چگونه ثروتمند شویم؟ توصیه هایی از آیت الله بهجت (ره)
توصیه های ثروتمندترین مرد معنوی جهان حضرت آیت الله بهجت (ره)
اهل بیت
به هر اندازه از بیانات اهل بیت دور باشیم از خود ایشان دوریم.امام زمان (عج)
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر تشرف حاصل کند بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه اطهار بهتر از تشرف باشد.نماز
این احساس لذت در نماز یک سری مقدمات خارج از نماز دارد و یک سری مقدمات در خود نماز. آنچه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. معصیت روح را مکدر می کند و نورانیت دل را می برد. و در هنگام نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند.نماز شب
نماز شب مفتاح توفیقات است.خودسازی
ائمه فرموده اند: شما خود را اصلاح کنید ما خودمان به سراغ شما می آییم.چون کوی دوست هست
نویسنده: حسن طاهریسلام علیه یوم یموت
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود
سالی
نگذشته بود که به اشارت و رهنمود او در طلب علم دین گام نهاده بودم. درست
چهار ماه گذشته از بهار 1374 در نخستین روزهای تیرماه و گرمای سخت عصر
جمعه قم، کمتر کسی را در کوچه و خیابان می یافتی و من که از بحث صمدیه،
باز می گشتم، از مدرسه به سمت کوچه ارک راهی بودم. از کوچه ارک که پای در
خیابان ارم گذاشتم، ایشان بود و در کنارشان طلبه ای که می شناختمش. هر دو
وارد کوچه ارک شدند و من نیز به آنان پیوستم. تنهای تنها و در خلوتی سه
نفره. طلبه پرسش هایش را گفت و پاسخی شنفت و رفت. و من ماندم و وجود
نورانی مردی که تصور تنها بودن با او را هیچ گاه نداشتم. سرشار بودم از
شوق؛ آنچنان که به طرب آمده باشم. گویا سال ها بود که می شناسدم. همچون
پدری مهربان، سرشار از تبسم و مهر و صمیمیت، عصا به دست، عمامه ای ساده،
لباسی تمیز و قدیمی و شالی بافتنی بر کمر بسته، آهسته می رفت. سخنم را
کامل می شنید و چون سخن می گفت به رسم ادب می ایستاد و پاسخ را می فرمود.
پرسیدم:
« حضرت استاد! کسب علم و معرفت آن چنان هم که می گویند، آسان و کوتاه
نیست. چه باید کرد؟» تبسم فرمود و گفت: « عزیزم! راه کوتاه و بار را سبک
کنید. سبک بار باشید، تا آسوده راه روید. مسافت طولانی است و سخت و دشوار.
بار سنگین شما را باز می دارد از ادامه راه. بارتان را کم کنید. گناه
نکنید و از معصیت دوری جویید تا بار سبک شود و مسافت کوتاه. برای کم کردن
بار، گناه نکنید.!»
عصایش را حرکت داد و به راه افتاد و من در پی ایشان
باز پرسیدم: « حضرت استاد! چه بسیارند جوانان مشتاقی که به انسان رجوع می
کنند. برای ترویج معنویت و امور دینی و بالا بردن سطح بهره وری و باردهی
معنوی به آن ها چه کنیم؟» دوباره ایستادند و بانشاط و صمیمیتی بیشتر،
دستشان را جلو آوردند و فرمودند: « با دست پر جلو روید. خودتان را که
اصلاح کنید، دستانتان پر خواهد بود .با دست پر حرکت کنید. مطمئن باشید،
مؤثر خواهید بود. خودتان را که اصطلاح کنید، دیگران به شما روی می آورند و
به سمت شما می آیند. باز هم می گویم، راه را طولانی نکنید؛ مسافت را کوتاه
و بار را سبک کنید!»
و این جملات کوتاه را که می نگارم، ایشان برایم به
تفصیل می فرمود؛ با شاهد مثال، شعر و حدیث و آیه، قصه و حکایت و حادثه. آن
چنان که بند بند آن در تمام وجودم حک می شدند دوباره پرسیدم: « کدام یک از
اساتید اخلاق بهترند؟ و در این راه چه باید کرد؟» و دوباره تبسم ایشان بود
که شکفت. شاید به ناپختگی و نادانی من که از استاد کامل معرفت و عشق چنین
پرسشی می نمودم. آب در کوزه و من تشنه لبان گرد جهان می گشتم. سپس با خنده
ای پدرانه فرمود: « عزیز! این ها ملاک نیست. خیلی از افراد به دنبال استاد
و معلم اخلاق می روند. اما به همان چیزی که می دانند، عمل نمی کنند. در
آغاز کار بسیاری هستند که تشنه معرفت و اخلاق هستند.
