ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تکالیف شیعیان در دروان غیبت امام عصر(عج)تکالیف هفتم و هشتم
دوست داشتن دوستان آن حضرت(بخصوص) و دشمنی نمودن با دشمنان ایشان
«خوشا به حال کسی که در حالی قائم از اهل بیت مرا درک کند که در زمان غیبتش به او اقتدا کرده و دوستانش را دوست داشته و با دشمنانش دشمن باشد. اینان از رفیقان و دوستدارانم و گرامیترین افراد امتّم بر من در روز قیامتاند.»1
هم عقل و هم فطرت انسان چنین حکم میکند که اگر کسی را دوست بداریم، خواهناخواه با دوستان او نیز دوستیم؛ چرا که اینان دوستِ دوست ما هستند و اقتضای محبت به کسی محبت به دوستان اوست.
خدای متعال نیز مطابق همین حکم عقل و فطری حکم کرده، در آنجا که به ملائکهاش نسبت به زائران قبر امام حسین علیهالسلام فرموده است:
«فرشتگان من، اینان زائران قبر حسیناند که محبوب محمد رسول مناند و محمد خود دوست من است. کسی که مرا دوست میدارد دوست مرا نیز دوست میدارد و کسی که دوستِ مرا دوست دارد، دوستدار کسی است که دوست من او را دوست دارد. کسی که دوست مرا و خودم را دشمن بدارد ، بر من حق است که با شدیدترین عذابهایم او را کیفر نمایم و با گرمای آتشم او را بسوزانم و جهنم را مسکن و پناهگاه او قرار بدهم و چنان شدید او را عذاب کنم که احدی از جهانیان را چنین عذابی نکرده باشم.» 2
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در اینباره فرمودهاند:
«خداوند را دوست بدارید به جهت آنچه از نعمتهای خویش به شما میدهد و مرا به جهت دوستی خدا دوست بدارید و اهلبیتم را نیز به خاطر دوستی من»3
پس چون ما امام زمانمان علیهالسلام را دوست داریم، موظفیم که دوستان ایشان را نیز دوست داشته باشیم.
ممکن است کسی بگوید: در بحثهای قبلی گفتید که کلمهی «وَلِیَ» با سه حرف اصلی واو، لام، یاء به معنی سرپرستی است، نه به معنی دوستی، پس چرا در این روایت که در اول بحث آمد، این کلمه به معنای محبت دانسته شد؟
پاسخ این است که چند معنا در «ولیَ» دارای اشتراک لفظی است و تشخیص یک معنا از معنای دیگر به وسیله قرینه امکانپذیر است.
اگر «ولیَ» و مشتقات آن برای خدا و رسول و امامان علیهمالسلام به کار رود، به معنی سرپرستی و صاحب اختیار بودن است، به دلیل اینکه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در خطبهی غدیر(به نقل شیعه و سنی) قبل از جملهی «مَن کنتُ مَولاهُ فَهذا عَلیٌّ مَولاهُ» فرمودند: «ای مردم، آیا من از مؤمنین به خودشان اَولی (و صاحب اختیار) نیستم؟» همه گفتند : بله یا رسول الله .4
پیامبر اکرم با این پرسش مردم را به فرمودهی خداوند متعال:« النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ»5متوجه کردند و از آنجا که همهی مستمعین معنای آیه را چنین میفهمیدند: این پیامبر اولویت (و صاحباختیاری) بر مؤمنین دارد از خودشان به اتفاق، جواب «بله» دادند. پیامبر نیز از همین معنا استفاده کرده، بدون فاصله، فرمودند: «مَن کُنتُ مُولاه فَعَلِیٌّ (أو:فَهذا عَلیٌّ) مَولاه»؛ هر که من بر او صاحب اختیارم (و از مؤمنین محسوب میشود) این علی صاحباختیار اوست.
حتی در روایتی – که هم از طریق شیعه منقول است و هم از طریق سنّی- در خطبهی غدیر فرمودند:«خدا سرپرست و صاحب اختیار من است. من نیز صاحب اختیار هر مرد و زن با ایمانم؛ و هرکس که من صاحب اختیار اویم، علی صاحب اختیار اوست»6
از اینجا معلوم میشود که «مولی» در جملهی آخر نمیتواند معنایی غیر از جملات قبل داشته باشد و در جملات قبل، به طور یقین، این کلمه به معنای دوست نیست؛ بلکه به معنای سرپرست است.
اما هرگاه این کلمه(مولی) برای غیر خدا و معصومین علیهمالسلام استعمال شود، چون با دلیل ثابت شده است که ولایت کلیّهالاهیّه فقط و فقط برای خدا و معصوم ثابت است ، به معنی دوست دارد.
این دو معنا برای کلمهی «مولی» در روایتی که قسمتی از آن را در وظیفهی چهارم بیان کردیم آمده است:
از رفاعه بنموسی و معاویهبنوهب از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند:
«خوشا به حال کسی که در حالی قائم از اهلبیت مرا ببیند که قبل از قیامش از او پیروی میکرده و دوست او را دوست داشته و از دشمنش بیزاری میجسته و ولایت امامان هدایتگر قبل از او را پذیرفته باشد. چنین افرادی رفیقان من و صاحبان دوستی و محبت من و گرامیترین امتم بر من(و به نقل رفاعه: گرامیترین خلق خدا نزد من) هستند.»7
منابع:
1-بحارالانوار: 51/72 ح14
2-بحارالانوار: 101/75،ح26
3-بشارةالمصطفی لشیعه المرتضی:105ح43
4-بحارالانوار: 37/197 ح 82 و همه باب 52 از جلد 37
5-احزاب/6
6-بحارالانوار: 27/222
7-بحارالانوار: 52/129 ح25