دعای دختر کوچک
شرح حال ابوذر غفارى
دوم اَبُوذَر رضى اللّه عنه است ، اسم آن جناب جُندب بن جُناده(1)از قبیله بَنى غِفار است و آن جناب یکى از ارکان اربعه و سوم کس و به قولى چهارم یا پنجم کس است که اسلام آورد(2)و بعد از مسلمانى به اراضى خود شد و در جنگ بَدْر و اُحُد و خَنْدق حاضر نبود آنگاه به خدمت حضرت رسول خداى صلى اللّه علیه و آله و سلّم شتافت و ملازمت خدمت داشت و مکانت او در نزد رسول خداى صلى اللّه علیه و آله و سلّم زیاده از آن است که ذکر شود و حضرت در حق او فراوان فرمایش کرده و او را (صِدّیقُ امّت )(3)و (شبیه عیسى بن مریم )(4)در زهد گرفته و در حق او حدیث مشهور (ما اَظَلَّتِ الخَضْراء الخ ) فرموده .(5)
علامه مجلسى در (عین الحیاة ) فرموده که آنچه از اخبار خاصّه و عامّه مستفاد مى شود آن است که بعد از رتبه معصومین علیهماالسّلام در میان صحابه کسى به جلالت قدر و رفعت شاءن سلمان فارسى و ابوذر و مقداد نبود و از بعضى اخبار ظاهر مى شود که سلمان بر او ترجیح دارد و او بر مقداد.(6)
و فرموده از حضرت امام موسى کاظم علیه السّلام مروى است که در روز قیامت منادى از جانب ربّالعزّة ندا کند که کجایند حوارى و مخلصان محمّد بن عبداللّه که بر طریقه آن حضرت مستقیم بودند و پیمان آن حضرت را نشکستند؟ پس برخیزد سلمان و ابوذر و مقداد.(7)و مروى است از حضرت صادق علیه السّلام که حضرت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که خدا مرا امر کرده است به دوستى چهار کس از صحابه ، گفتند: یا رسول اللّه کیستند آن جماعت ؟ فرمود که علىّ بن ابى طالب و مقداد و سلمان و ابوذر.(8)و به اسانید بسیار در کتب سنى و شیعه مروى است که حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که آسمان سایه نکرده بر کسى و زمین برنداشته کسى را که راستگوتر از ابوذر باشد.(9)
ادامه مطلب ...
گِلمان ساخته از تربت بُستانت شد
گِلمان ساخته از تربت بُستانت شد
روحمان خلق ز انوار فروزانت شد
عقل می خواست تقابل بکند با عشقت
بی خبر از همه جا آمد و حیرانت شد
مستی از رو به روی مجلس روضه که گذشت
عاقل از مستی جانانه ی مستانت شد
یوسف گمشده پیدا شد و از مصر شبی
به حرم آمد و آواره ی کنعانت شد
قبل از آنی که به میّت بدهد جان عیسی
دست بر سینه نشست ، طفل دبستانت شد
و سلیمان نبی مُلک خودش را بخشید
آمد و کنج حرم نوکر دکّانت شد
شیخِ قاضی ز کرامات تو شد صاحب فضل
شیخ عباس قمی کاتب عرفانت شد
دعبل از ماتم جانسوز تو شد مرثیه خوان
محتشم با قلمش شاعر چشمانت شد
در دل خیمه ، زهیر آن یل عثمان مذهب
متحول شده از گرمی دستانت شد
خورد راهش به مسیرت وهب نصرانی
تا نگاهی به رخت کرد مسلمانت شد
عابس از حب تو سرشار که شد نعره زد و
لیک در حال رجز پاره گریبانت شد
رحمت حق به غلامی که سرش آخر سر
رفت بر باد ولی لایق دامانت شد
خوش به حال همه عشاق حرم ؛ مخصوصا
آن که در سوریه از خیل شهیدانت شد
تا که گفتی پسر حیدر خیبر شکنم
چقَدر نیزه نصیب تن بی جانت شد
گرگ ها زوزه کشان پیرُهنت را بردند
و حصیری کفن پیکر عریانت شد
مادرت باز شب جمعه حرم آمد و گفت :
( یا بُنیَّ " ) خلق عالم همه گریانت شد
