائیل علیه السلام با دیگر فرشتگان نیز همکاری دارد، بهعنوان نمونه امام صادق علیه السلام فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بَعَثَ أَرْبَعَةَ أَمْلَاکٍ فِی
إِهْلَاکِ قَوْمِ لُوطٍ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ
کَرُوبِیل. خداوند تبارک و تعالی، به چهار فرشته (جبرئیل، میکائیل، اسرافیل، کروبیل) مأموریت داد که قوم لوط را هلاک کنند.
منبع:farhangnews.ir
دعای این چهار نفر رد نمیشود
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «دعاى چهار نفر رد نمى شود:
دعای پیشواى دادگر
دعای پدر براى فرزندش
دعاى خیر انسان براى برادرش در غیاب او
و دعای ستمدیده.
خداوند جلّ جلاله مى فرماید: به عزت و جلالم سوگند که گر چه به طول انجامد، اما عاقبت انتقام تو (ستمدیده) را بگیرم.»
پیمبر (ص) فرموده اند: «دعاى کودکان امت من، در صورتى که به گناهان آلوده نشده باشند، مستجاب مى شود.»
امام حسن (ع) نیز می فرمایند: «کسى که قرآن بخواند دعایى مستجاب دارد، زود یا دیر.»
امام صادق (ع) درباره دعایی که مستجاب می شود، فرموده اند: «مبادا ستمگرى را در ستم کردن به مسلمانى ستمدیده، یارى رسانید؛ زیرا اگر شما را نفرین کند نفرینش مستجاب مى شود.
جد ما رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرمود: همانا نفرین مسلمان ستمدیده اجابت مى شود.»
البته روایات در کنار تصریح بر دعاهایی که مستجاب می شوند، به دعاهایی نیز که مستجاب نمی شوند اشاره کرده اند.
پیامبر خدا (ص) می فرمایند: «خداوند عزّ و جلّ فرموده است: هر مخلوقى که به کسى جز من متوسل شود، دستش را از اسباب آسمان ها و زمین کوتاه کنم و آن گاه چون چیزى از من بخواهد، عطایش نکنم و چون مرا بخواند، پاسخش ندهم.»
و نیز می فرمایند: «باید امر به معروف و نهى از منکر کنید و گرنه خداوند بدهاى شما را بر خوبانتان مسلط مى گرداند و در این صورت نیکانتان دعا مى کنند، ولى دعایشان مستجاب نمى شود.»
منابع:
بحارالانوار
میزان الحکمه