الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

ریشه پریشانی زندگی ها





                 ریشه پریشانی زندگی ها               


 

دلهای ما ظرف است برای خواسته های خدا

 

در کتاب اصول کافی روایتی را امام باقر(علیه السلام)  از وجود نازنین پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل می کنند که خداوند متعال می فرماید:


وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ کِبْرِیَائِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَى هَوَایَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُؤْتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ


به عزت و جلالم و عظمت و کبریایی و نور و علو برتری موقعیتم قسم، هرگز بنده ای  خواست خود را بر من مقدم نمیکند مگر آنکه امورش را پریشان و دنیایش را بهم ریخته، وقلبش را به آن (دنیا) مشغول کرده و از دنیا به او نمی رسانم مگر آنچه برایش مقدر کرده .


در ادامه خداوند می فرماید:
 وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَى هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِکَتِی وَ کَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْیَا وَ هِیَ رَاغِمَةٌ.


به عزت و جلالم و عظمت و کبریایی و نور وعلو برتری مقامم سوگند،هیچ بنده ای خواست من را برخواست خود مقدم نمی کند مگر اینکه ملائکه ام او را محافظت می کنند و آسمان ها و زمین را کفیل رزقش قرار می دهم و برای او برتر از تجارت هر تاجری خواهم بود و دنیا در عین تواضع بسوی او می رود.[1]


خدای سبحان در این بیان چندین قسم را بیان فرمود در حالیکه «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدیثاً و کیست که از خداوند، راستگوتر باشد؟» [نساء87]


یعنی گفتار خداوند بدون این قسم ها هم قابل قبول می باشند اما اهمیت مطلب به قدری است که خدای سبحان شش،هفت قسم را برای تاکید مطلب آورند.


اما اینکه بنده خواسته های خود را بر خواست خدا مقدم می دارد حال آنکه قرآن می فرماید:

  ادامه مطلب ...

خانه تکانی دل را فراموش نکنیم


           خانه تکانی دل را فراموش نکنیم            



این روزها بازار خانه تکانی گرم است و همه به نوعی مشغول تمیز کردن و به عبارتی خانه تکانی هستند.

در این فرصت چه خوب است که این وقت هایمان را تنها صرف خانه تکانی خانه های گلی و آجری نکنیم و کمی هم به فکر خانه تکانی دل هایمان باشیم.

مقایسه خانه دل با خانه گِل
یکی از رسم هایی که  نزدیک عید مرسوم است نظافت و پاکیزگی است به گونه ای که نزدیک سال جدید و نوروز، همه در پی خانه تکانی می شوند.

همه سنسورهای تمیزی و نظافتشان فعّال و فعّال تر می شود که هرچه کثیفی و آلودگی هست را از خانه های گلی و آجری و سنگی خود از بین ببرند.

خانه ها را رنگ می کنند، در و پنجره و ... را می شویند که سال نو را با آلودگی و کثیفی آغاز نکنند.
 
نظافت روزانه، هفتگی و سالانه در امور مادی و معنوی
در بحث نظافت یه سری کارهای روزانه است مثل شستن ظرف ها و گردگیری، یک سری کارهای هفتگی مثل آب دادن به درخت و یک سری هم نظافت های سالانه است مثل شستن قالی و دیوار و پنجره.

نکته این جا است که چه خوب است همین طور که به نظافت مادی روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه توجه می شود، به نظافت معنوی و خانه تکانی دل هم توجه کنیم.

 یک عبادت روزانه داریم، رابطه با خدا. یک عبادت هفتگی داریم، نماز جمعه. یک عبادت سالانه داریم شب قدر.

در نظافت هم می‌شوییم و هم می‌چینیم. اول فرش و پتو و هرچه آلوده هست را می‌شوییم و بعد از  شستن چیدن است.

در امور معنوی هم علمای اخلاق گفته اند اول تخلیه یعنی عیب‌هایت را خالی کن. خودت را از عیب خالی کن. بعد تخلیه! یعنی هم باید عیب را برطرف کرد و هم باید صفات انسانی را در خود زینت داد.