هست همیشه هر زمان در دل من خیال تو
یابن الحسن عج
گر چه ز دیده شد نهان چهره دلربای تو
هست همیشه هر زمان در دل من خیال تو
نور جمال تو عیان،از پس ابر انتظار
راه نشانمان بده تابشویم یارتو
هست دراز دست من در دوجهان به سوی تو
چشم امید من بود برکرم و عطای تو
درهمه جا به جستجو شهربه شهر وکوبه کو
منتظران حضرتت غرق دعا به جان تو
جمعه به جمعه انتظار،پیر شدندعاشقان
چهره عیان نماکه ما،سر بدهیم پای تو
کی برسد به گوش خلق بانگ رسای تو،عزیز
گوش به زنگ عاشقان،کعبه به انتظارتو
الهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر:آمین
شعر محسن حسینی
مرگ سرخ اندر رکاب مهدی زهراخوشست
جنگ با دشمن کنارمهدی زهرا خوشست
اقتدا کردن به راه سرخ عاشورا خوشست
زندگی زیباست اما ای عزیزم گوش دار
أینَ المُضطَرُّ الّذِی یُجَابُ إذا دعی
مُضطَر:
مضطر در لغت به
معنای درمانده و ناچار است و در اصطلاح به کسی مضطر گفته می شود که از همه اسباب و
ابزارهای معمولی در حل مشکلات و برطرف ساختن گرفتاری ها نا امید شده و با تمام
وجود متوجه خدا شود.
در تعدادی از
روایات و ادعیه از حضرت مهدی علیه السلام با لقب مُضطَر یاد شده است.
اما چرا به امام عصر علیه السلام ، مضطر می گویند؟
از بررسی مجموع روایات
چنین بر می آید که امام معصوم به عنوان حجت الهی در خیر خواهی و محبت به بندگان
خدا بسیار دلسوز و مهربان است، کدام اضطرار سخت تر از این است که کسی حجت خدا باشد
و مسئولیت حفظ و تبلیغ و ترویج دین و ارزش های الهی را به عهده داشته باشد اما در
شرایطی واقع شود که ببیند حکام جور از یک طرف و منافقان و انسان های هواپرست از طرف
دیگر احکام الهی را زیر پا می گذارند و بندگان خدا را از مسیر سعادت واقعی منحرف و
آنان را به بیراهه سوق می دهند.
امام
صادق علیه السلام در تفسیر آیه (أمّن یُجیبُ المُضطَرَّ إذا دَعَاهُ وَ یَکشِفُ
السُّوء)1 فرمود:
به خدا سوگند که منظور از مُضطَر در این آیه قائم آل محمد است2.
و در فرازی از دعای ندبه در خطاب به حضرت مهدی چنین آمده: أینَ المُضطَرُّ الّذِی یُجَابُ إذا دعی کجاست آن مضطری که چون دعا کند خواست او به اجابت می رسد.
--------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1.سوره نمل (27)، آیه 62 .
2.بحارالانوار، ج 51، 48
حدیث منزلت و محل صدور آن
یکی از موارد صدور حدیث منزلت در حجة الوداع بود
بررسی حدیث منزلت
«حدیث منزلت»، از احادیث معروف
نبوى و مورد قبولِ علماء تشیع و سنی میباشد .حدیث منزلت به معرفى جایگاه و
منزلت امام على (ع) ، نسبت وى با نبى مکرم دین اسلام و برترى جایگاه آن
حضرت بر دیگر صحابه پرداخته و از نظر علماء شیعى از احادیث متواتر و از
جمله دلایل شایستگی امام على (ع) براى جانشینى رسولالله اکرم به شمار آمده
است.
حدیث منزلت حدیثی مشهور پیش علمای دین اسلام است که حضرت محمد (ص) در این حدیث مقام و منزلت علی را نسبت به خود شبیه مقام و منزلت هارون نسبت به موسی عرضه می کند جز آنکه بعد از او پیامبری نیست. حدیث منزلت در مناسبت های گوناگون از رسولالله( صلی الله علیه و آله) شنیده شده که مهمترین آنها در ستیزه تبوک است.
