شاید دلش ریخت؛ شاید از آسمان حرفی به قلبش نشست؛ شاید این نام را با خودش زمزمه کرده بود: “فاطمه” سلام الله علیها
دیگر خودش نبود. ساعات آخر انتخاب رسیده بود؛ میگویند کفشهایش را بابندهایش به گردن انداخت و رفت به خیمه گاه سیدالشهدا علیه السلام
شاید چیزی نگفت؛ شاید فقط با چشمانش به امام گفت: دستم خالی است و جرمم سنگین. شاید همینطور که میگفت “یاحسین” میگریست.
امام پذیرفتند! به همین راحتی و بخشیدند! به همین راحتی!
و خدا هم بخشید و آنقدر حر را بخشید که شهادت در کربلا را نصیبش کرد؛ آنهم در واپسین لحظات.
بیا در این واپسین لحظات کفشهایمان را به گردن آویزیم. به امام زمان علیه السلام بگوییم که ماه میهمانی خدا تمام شد و جرممان هنوز باقی است و دستمان خالی تر!
بیایید بگوییم”ببخش آقا”
و بعد قسمش بدهیم؛
به فاطمه…
اگر ببخشد همه چیز تمام است؛ خدا هم خواهد بخشید. به همین راحتی.
بیایید آخرین لحظات ماه رمضان را دریابیم…
سلام و خسته نباشید، وبلاگ جالبی دارید، اگه تمایل داشته باشید میتونیم باهم تبادل لینک داشته باشیم.
سایت ما بیش از 40000 بازدیدکننده یکتا دارد و ورودی گوگل بیش از 10000، با تبادل لینک با سایت ما میتونید آمار بازدید وبلاگ خودتون رو در بلند مدت تا چند برابر افزایش بدید.
فقط کافیه به پورتال تبادل لینک سایت مراجعه کنید و بعد از قراردادن لینک مشخص شده در وبلاگتون، لینک خودتون رو برای ما ارسال کنید، سیستم کاملا هوشمند عمل میکنه و بلافاصله پس از ثبت لینک، تبلیغات شما در سایت ما بصورت رایگان آغاز میشه.
از بازدید از مطالب وبلاگتون خیلی خوشحال شدم.