کسی خانه‌اش را می‌شوید که می‌فهمد خانه‌اش کثیف است، احساس می‌کند این فرش آلوده است، می‌شوید. کسی هم به فکر خودسازی می‌افتد که احساس کند عیب دارد.

بعضی ها به راحتی دروغ می گویند، غیبت می کنند، نیش می زنند و در آخر هم می گویند من که عیبی ندارم!

کسانی به فکر تقوا و تعلیم و تربیت و خودسازی خودشان هستند که عیب هایشان را بفهمند.
 
ادامه مطلب ...

احادیثی گهربار درباره اسراف

       احادیثی گهربار درباره اسراف      



1- اسراف چیست؟
قال الصادق علیه السلام:
انما الاسراف فیما اتلف المال و اضر بالبدن.
قیل: فما الاقتار؟ قال:
اکل الخبز و الملح و انت تقدر على غیره.

 

امام صادق علیه السلام فرمود:
اسراف آنست که انسان مالش را از بین ببرد و به بدنش صدمه بزند «مثل سیگار کشیدن » عرض شد پس اقتار چیست؟
فرمود: اینست که غذایت نان و نمک باشد در صورتیکه قدرت دارى غذاى مناسبترى بخورى.
مجموعة الاخبار، باب 171، حدیث 1

 

------------------------------------

2- زیادى آب خوردن را نباید دور ریخت
قال الصادق علیه السلام:
من شرب من ماء الفرات و القى بقیة الکوز خارج الماء فقد اسرف.


امام صادق علیه السلام فرمود:
کسى که آبى را از نهر فرات «گوارا» براى خوردن بردارد و بعد از نوشیدن، زیادى آنرا بیرون بریزد اسراف کرده است.
مجموعة الاخبار، باب 171، حدیث 3

 

------------------------------------

3- پائین ترین مرتبه اسراف
عن ابى عبدالله علیه السلام قال:

ادنى الاسراف هراقة فضل الاناء و ابتذال ثوب الصون و القاء النوى.


امام صادق علیه السلام فرمود:
پائین ترین مرتبه اسراف عبارتست از:
1- دور ریختن آبى که از آشامیدن اضافه آمده است.
2- اینکه لباس کار و لباس بیرونى، یکى باشد.
3- بدور انداختن هسته خرما پس از خوردن خرما «چون از هسته خرما ماده غذائى براى شتران تهیه مى شد»وسائل الشیعه، ح 3، باب 28، ص 374.

 

------------------------------------
4- میوه نیم خورده
روى انه نظر الصادق علیه السلام الى فاکهة قد رمیت من داره لم یستقص اکلها فغضب و قال: ما هذا ان کنتم شبعتم فان کثیرا من الناس لم یشبعوا فاطعموه من یحتاج الیه.
نقل شده است که امام صادق علیه السلام مشاهده کرد میوه اى را نیم خورده از خانه بیرون انداخته اند، خشمگین شد و فرمود:
اگر شما سیر هستید خیلى از مردم گرسنه اند خوب بود آنرا به نیازمندیش مى دادید.
مجموعة الاخبار، باب 171، حدیث4

   ادامه مطلب ...

شرورترین مردم کدام گروهند؟

      شرورترین مردم کدام گروهند؟    

 


حضرت رسول اکرم(ص) به اصحاب فرمودند: آیا شما را از بدترین و شرورترین تان خبر بدهم که کدامند؟

گفتند: آری، یا رسول‌الله!


حضرت رسول (ص)فرمودند:

1. کسانی که بین مردم نمّامی و سخن‌چینی می‌کنند.


2. کسانی که بین دوستان تفرقه و جدایی می‌افکنند.

3. کسانی که برای انسان‌های پاک و بی‌عیب، عیب‌جویی و عیب‌تراشی می‌کنند.

4. کسانی که اهل عفو و بخشش نبوده و عذر و تقصیر دیگران را نپذیرند.

5. کسانی که به زیردستان خود ستم کنند.