متن حدیث منزلت
أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی.
تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسى هستی جز این که بعد از من پیامبری نخواهد بود.
پیش زمینه تاریخی حدیث منزلت
هنگامی
که رسولالله از سفر حجه الوداع برمیگردد آگاه میشود که دشمنان مسلمانان
تصمیم دارند تا به شهر مدینه حمله کنند.حضرت محمد(ص) سپاهی را در فصل گرما
آماده میکند و به آنها میگوید که عازم کجا هستند این خلاف رویه معمول
رسولالله بوده است به دلیل آن که معمولاً مقصد جنگ را اعلام نمی کرده است.
رسولالله مقصد جنگ را تبوک اعلام میکند و علی را بجای خود در مدینه منصوب
میکند.
برخی مانند عبدالله ابن ابی از این ماجرا آگاه میشوند و این شایعه را ترویج میدهند که یا پیامبر اسلام نخواسته که علی به زحمت بیافتد یا اینکه صحنه جنگ برای علی دشوار و سخت است. بعضی شایعه ها هم مبتنی بر این بود که روابط رسولالله و علی دچار تاریکی شده است. علی با شنیدن این اخبار به سرعت خویش را به رسولالله می رساند و حضرت محمد(ص) در جواب به او حدیث منزلت را نقل میکند با این تیتر که" آنها دروغ میگویند ، برگرد و در مدینه بمان، مگر تو دوست نداری که برای من چنان باشی که هارون برای موسی بود جزء اینکه پس از من پیغمبری نیست و دیگر اینکه مدینه صلاحیت جز من و تو را ندارد.
تاریخ دقیق شهادت امام حسن مجتبی(ع) چه روزی است
هفتم یا بیست و هشتم صفر؟!
در وقوع شهادت سبط اکبر پیامبر«صلی الله علیه و آله»، امام مجتبی«علیه السلام» در ماه صفر، بین علمای شیعه اختلافی وجود ندارد. ، لکن در میان علمای شیعه درروز شهادت امام(علیه السلام) سه قول وجود دارد
قول اول: (آخر ماه صفر)
روز آخر ماه صفر که قائل آن شیخ کلینی«قدس سره»میباشد و لازم به ذکر است که این قول را تنها ایشان ذکر کرده و قول منفردی است که با تمام وجاهت و بزرگی وی هیچ یک از علمای شیعه تا این زمان از او تبعیت ننمودهاند. ( لذا از بررسی این قول صرف نظر میکنیم. )
قول دوم:(۲۸ صفر)
اولین قائل آن شیخ مفید«قدس سره» در کتاب (مسارّ الشیعه) میباشد. واین در حالی است که خود شیخ مفید در کتاب دیگرش بنام (الارشاد)از ذکراین روز به عنوان روز شهادت خودداری نموده است و تنهابه ذکر ماه صفر اکتفا کرده است
دومین قائل به این قول شیخ طوسی«قدس سره» در کتاب (تهذیب الاحکام) است. و با توجه به اینکه شیخ کلینی و شیخ مفید«قدس سرهما» در شمار مشیخه او قرار داشتهاند، تنها از کلام شیخ مفید«قدس سره» در کتاب (الارشاد) تبعیّت کرده است و روز خاصی را معین نکرده است. که از عدم التزام و تعیین نکردن او به روز خاص در ماه صفر، میتوان استفاده نمود که کلام شیوخ خود (کلینی و شیخ مفید) در بیست و هشتم و آخر ماه صفر را نپذیرفته است. ادامه مطلب ...
پیامدهای وحشتناک غیبت
1- نابود کننده دین:
غیبت موجب نابودی است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) درباره غیبت می فرماید:
الغیبه اسرع فی دین الرجل المسلم من الا کله فی جوفه [1].
اثر غیبت در دین شخص مسلمان سریع تر از بیماری خورده [2] است که وارد بدن می شود.