به ظاهر تشنه اند،
اما ممکن است همان شیدای تشنه لب، استاد خود را به قتل برساند؛ همچون ابن
ملجم که شاگرد امیرالمؤمنین (ع) بود. باید مجاهده با نفس را کامل کنید،
سپس به این مرحله برسید. «لنهدینهم سبلنا» باید حاصل شود. اگر دیدید هدایت
در مسیر خدا به دست نیامده بدانید که مجاهده تان ناقص بوده. مجاهده را
کامل کنید، یقین بدانید که خداوند همه امور را اصلاح خواهد فرمود. هدایت
خداوند در صورتی کامل و تمام می شود که مجاهده شما کامل باشد.»
ایشان
می گفت و من می شنفتم؛ جمله نورانی اش را . به منزل ایشان که رسیدیم،
دستان فرتوتشان را به دو دست گرفتم و لب بر آنان نهادم با تمام وجود. با
خویش می خواندم مصرعی را که بارها از ایشان شنفته بودم: « در خانه اگر کس
است، یک حرف بس است» و حال آن که در آن دقایق، حرف ها به من فرمود. از آن
عصر به یادماندنی، شبی چند نگذشته بود که در بازگشت از نماز عشاء در پی
ایشان دوان دوان شدم؛ در عطش نوشیدن جرعه ای دیگر از کلامش. این بار پرسشی
را که در ادامه زیارت آن عصر در ذهنم ایجاد شده بود، بازگفتم: « حضرت
استاد! برای کامل کردن مجاهده و کسب توفیق خدمت به اسلام، لذت عبادت و
انسان شدن، آسان ترین راه و کلید چیست؟» همچون پیش ایستاد و این بار با
قاطعیت، دقیقاً چنین فرمود: « نماز شب، نماز شب، نماز شب! نماز شب کلید
توفقیات روز است.»
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
صبر است مرا چاره هجران صبر! دیگر چه جای شکایت و اشک و شراره آه؟! با کسی که پای در عقال عقل، بسته نام و ننگ و فریب است، چه جای شرح فراق و داغ تو؟! «فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت: با تو لحظه ای از لحظات بودن، آرزوی دیرینه. ساکنان سختی کشیده معرفت است. هر کسی را که راه نیست بر حلقه مستان خراباتی! عاقلان، خرابی خرابات را می نگرند و شیدایان، آبادی خراب آباد دل. فهم این جمله که داند
«ساخت ما را هم او که می پنداشت
به یکی جرعه اش خراب شدیم»
(محمود سنجری)
تنها
ماییم که دیر رسیده بر قافله معرفت تو، انگشت حسرت به لب، می خوانیم که
«نشان یار سفر کرده از که پرسم باز» دلخوش به آنیم که با قافله مطیعان خدا
و رسول و وارثان انبیا و صدیقین و شهدا و صالحان، آشناییم و سربلندیم که
رفیق و هم نشین آنان، هرچند دورادور و پای در گل و مانده در دام نام و
نان! اگرچه «زبان خامه ندارد، سر بیان فراق»، لیک خرسندیم به دوستی با
دوستان بهترین دوستان خدا و پیوستگی با کریمه نور که فرمود: « و من یطع
الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین
والشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقاً» (نساء / 69)
داغ دل ما را چه
شفا و مرهمی است، جز به این امید که شادان و خرامان به حریم آسمانیان در
زمزمه با امام غایب از دیده، چنین پر کشیدی ای آسمانی مرد!
کنون که
وجود ایشان در جوار رحمت حق آرمیده و بانگ الرحیل فرموده شنوایان و
بینایان اهل راز، این خطاب حق را می شنوند و می بینند: « و سلام علیه یوم
ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا» سوره مریم / آیه 15.
منبع: نشریه دیدار آشنا شماره 104