6. کسانی که خیرشان امیدی نیست و از شرشان ایمنی نباشد.

7. کسانی که فحاش و بدزبان باشند و دیگران را همیشه و بی‌جهت سبّ و لعن نمایند.



پی‌نوشت:
کافی، ج2، ص 369
خصال، ج 1، ص 183، ح 249
مکارم الاخلاق، ص 445
مستدرک‌الوسایل، ج 9، ص 57، حدیث از رسول اکرم(ص)
کافی، ج 2، ص 290، ح 7، حدیث از رسول اکرم(ص)
آموزه‌های اخلاقی در کلام معصومین(ع) نوشته آیت‌الله مهدی مهدوی مازندرانی

مطیع رهبرم

    مطیع رهبرم

تا به تن یک ذره جان باشد، مطیع_رهبرم
تا زمین باشد، زمان باشد، مطیع_رهبرم
تا پی دست علمدارم! قلم دارم بدست
تا دوات خونچکان باشد، مطیع_رهبرم
میکنم همواره از خوان ولایت ارتزاق
تا خدا روزی رسان باشد، مطیع_رهبرم
*لقمه نانی از تنور فاطمه س ما را بس است*
نان نباشد،،، یا که نان باشد،،، مطیع_رهبرم
زیر و بم، سود و زیان، بالا و پائین، سرد و گرم...
هر چه ارزان، یا: گران باشد، مطیع_رهبرم
"سوزی از هرم تنور حضرت صادق ع، زهی!"
گر به مغز استخوان باشد،،، مطیع_رهبرم
قسمت ما هر چه باشد، با امام خود خوشیم
پیر، یا داغ جوان باشد،،، مطیع_رهبرم
گر روم بر دار و...، گر بر دوش، دارم روا کشم:
تا زبان باشد...، توان باشد...، مطیع_رهبرم
چهره های خاکی و، سربند و چفیه، با پلاک...
تا نشان بی نشان باشد، مطیع_رهبرم
یاوران انقلاب و جبهه و جنگ و "حضور..."!
نوش نوش جانتان باشد: مطیع_رهبرم
جنگ نرم و انتخابات و نه دی، اربعین...
خار چشم دشمنان باشد: "مطیع_رهبرم
"کربلا شد باعث آزادی اندیشه ها"
اوج پرواز بیان باشد: مطیع_رهبرم
با نوای کاروان، حرف دلم را میزنم
"تا نوای کاروان باشد مطیع_رهبرم
کور باشد چشم استکبار و، کر: چشم فلک
تا همیشه یادشان باشد! مطیع_رهبرم
انقلاب لاله ها بالید و بستر ساز شد
تا دم کل جهان، باشد: مطیع_رهبرم
"امر او را گوش دادن، افضل اعمال ماست"
انتهای امتحان باشد! "مطیع_رهبرم
سر بلندی نیست، غیر از: سر به زیر او شدن
بهجت صاحب زمان باشد، مطیع_رهبرم
کاش دیگر انتظار ما به پایان می رسید
تا به کی، اشکش روان باشد، مطیع_رهبرم ؟؟؟؟


شعر :حمیدرضا کسرایی.

امیدبخش ترین آیه قرآن کدام است؟


        امیدبخش ترین آیه قرآن کدام است؟       


 

خداوند متعال خود را در قرآن کریم با صفات زیادی به بندگان خویش معرفی فرموده است

 

به هنگامى که خداوند تبارک و تعالى در روز قیامت رحمتش را بگستراند، گستردگى رحمت به صورتى است که ابلیس در رحمت رحیمیّه حضرت حق به طمع می افتد.

خداوند متعال خود را در قرآن کریم با صفات زیادی به بندگان خویش معرفی فرموده است؛ صفاتی که هر کدام جلوه ای از جمال و جلال الهی را به نمایش میگذارد. صفت رحمت یکی از این صفات است که در بیش از 500 آیه از آن سخن به میان آمده است.


