ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یک خواهر و برادر بی نظیر |
شجاعتى نظیر حسین (ع )
شجاعت
حسین (ع ) در خواهرش زینب (س ) هم بود؛ یا زینب (س ) هم در مقام شجاعت قطع
نظر از جهت امامت ، کمى از حسین (ع ) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به
مبداء تعالى راستى محیرالعقول است .
شیخ
شوشترى مى فرماید: اگر حسین (ع ) در صحنه کربلا یک میدان داشت ، مجلله
زینب (س ) دو میدان نبرد داشت : میدان نبرد اولش مجلس ابن زیاد، و دومى
مجلس یزید پلید.
اما
تفاوت هایى که از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (ع ) با لباسى که از پیغمبر به
او رسیده بود، عمامه پیغمبر بر سر و جبه او به دوش ، نیزه به همراه و
شمشیر به دستش سوار بر مرکب رسول خدا (ص ) گردید با عزت و شهامت وارد نبرد
مشرکین گردید تا شهید شد.
گذشتن از راحتى
کسى
که پس از دستگاه سلطنتى ، دستگاه او است ، کمال وسایل موجود به بهترین
وجهى برایش مهیا است ، غلامها و کنیزها و وسایل راحتى ، غرض زینب در چنین
خانه اى زندگى مى کند که هیچ کسرى ندارد ناگهان مى بیند حسین (ع ) مى خواهد
حرکت کند تمام خوشى ها و راحتى ها را رها مى کند و خود را در دریاى
ناراحتى ها و ناملایمات مى افکند این ، چه زهدى است ؟ سبحان الله ! واقعا
حیرت آور است .
اگر
جریان را نمى دانست ، مهم نبود، لیکن از همان شب 28 رجب که به اتفاق
برادرش با ترس و هراس از مدینه فرار کرده به سمت مکه حرکت نمودند، براى
آنچه جدش رسول خدا (ص ) و پدر و مادرش گزارش داده بودند از مصیبتها آماده
شد.
خلاصه
، با علم به این معنى ، و یقین به این که در بلاهاى سخت سخت مى رود،: براى
مثل زینبى که دختر سلطان حقیقى و ظاهرى و همسر عبدالله است برود در یک
دستگاهى که آخرش اسیرى است ، آواره بیابانها و زحمت مسافرتها گردد؟
آرامش کنار برادر
محبت
و علاقه زینب (س ) از همان دوران کودکى ، به امام حسین (ع ) به قدرى سرشار
بود، که نمى توان آن را وصف کرد. او همواره مى خواست در کنار برادرش حسین
(ع ) باشد و رخسار زیباى حسین (ع ) را بنگرد، با او انس و الفت داشته باشد.
این محبت عجیب و سرشار از مهر و خلوص ، موجب تعجب حضرت زهرا (س ) شد، راز
آن را نمى دانست ، تا آنکه روزى این موضوع را با پدرش در میان گذاشت و
پرسید:
((
پدرجان ! از محبتى که میان زینب (س ) و حسین (ع ) است ، شگفت زده شده ام ،
به طورى که زینب (س ) لحظه اى بدون دیدار حسین (ع ) قرار ندارد، اگر ساعتى
بوى حسین (ع ) را استشمام نکند جانش به لب مى رسد. ))
پیامبر
(ص ) با شنیدن این سخن ، دگرگون شد و اشک از چشمانش سرازیر گشت و آهى از
سینه پرسوزش بر کشید و خطاب به دخترش زهرا(س ) فرمود: (( اى نور چشمم !
این دختر همراه حسین (ع ) به کربلا مى رود، در رنجها و سختیهاى مصایب حسین
(ع ) شریک خواهد بود. ))
درجه محبت زینب به حسین (ع )
به
نوشته بعضى مورخان ، درجه محبت زینب (س ) به امام حسین (ع ) به گونه اى
بود که هر روز چند بار به دیدار حسین (ع ) مى پرداخت ، سپس نماز مى خواند.
در روز عاشورا دو نوجوانش محمد و عون را نزد حسین (ع ) آورد و عرض کرد:
((
جدم ابراهیم خلیل (ع ) از درگاه خدا قربانى را قبول فرمود، تو نیز این
قربانى را از من بپذیر، اگر چنین نبود که جهاد و جنگ براى زنان روا نیست ،
در هر لحظه هزار جان فداى جانان مى کردم ، هر ساعت هزار شهادت را مى طلبیدم
.