2 - مانع پذیرش اعمال نیک:
غیبت
باعث می شود عمل و رفتار شایسته انسان تا چهل روز مورد پذیرش در گاه احدیت
قرار نگیرد. در روایات مکرر اشاره شده که وضو، نماز و روزه شخص غیبت کننده
باطل است؛ البته مقصود از باطل بودن در این جا، بطلان فقهی نیست، به این
معنا که عبادت فرد، انجام نشده است و به دلیل انجام ندادن فریضه، مورد
توبیخ قرار گیرد؛ بلکه منظور، خالی بودن این رفتار از اثری است که اعمال
صالح و رفتار شایسته باید روی فرد بگذارد. اعمال صالح، سازنده سعادت و بهشت
و بازدارنده از دوزخ و عذاب الهی هستند؛ اما در صورتی که بر روح انسان اثر
نگذارند، مانع رفتن او به جهنم نمی شوند به این معنا که از ارتکاب گناهان
جلوگیری نخواهند کرد و سازنده روح انسان نخواهند بود.
رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود:
من اغتاب مسلما او مسلمه لم یقبل الله تعالی صلاته و لا صیامه اربعین یوما و لیله الا ان یغفر له صاحبه [3].
هر
کس از مرد یا زن مسلمانی غیبت کند خداوند متعال نماز و روزه او را تا چهل
شبانه روز نمی پذیرد مگر آنکه شخص غیبت شده، از آن فرد بگذرد.
ادامه مطلب ...
شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام
عمه، بابایم کجاست؟
اسارت دشوار و یتیمی دردی عمیق است. یک سه ساله، چگونه می تواند تمام رنجِ تشنگی و زخم تازیانه اسارت و از آن بدتر، درد یتیمی را به جان بخرد، آن هم قلب کوچکِ سه ساله ای که تپیدن را از ضربانِ قلب پدر آموخته و شبی را بی نوازش او به صبح نرسانده است. امّا... امّا او رقیه حسین است و بزرگی را هم از او به ارث برده است. رقیه پس از عاشورا، پدر را از عمه سراغ می گیرد و لحظه ای آرام ندارد، با نگاه های کنجکاوش از هر سو ـ تمام عشقش ـ پدرش را می جوید و سکوتِ عمه، سؤال او را بی جواب می گذارد و او باز هم می پرسد: «عمه، بابایم کجاست؟...»
لحظه های بی قرار
این جا خرابه های شام، منزل گاه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است. رقیه با اسیران دیگر وارد خرابه می شوند، اما دیگر تاب دوری ندارد. پریشان در جست و جوی پدر است. امشب رقیه، فقط پدر و نوازش های پدر را می خواهد. امشب رقیه علیهاالسلام است و عمه، امشب رقیه علیه السلام است و سر بابا، امشب ملائک آسمان از غم دختر حسین علیه السلام در جوش و خروشند، امشب شب وداع رقیه علیهاالسلام و زینب علیهاالسلام است. او در آغوش عمه، بوی پدر را به یاد می آورد و دستان پر مهر او را احساس می کرد.
گل نازدانه پدر
رقیه ...رقیه نجیب! ای مهتاب شب های الفت حسین! ای مظلوم ترین فریاد خسته! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه!
رقیه... رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند.
رقیه... رقیه صبور! بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد.
غربتِ خرابه
یا رب امشب چه شبی است. در و دیوار فرو ریخته این خرابه غزل کدامین خداحافظی را می سرایند؟ زینب، این بانوی نور و نافله های نیمه شب، دستی به آسمان دارد و دستی بر سر رقیه؛ بخواب عزیز برادرم!
باز هم رقیه علیهاالسلام و گریه های شبانه، باز هم بهانه بابا و بی قراری هایش، و این بار شامیان چه خوب پاسخ بی قراریِ رقیه علیهاالسلام را می دهند و سر حسین علیه السلام را نزد او می آورند.
آن شب، هیچ کس توان جدا کردن رقیه علیهاالسلام را از سرِ بابا نداشت. تو با سرِ بابا چه گفتی؟ چشم های پدر، کدامین سرود رفتن را برایت خواند که مانند فرشته ای کوچک، از گوشه خرابه تا عرش اعلا پر کشیدی و غربتِ خرابه را برای عمه به جای نهادی.