ابتدا سزاوار است تعریفی اجمالی از معنای رحمت ارائه دهیم. رحمت، نوعی رقت و حالت قلبی است که احسان و نیکی به شخص مورد دلسوزی را در پی داشته باشد. البته در تعبیرات قرآنی گاهی به دلسوزی بدون احسان رحمت گفته میشود؛ همانگونه که برخی اوقات احسان بدون حالت قلبی را نیز رحمت مینامند.


در قرآن کریم هر جا که رحمت خداوند متعال به بندگانش مطرح میشود، منظور احسان و تفضل و نیکی بدون حالت تأثر قلبی است؛ چرا که ذات مقدس او منزه از تأثرات قلبی و رقت دل و ... است. (مفردات راغب اصفهانی، ذیل واژه رحم)


اینک در کنار مائده آسمانی قرآن مینشینیم و با استفاده از آیات نورانی، با این صفت الهی بیشتر آشنا میشویم:


1- تعداد تکرار
واژه "الرحمن" در سراسر قرآن کریم 157 مرتبه، و واژگان الرحیم و رحیم و رحیما جمعاً 166 مرتبه تکرار شده اند. در مواردی که در قرآن کریم این کلمات آمده، به عنوان صفت الهی است، مگر در یک مورد در آیه 128 سوره توبه که کلمه رحیم در وصف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است.


در 4 مورد از خداوند طلب رحمت شده که سه مورد آن از طرف پیامبران و دیگری از سوی بندگان خالص الهی است. که عبارتند از: بقره/286، اعراف/151 و 155، مؤمنون/109.


در 4 جا هم خداوند متصف به «ارحم الراحمین»؛ اعراف/151، یوسف/64، یوسف/92 و انبیاء/83 و در یک مورد «خیر الراحمین» گردیده مؤمنون/118.

  ادامه مطلب ...

معنای عشق واقعی

معنای عشق واقعی


روزی یکی از خانه های دهکده آتش گرفته بود. زن جوانی همراه شوهر و دو فرزندش در آتش گرفتار شده بودند. شیوانا و بقیه اهالی برای کمک و خاموش کردن آتش به سوی خانه شتافتند. وقتی به کلبه در حال سوختن رسیدند و جمعیت برای خاموش کردن آتش به جستجوی آب و خاک برخاستند شیوانا متوجه جوانی شد که بی تفاوت مقابل کلبه نشسته است و با لبخند به شعله‌های آتش نگاه می‌کند.

شیوانا با تعجب به سمت جوان رفت و از او پرسید: ”چرا بیکار نشسته‌ای و به کمک ساکنین کلبه نرفته‌ای!؟”

 جوان لبخندی زد و گفت: “من اولین خواستگار این زنی هستم که در آتش گیر افتاده است. او و خانواده اش مرا به خاطر اینکه فقیر بودم نپذیرفتند و عشق پاک و صادقم را قبول نکردند.

در تمام این سال‌ها آرزو می‌کردم که کائنات تقاص آتش دلم را از این خانواده و از این زن بگیرد.

و اکنون آن زمان فرا رسیده است.”

شیوانا پوزخندی زد و گفت: ”عشق تو عشق پاک و صادق نبوده است. عشق پاک همیشه پاک می‌ماند!

حتی اگر معشوق چهره عاشق را به لجن بمالد و هزاران بی مهری در حق او روا سازد.”

عشق واقعی یعنی همین تلاشی که شاگردان مدرسه من برای خاموش کردن آتش منزل یک غریبه به خرج می‌دهند.

آن‌ها ساکنین منزل را نمی‌شناسند اما با وجود این در اثبات و پایمردی عشق نسبت به تو فرسنگ‌ها جلوترند.

برخیز و یا به آن‌ها کمک کن و یا دست از این ادعای عشق دروغین ات بردار و از این منطقه دور شو!”

اشک بر چشمان جوان سرازیر شد.

از جا برخاست. لباس های خود را خیس کرد و شجاعانه خود را به داخل کلبه سوزان انداخت.

بدنبال او بقیه شاگردان شیوانا نیز جرات یافتند و خود را خیس کردند و به داخل آتش پریدند و ساکنین کلبه را نجات دادند.

