چرا باید به نان احترام بگذاریم؟!
در روزگاری به سر می بریم که برخی از عادات و رسوم مردم کم کم از میانشان رخت بربسته و رو به فراموشی می گذارد.
احترام
به نان یکی از این اخلاقیات و روحیات است که امروزه کمتر شاهد آن بوده و
بایست دیگر با آن خداحافظی کرد. دیروز کودک دست در دست مادر یا مادربزرگش
اگر در خیابان با تکه ای نان مواجه می شد که بر روی زمین افتاده، شاهد
برداشت آن با احترام از روی زمین توسط مادر و گذاشتنش به گوشه ای بود و
امروز!!! شاید باشند افرادی که هنوز به سنت های گذشتگان خویش پایبندند.
احترام به نان ریشه در کجا دارد؟
آیا
تا به حال برای شما این سوال ایجاد شده که علت احترام گذاشتن به نان چیست؟
پاسخ را می توان در دل دین و مذهب که سرچشمه اصلی اعتقادات و اعمال و
رفتار آدمی است یافت. روایات ارزشمندی دال بر احترام به نان وجود دارد از
آن جمله، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: هر که تکه نانى یابد و
آن را بخورد 700 حسنه دارد و هر که آن را در جاى پلیدى یابد و بشوید و
بردارد 70 حسنه دارد.
نخستین گام برای آزادی ۱۰۰ هزار شیعه
دو شهرک شیعهنشین «نبل» و «الزهراء» با بیش از 80 هزار نفر جمعیت در سکوت خبری رسانههای دنیا بیش از 4 سال است که با شبح محاصره تروریستها دست و پنجه نرم میکنند؛ همچنین 2 شهرک شیعه نشین «کفریا» و «فوعه» با جمعیتی بالغ بر 45 هزار نفر پس از سیطره ائتلاف تروریستی در مارس گذشته، به محاصره این ائتلاف درآمده است.
روز میلاد مبارک تو، کبوترانه مهمان حرمت میشوم
یکم ذی القعده، ولادت حضرت فاطمه معصومه (ع) و روز دختر
روز میلاد تو، کبوترانه مهمان حرمت می
شوم، دانه های عشق از صحن و سرایت برمی چینم و دور تا دور گنبد طلاییات
می گردم و اینگونه جشن می گیرم.
پیش از خورشید، گنبد طلایی توست که هر روز طلوع میکند.
صبح شهر قم مدیون توست؛ مدیون خورشیدی که شب نیز بر فراز شهر آشکار است.
روز میلاد تو، کبوترانه مهمان حرمت می شوم.
جشنی
است که همه در آن دعوتند؛ کوچک و بزرگ، پیرو جوان؛ دور تا دور حرم تو چرم
می زنند و چرخ می زنند و نگاه مهربان و نوازشگر تو، پر و بال دلشان را
نوازش می کند.
زیارتنامه خواندنِ این روز، حال و هوای دیگری دارد.
روز
میلاد توست و تو روشنی به ما هدیه می دهی و ما با دستانی پر از روشنی، از
این حُسن بازمی گردیم؛ با دلهایی که در حوضچه چشمانمان با آب دیده تطهیر
شده است.
روز میلاد تو هر روز در ما تکرار می شود، ای تکرار روشنی در روح و روان ما!
تو ای بانوی نیک ونیکو سرشت
تو که زائرانت مقیم بهشت
به عالم همه بانوان را سری
یقینا که تو زینب(س) دیگری
حریمت به قم ملجأ شیعیان
شفیعی تو بر مؤمنین جهان
تویی خواهر فخر ایران رضا(ع)
تو راضیه ای اخت موسی الرضا(ع)
کریمی تو چون مادرت فاطمه(س)
که حبل المتینی لنا فاطمه(س)
شعر:محسن حسینی
منبع:tebyan.com
ویژگیهاى حضرت معصومه (س)
حضرت معصومه علیها السلام
حضرت معصومه علیها السلام در اول سال 173 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود.
پدرش
امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و مادرش حضرت نجمه بود که
به علت پاکی و طهارت نفس به او طاهره می گفتند.حضرت معصومه در 28 سالگی و
در روز دوازدهم ربیع الثانی سال 201 هجری قمری در قم به شهادت رسید که
امروز بارگاه ملکوتی و مرقد مطهرش همچون خورشیدی در قلب شهرستان قم می
درخشد و همواره فیض بخش و نورافشان دلها و جانهای تشنه معارف حقانی است.
تعداد امامزادگان شایسته تعظیم و تجلیل در «دار الایمان قم»که بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سایبان هست به چهارصد نفرمى رسد.
در
میان این چهار صد اختر تابناکى که در آسمان قم نورافشانى مى کنند، ماه
تابانى که همه آنها را تحت الشعاع انوار درخشان خود قرار داده، تربت پاک
شفیعه محشر، کریمه اهلبیت پیغمبر(علیهم السلام)، دخت گرامى موسى بن
جعفر، حضرت معصومه(س)مى باشد.
پژوهشگر معاصر، علامه بزرگوار، حاج
محمدتقى تسترى، مولف قاموس الرجال مى نویسد: «درمیان فرزندان امام
کاظم(ع) با آن همه کثرتشان بعد از امام رضا(ع)، کسى همسنگ حضرت معصومه(س)
نمى باشد.