نگاه به حسین (ع )
علامه جزایرى در کتاب (( الخصائص الزینبیه ))مى نویسد:
وقتى
که حضرت زینب (س ) شیر خواه و در گهواره بود، هر گاه برادرش حسین (ع ) از
نظر او غایب مى شد، گریه مى کرد و بى قرارى مى نمود. هنگامى که دیده اش به
جمال دل آراى حسین (ع ) مى افتاد، خوشحال و خندان مى شد. وقتى که بزرگ شد،
هنگام نماز قبل از اقامه ،
نخست به چهره حسین (ع ) نگاه مى کرد و بعد نماز مى خواند
علاقه به امام حسین (ع )
محبت
و دوستى زینب کبرى (س ) به امام حسین (ع ) آن چنان بود که خواهرانش این
گونه نبودند. گفته اند: این محبت و دوستى زینب (س ) از ایام و روزگار
طفولیت و کودکى وى بوده ، به طورى که آرام نمى گرفت ، مگر در پهلوى امام
حسین (ع ) و علیا حضرت فاطمه (س ) رسول خدا (ص ) را از آن آگاه ساخت .
رسول خدا (ص ) گریه کرد و فاطمه (س ) را از مصایب و اندوه ها و گرفتارى زینب (س ) آگاه نمود.
احترام امام حسین (ع ) به زینب
در
اخبار آمده که هر گاه حضرت زینب به دیدار برادرش امام حسین (ع ) مى آمد،
حضرت به احترام او جلو پایش حرکت مى کرد و سر پا مى ایستاد و او را در جاى
خود مى نشاند به راستى که این خود مقام عظیمى است که آن حضرت در نزد برادرش
داشت ، همان گونه که او امین و امانتدار پدر، نسبت به هدایاى الهى بود.
بزرگداشت زینب (س )
علامه و مرد بسیار دانا سید جعفر، از خویشاوندان بحرالعلوم طباطبایى ، در کتاب تحفه العالم چنین مى نویسد:
در
جلالت قدر و بزرگى مقام و برترى شاءن و بزرگى حال و چگونگى او بس است آنچه
در برخى از اخبار رسیده ، به اینکه زینب (س ) نزد امام حسین (ع ) در آمد و
آن حضرت قرآن مى خواند، پس حضرت (چون دید زینب آمد) قرآن را بر زمین نهاد و
براى اجلال و تعظیم و بزرگ داشتن او بر پاى ایستاد. (45)
شرط ازدواج زینب (س )
و
گفته اند: حضرت امیرالمؤ منین (ع ) هنگامى که زینب (س ) را به پسر برادرش
عبدالله بن جعفر تزویج کرد، در ضمن عقد، شرط نمود هر گاه زینب خواست با
برادرش حضرت امام حسن (ع ) سفر رود، او را از آن منع نکرده و باز ندارد، و
چون عبدالله بن جعفر خواست حضرت امام حسین (ع) را از سفر عراق باز دارد و
حضرت آن را نپذیرفت و عبدالله ماءیوس و نومید گردید، دو فرزندش عون و محمد
را فرمان داد که به همراه آن بزرگوار به عراق روند و در برابر آن حضرت جهاد
و کارزار نمایند.چ
و
هنگامى که حضرت امام حسین (ع) روانه کوفه شد، هر کس او را ملاقات و دیدار
مى نمود، از مردم کوفه و مکر و فریب ایشان او را مى ترسانید.
حضرت امام حسین (ع ) مى فرمود:
ایم
الله لتقتلنى الفئه ، و لیسلطن علیهم من یذلهم ؛ به خدا سوگند هر آینه
گروه ستمگران مرا مى کشند، و خدا کسى را که آنان را ذلیل و خوار گرداند، بر
ایشان مسلط و چیره نماید. (46)
سخنرانى بین حسن و حسین (ع)
از امورى که بیانگر اوج مقام ارجمند زینب (س ) است ، اینکه امام حسن مجتبى (ع ) در شاءن او خطاب به او فرمود:
تو از درخت نبوت و از معدن رسالت مى باشى . در این راستا به روایت زیر توجه کنید:
روزى
حضرت زینب (س ) در محضر دو برادرش ، حسن و حسین (ع ) نشسته بود، و آنها
درباره بعضى از گفتار رسول خدا (ص ) با هم گفت و گو مى کردند. زینب (س ) به
آنها عرض کرد: شنیدم در گفتار خود مى گفتید رسول خدا (ص ) فرمود:
الحلال
بین و الحرام بین شبهات لا یعلمهن کثیر من الناس ... ؛ بعضى از امور حلال
آشکار است و بعضى حرام آشکار، ولى بعضى شبهه ناک است که بسیارى از مردم حکم
آن را نمى دانند و تشخیص نمى دهند. آن گاه زینب (س ) چنین شرح داد: هر کس
از امور مشتبه پرهیز کند، دین و آبرویش را از انحراف حفظ مى کند و هر کس که
مرتکب امور شبهه ناک شد، پایش به سوى حرام مى لغزد، مانند چوپانى که
گوسفندانش را در نزدیک پرتگاهى عبور مى دهد، قطعا احتمال سقوط آن گوسفندان
از آن پرتگاه ، بسیار است ، بدان که هر چیزى پرتگاهى دارد، امورى را که
خداوند حرام کرده ، همان پرتگاه هستند، ارتکاب امور شبه ناک ، نزدیک به آن
پرتگاه خواهد بود که موجب سقوط خواهد شد. در هر انسانى عضوى وجود دارد که
اگر صالح شود، موجب صالح شدن سایر اعضا است و اگر فاسد شود، باعث فاسد شدن
سایر اعضا مى گردد.
