الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

هدایت الهى و ضرورت آن‏

هدایت الهى و ضرورت آن‏

 
گو این که انسان از نعمت عقل که مایه دریافت علوم و دانش ها، و تا حدى سبب تمییز و تشخیص امور است برخوردار میباشد ولى تجربه تاریخ حیات انسان در پهنه زمین ثابت کرده است که با اتکاء به عقل تنها که نورش کاربرد کامل و همه جانبهاى براى زدودن ظلمت ها، و پیشگیرى از فساد، و کنترل انسان ندارد خیمه زندگى همراه با عافیت و سلامت و صلح و صفا برپا نمى شود.

در تکیه بر عقل تنها و بکار گرفتن دانشهائى که به وسیله او تحصیل میشود چون آیندهاى به عنوان جهان دیگر، و ظهور حکمت و عدالت براى پاداش خوبان و کیفر بدکاران در کار نیست با علاقه و محبت شدیدى که آدمیان به ابزار و عناصر مادى و سفره طبیعت و   شهوات و لذتها و خواسته هاى بى محاسبه و آزادى امیال و غرائز دارند راهى براى مقید کردن آنان براى این که به حقوق دیگران تجاوز ننمایند، و دست به فساد و افساد نزنند، و آلودگیها و منکرات و فحشا و زشتیها را گسترش ندهند و نظام حیات را به لجن زار متعفّنى تبدیل نکنند، و بى اعتمادى و رسوائى و افتضاح در همه امور را حاکم ننمایند وجود ندارد، از اینجاست که ضرورت هدایت از حانب خالق هستى و آدم که به ظاهر و باطن و مصلحت هر چیزى آگاه است حس میشود، هدایتى که از برکت آن قلب آراسته به عقاید پاک و درون منور به نور اخلاق نیکو و اعضا و جوارح مزین به اعمال و حرکات شایسته میشود و در فضاى آن هر انسانى از اعماق درون به آخرت و دنیاى پاداش و کیفر پاى بند میگردد، و هر حرکت درونى و برونى را که میخواهد انجام دهد با توجه به مراقبت خدا که هدایت از جانب اوست، و با لحاظ کردن قیامت که هر حرکتى گرچه به وزن دانه ارزن باشد محاسبه خواهد شد، اگر نیک است داراى پاداش و ثواب، و اگر زشت است سبب جریمه و عقاب است انجام میدهد، و با اتصال به این هدایت هرگز هوس افساد وفاسد، و ورود به زشتى ها، و از دست دادن خوبى ها، و تجاوز به حق دیگران گرچه به اندازه پوست جو در دهان مورچه باشد، و ظلم و ستم به دیگران گرچه هم کیش و هم نوعش نباشد به او دست نمى دهد، یوسف وار هفت سال در کنار زن زیبا چهره نامحرمى بالاجبار قرار میگیرد ولى حاضر به آلوده کردن دامن آن زن شوهردار نمى شود گرچه از طرف آن زن در خلوت کاخ با همه وجود و با دریائى از عشق و علاقه و عشوه و ناز به عمل نامشروع دعوت شود، و یوسف وار در زندان به صبر و استقامت تن میدهد تا مصون از فساد بماند. و دیگر زندانیان را در کمال آرامش به حق و حقیقت و دورى از گناه و جتناب از معصیت و پاک شدن از شرک دعوت مینماید، و یوسف وار بر تخت حکومت و عزیز مصر نسبت به بیت المال و حق مردم کمال امانت و حفظ را نشان میدهد، و مسند را مبدء گسترش عدالت نسبت به همه مردم مینماید و به تخت سلطنت آبروى ابدى میدهد، چرا که وجودى متصل به هدایت و معتقد به قیامت و امیدوار به پاداش و کرامت، و در ترس از جریمه و کیفر و عذاب همیشگى و شکنجههائى است که براى بلعیدن مجرمان و بدکاران و مفسدان براى ابد دهانش باز است، و این کنترل و مقید کردن و ترمز زدن به هوا و هوسها و غرائز و امیال سرکش و شهوات بى درو پیکر و روحیه فسادجوئى و افسادگرى هرگز کار عقل نبوده و نیست و نخواهد بود.

مگر متجاوزان دنیا و ستمگران و ظالمان، و پایمال کنندگان حقوق انسانها که در هر پست و مقامى بودند و هستند بى عقلها و دیوانه هاى لایق دارالمجانین اند، اکثر آنان به ویژه در روزگار و زمانى که فعلًا ما زندگى میکنیم و سال شمسى سال 1385 و قمرى 1427 و میلادى 2006 است فارغ التحصیلان دانشگاه هاى معتبر شرق و غرب و اهل عقل و خرد هستند، در عین حال از طریق حکومت و دولت هایشان، و از راه ثروت و دلارشان و از طرف دست نشاندگانشان و عوامل مرئى و نامرئى شان، و با کمک رسانه هاى جمعى و سایتها و ماهواره هایشان، و با دست مایه مزدوران قلم بدستشان و روزنامهها و سینماها و مجلاتشان و خلاصه ابزارهاى بسیار قوى و پرقدرت الکتریکى شان که محصول عقل و علم است خشکى و دریا، دشت و صحرا، بیابان و جنگل، قریه و قصبه، شهر و شهرستان، پایتخت و مرکز حکومت ها، ادارات و پارک ها، سالنها و کنفرانس ها، و ابزار وسایل جمعى از قبیل اتومبیلها و قطارها و هواپیماها را به انواع مفاسد و زشتیها و فحشا و منکرات و تجاوزات مالى و بدنى و شهوانى‏ و رشوه و اختلاس و دزدى در روز روشن و غصب و زورگیرى و باج خواهى آلوده کرده اند، و براى پیشگیرى از این همه مفاسد که جان بشر را به لب رسانده، و روز روشن او را تیره کرده، و او را از زندگى خسته نموده هیچ کارى از دست عقل تنها و علم بر نمى آید و هیچ رشته علمى قدرت کنترل کردن این گونه انسانها را ندارد و در آینده هم نخواهد داشت.