تأثیر قرآن در زندگی یک جوان
احمد بن سعید
عابد گفت : پدرم براى من نقل کرد که در زمان ما، در کوفه جوان خداپرستى
بود - بسیار خوش صورت و زیبا اندام - همواره در مسجد جامع حضور داشت و
اندک وقتى بود، که در مسجد نباشد.
زن زیبا و خردمندى چشمش بر او
افتاد و دلباخته اش شد. پس از مدت ها که رنج کشید و روزها بر سر راه آن
جوان ایستاد، یک روز، هنگامى که جوان به مسجد مى رفت . زن خودش را به او
رسانید و گفت : اى جوان ! بگذار یک کلمه با تو سخن بگویم ، آن را بشنو،
آنگاه هر چه خواستى بکن . جوان به آن زن بى اعتنایى کرد و با او سخن نگفت
. و به راه خود رفت هنگامى که از مسجد به قصد منزل مى رفت آن زن دوباره سر
راهش آمد و گفت : اى جوان ! مى خواهم یک جمله با تو سخن بگویم ؛ به سخنم
گوش کن
جوان سر خود را پایین انداخت و گفت : این جا، جاى تهمت است
و من خوش ندارم در موضع تهمت باشم . زن گفت : اى جوان ! من تو را کاملا مى
شناسم و اینجا که ایستاده ام از آن جهت نیست که تو را نشناخته باشم . معاذ
الله ! که کسى از این موضوع اطلاع پیدا کند. خودم آمدم تا در این موضوع با
تو صحبت کنم . گرچه مى دانم اندکى از این مطالب ، نزد مردم بسیار بزرگ مى
باشد و شما عابدها و زاهدها همانند شیشه مى باشید که کمترین چیزى آن را
معیوب مى سازد.
ادامه مطلب ...
سبب بسته بودن درها چه کسی است خودمان یا خداوند؟
گاه مى شود درهاى زندگى به رویمان به
کلى بسته مى شود و دست به هر کارى می زنیم با درهاى بسته رو به رو مى
گردیم، از هر جا که حرکت می کنیم، بسته و بسته است.
سبب بسته بودن درها چه کسی است خودمان یا خداوند؟
آری گاهی خداوند برای امتحان بندگانش سختی قرار داده است اما برخی از سختی ها را خود به زندگیمان راه می دهیم، علت آن چیست؟
مدت ها به دنبال این علت می گشتم تا به آیه ای برخوردم: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى» ( طه/124) و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگىِ تنگ [و سختى] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى کنیم.»
«یاد خدا» عجیب است؛ چیزی که هم دنیا
را در پی دارد و هم آخرت، اگر نداشته باشیم زندگی در دنیا سخت خواهد
بود.با کلمه «یاد خدا» به یاد آیاتی می افتم که بارها شنیده ایم: «الا بذکر الله تطمئن القلوب» آری با یاد خدا دل ها آرام می شود. در واقع یاد خدا مایه آرامش جان، تقوا و شهامت است و فراموشی آن مایه اضطراب و ترس و نگرانی.
ادامه مطلب ...
چرا به عهد خویش وفادار نیستید و گناه میکنید؟
گروهی از یهودیان و مسیحیان بر این باورند که چون دوستدار خداوندِ سبحان هستند، عذاب نمیشوند: (وَ قالَتِ الْیهُودُ وَ النَّصاری نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاۆُهُ قُلْ فَلِمَ یعَذِّبُکمْ بِذُنُوبِکم ...) (1)
آنان به موازاتِ این ادّعا، بر سه عقیده ی دیگر به قرار زیر هستند:
-
«آتش تنها «مسّ و برخوردی» با ما دارد»؛ آن هم، برای ایّامی کمشمار و
حداکثر هفت یا چهل روز و از سویی دیگر، فقط با گروهِ گوسالهپرست از یهود،
وگرنه دخول در آتش در کار نیست: (وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیاماً مَعْدُودَةً ...)(2)
- «بهشت تنها از آن اهل کتاب است و دیگران از آن سهمی ندارند»: (وَ قالُوا لَنْ یدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصاری ...)(3)
- «نیاکان ما که پیامبر بودند؛ شفاعتمان را بر عهده میگیرند.»
پاسخ قرآن به این شبهه، حول دو محورِ اساسی به قرار زیر است:(4)
ادامه مطلب ...
سؤال وجوابهایی زیبا از دو معصوم(س)
در هیاهوی زندگی امروز انگار بسیاری از واژه ها، دیگر رنگ باخته . برادری، شرف، بزرگواری ... گویی به زمان دیگری تعلق دارند. به زمانی که پدری درعین بی نیازی، می پرسد آنچه را که می داند و پسر می گوید با آنکه می داند پدر بی نیاز است از شنیدن آن، تا که شاید زمانی دیگر خسته ای چون من، تو، ما، بیگانگی خویش را با این کلمات بشکند ...
* امیر المومنین علیه السلام : فرزندم درستی چیست ؟
حسن بن علی علیه السلام: پدر، درستی، از میان برداشتن بدی ها بوسیله ی نیکی هاست .
* شرف چیست ؟
نیکی کردن به خویشاوندان و تحمل بدی ایشان .
*جوانمردی چیست ؟
پاکدامن بودن ...
حکمتهایی از نهج البلاغه ی امیرملک کلام حضرت علی(ع)
حکمت 11:
حکمت 042
حکمت 062
حکمت 092