آن عضو قلب است . اى برادرانم ! (حسن و حسین ) آیا از پیامبر (ص ) که به تاءدیب الهى ادب شده ، شنیده اید که فرمود:
ادبنى
ربى و احسن تاءدیبى ؛ خداوند مرا تاءدیب نمود و نیکو ادب کرد؟ حلال آن است
که خداوند آن را حلال نموده ، قرآن آن را بیان کرده و پیامبر (ص ) آن را
توضیح داده است ، مانند: حلال بودن خرید و فروش ، اقامه نماز در وقتش ،
اداى زکات ، انجام روزه ماه رمضان و حج براى مستطیع ، و ترک دروغ ، نفاق و
خیانت و مانند: امر به معروف و نهى از منکر. حرام آن است که خداوند آن را
حرام کرده ، و در قرآن بیان نموده است و به طور کلى حرام نقیض حلال است .
امام
امور شبهه ناک ، امورى است که نه حلال بودن آن را مى دانیم و نه حرام بودن
آن را، انسان با ایمانى که نه حلال بودن چیزى را مى داند و نه حرام بودن
آن را، اگر سعادت دنیا و آخرت را مى طلبید، باید هیچ گاه به دنبال چیزى که
آخرش مشتبه است نرود، واجبات الهى را انجام دهد و محرمات او را ترک نماید و
از شبهه ها پرهیز کند، در این صورت قطعا رستگار شود، و گرنه پایش به سوى
حرام بلغزد و سرانجام در میان حرام بیفتد.
هنگامى
که گفتار زینب کبرى (س ) به این جا رسید، امام حسن (ع ) به زینب (س ) رو
کرد و فرمود: خداوند به کمالات تو بیفزاید، آرى همان گونه است که مى گویى ،
انک حقا من شجره النبوه و من معدن الرساله ؛ حقا که تو از درخت نبوت و از
معدن رسالت هستى . یعنى گفتار و روش و منش تو، از مرکز نبوت و مخزن رسالت
پیامبر اسلام (ص ) نشاءت مى گیرد.
سؤ ال و جواب برادر و خواهر
روزى جناب زینب (س ) از برادر بزرگوار خود امام حسین (ع ) چند مطلب پرسید که در ذیل مى خوانید:
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما بزرگتر است یا مصیبت حضرت آدم ؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! آدم بعد از فراق حضرت حوا به وصال رسید اما من بعد از فراق به شهادت مى رسم .
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما نسبت به مصیبت حضرت ابراهیم خلیل در مقام مقایسه چگونه است ؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! آتش به روى حضرت ابراهیم گلستان شد، اما آتش جنگ من سوزان گردد.
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما بزرگتر است یا مصیبت حضرت زکریا؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! زکریا را دفن کردند، اما بدن مرا زیر سم اسبان قرار مى دهند.
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما در مقام مقایسه با مصیبت حضرت یحیى چگونه است ؟
حضرت
امام حسین : اى خواهرم ! اگر چه سر یحیى را از طریق ظلم و ستم بریدند اما
بستگانش را اسیر نکردند، ولى اهل و عیالم را بعد از شهادتم اسیر خواهند
کرد.
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما نسبت به ایوب چگونه است ؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! زخمهاى ایوب مرهم پذیر شد و خوب گردید، امام زخمهاى من خوب نخواهد شد.
من از حسین جدا نمى شوم
حضرت
زینب کبرى (س ) از سوم شعبان سال 60 هجرى در مکه بود. چون سربازان یزید مى
خواستند در مکه و در حرم امن الهى امام حسین (ع ) را مخفیانه بکشند، لذا
امام روز ترویه که روز هشتم ذى الحجه است ، مکه را به سوى عراق ترک کرد.
زینب (س ) نیز در این کاروان حضور داشت .
ابن عباس گفت : یا حسین ! اگر خود مجبور به رفتن هستى ، زنان را با خود همراه مبر.
زینب (س ) چون این سخن را شنید، سر از کجاوه بیرون کرد و گفت : ابن عباس ! مى خواهى مرا از برادرم حسین جدا کنى ؟! هرگز.