آن حقیقتى که صددرصد قدرت دارد این افسار گسیختگان را که حیات انسانى را تقربیاً در سطح کره زمین تغییر به حیات حیوانى و سبعى و شیطانى و بدتر از اینها دادهاند مقید کند و کنترل نماید و از آنان انسانى عاقبت نگر، دوراندیش، باوقار، با ادب، با تربیت، حکیم، عادل، دلسوز، خیرخواه، مهربان، متخلق به اخلاق، آراسته به عمل صالح، لحاظکننده پاداش و ثواب در آینده در برابر خوبى ها، و کیفر و عقاب در قیامت نسبت به بدیها هدایت و ولالتى است که از جانب خدا به سوى او آمده:

 

فاما یأتینک منى هدى‏

قید منّى‏ در آیه شریفه که به معناى هدایت از جانب من است بسیار بسیار قابل توجه است و فریاد میزند که هدایت اصلاح گر و کنترلکننده منحصراً باید از جانب او باشد که هر هدایتى به هر صورت که باشد اگر از جانب او طلوع نکند و از افق حکمت و علم و عدل او تجلى ننماید ضلالت است.

این هدایت هرگز از وجود فیلسوفان شرق و غرب، و حکیمان تاریخ، و اندیشمندان کشورها، و اساتید دانشگاه، و سقراطها و افلاطونها و دیاجانوسها و دکارت ها، و کخها و کارل ها، و افلاطونیان جدید و فلوطن ها، و پاستورها و پاپنها به جانب انسان نیامد زیرا خود آنان هم با همه موقعیت عقلى و علمى شان نیازمند به هدایت از جانب خدا بودند و هستند.

در هر صورت کلید حل مشکلات مادى و معنوى انسان، و مایه پاکسازى حیات او از مفاسد و فحشا و منکرات و ستم گریها و درندگیها و شیطنت ها، و راه علاج بیمارى هاى فکرى و روانى فقط و فقط در گرو هدایتى است که از جانب جهان آفرین و انسان آفرین آمده و آمدن این هدایت از جانب او مایه در لطف و رحمت و مهرورزى و عشق او به انسان دارد، و این انسان است که باید قدر این نعمت بى نظیر و کرامت بى بدیل و لطف بى نهایت و رحمت ویژه را که از طرف حق به او داده شده بداند، و بر سر این سفره عقل و روح و جان و قلب و اعضاء و جوارحش را تغذیه کند و هم چون پیامبران و امامان و اولیاى خاص حق به اندازه استعدادش با کمک گرفتن از هدایت الهى زندگى کند و گنج سعادت دنیا و آخرت را نصیب خود نماید.

بیجا نیست که بگوئیم همه کشمکشها و اختلافات و نزاعها و کینهها و دشمنیها و بداخلاقیها که ریشه در حرص و حصد و کبر و غرور و خلأ درون دارد از عوارض زندگى مادى در روى زمین است، و هیچ داروئى جز هدایت الهى درمانکننده این امور خطرناک و هلاککننده و بر باد دهنده دنیا و آخرت نیست.

انسانى که براى او ثابت و یقینى است که به همه مواد مادى و ابزار برپاکننده زندگى نیازمند است، هر لحظه به تنفس هوا و نور خورشید، و ابر و باران، و گردش وضعى و انتقالى زمین، به حیوانات خشکى و دریا، به پرندگان، به نباتات، به مرغزارها، به زراعت، به محصولات زمینى، باغى، و انواع نباتات محتاج است و همه این نعمتها که نقش اساسى در زندگى او دارند آفریده خداست، باید با تعقل و اندیشه و پرسش از بیداران به این یقین هم برسد که براى استفاده صحیح از مواهب حق و نعمت هاى الهى، به صورتى که به حق مسلم خود برسد، و از پایمال کردن حق مسلم دیگران مصون بماند، و بروجودش هزینه کار مثبت از قبیل عبادت رب به عنوان شکر نعمت و ساختن دنیائى پاک و آخرتى آباد و مصرف انجام همه خوبیها و خدمت به خلق شود نیاز مبرم و احتیاج فوق العاده اى به هدایت خدا دارد، تا در پرتو آن همه لحظات عمرش و همه نعمتها حتى یک دانه گندم و یک دانه برنج و یک پر کاه را درست و صحیح مصرف کند.

علاوه بر همه اینها با بودن دشمن خطرناک و منبعى آلوده، و سرکشى متجاوز، و طاغوتى زورگو چون شیطان و حزبش که سوگند مؤکد یاد کرده در کمین انسان بنشیند و با وسوسه و خناس گرى خود، او را از مقام انسانیت بلغزاند، و از نظر رحمت حق بیندازد، و فضاى زندگى را پر از فتنه و آشوب کند، و هر فساد و منکرى را رواج دهد و تا قیامت هم براى جنایاتش مهلت گرفته ضرورت و وجوب هدایت از طرف خدا که قوى ترین اسلحه براى جنگیدن با این دشمن و درهم شکستن فرهنگ خائنانه او و دفع و رفع شرش میباشد احساس میشود.

 منابع مقاله:

کتاب   : تفسیر حکیم جلد دو

نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.