در جریان نجات بخشی از بازوی دست راست جوان سوخت و آسیب دید. اما هیچکس از بین نرفت.

روز بعد جوان به درب مدرسه شیوانا آمد و از شیوانا خواست تا او را به شاگردی بپذیرد و به او بصیرت و معرفت درس دهد.

شیوانا نگاهی به دست آسیب دیده جوان انداخت و تبسمی کرد و خطاب به بقیه شاگردان گفت: “نام این شاگرد جدید “معنای دوم عشق” است.

حرمت او را حفظ کنید که از این به بعد برکت این مدرسه اوست.”

داستانها و احادیثی زیبا از حضرت فاطمه (س)


داستانها و احادیثی زیبا از حضرت فاطمه (س)


حضرت فاطمه (س) : اما حقانیت من در مالکیت فدک ، همانا خداوند بزرگ آیه آت ذاالقربی حقه  را وقتی در قرآن کریم بر رسول خدا نازل فرمود ، من و فرزندانم نزدیکترین مردم به پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) بودیم ، پس رسول خدا فدک را به من و فرزندانم هدیه فرمود .
 أما فدک ، فإن الله عزوجل أنزل علی نبیه قرآنا یأمره فیه بأن یؤتینی و ولدی حقی ، قال الله تعالی :  فَت ذاالقربی حقه  فکنت أنا و ولدی أقرب الخلایق إلی رسول الله ( صلی الله علیه و آله ) فنحلنی و ولدی فدکا .
 مستدرک الوسایل ، ج 7 ، ص 291


حضرت فاطمه (س) : امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) فرمود : مادرم فاطمه ( علیها السلام ) را دیدم که شب جمعه تا صبح مشغول عبادت و رکوع و سجود بود ، و شنیدم که برای مؤمنین دعا می کرد و اسامی آنان را ذکر می نمود و برای آنان بسیار دعا می کرد ولی برای خودش دعا نکرد ، پس به او عرض کردم : مادر ، چرا همان طور که برای دیگران دعا کردی برای خودت دعا نکردی ، فرمودند :  پسرم ، اول همسایه و سپس خود و اهل خانه  .
 قال الحسن بن علی ( علیهما السلام ) : رأیت أمی فاطمة ( علیها السلام ) قامت فی محرابها لیلة جمعتها ، فلم تزل راکعة ساجدة حتی اتضح عمود الصبح ، و سمعتها تدعو للمؤمنین و المؤمنات و تسمیهم و تکثر الدعاء لهم و لا تدعو لنفسها بشیء ، فقلت لها یا أماه لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک ، فقالت :  یا بنی الجار ثم الدار  .
 بحار الانوار ، ج 43 ، ص 81



حضرت فاطمه (س) : به او گفته شد : ای دختر رسول خدا ، دستهایت زخم شده است ، خود را به زحمت مینداز ، در کنار شما خدمتکار منزلتان فضه ایستاده است ، کار منزل را به او واگذار ! حضرت زهرا ( علیها السلام ) پاسخ داد :  رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) به من سفارش فرمود که کارهای خانه را با فضه تقسیم کنم ، یک روز او کار کند و روز دیگر من ، دیروز نوبت او بود و امروز نوبت من است  .
 قیل لها ( علیها السلام ) : یا بنت رسول الله دبرت کفاک و هذه فضة . قالت ( علیها السلام ) :  أوصانی رسول الله ( صلی الله علیه و آله ) أن تکون الخدمة لها یوما و لی یوما ، فکان أمس یوم خدمتها و الیوم یوم خدمتی  .
 الخرائج و الجرائح لقطب الدین الراوندی ، ص 530  
ادامه مطلب ...

کمپین نه به لیست مورد حمایت BBC



کمپین نه به لیست مورد حمایت BBC















































 زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (قسمت دوم)

 زندگینامه حضرت فاطمه زهرا (قسمت دوم)


فاطمه (علیها السلام) پس از پیامبر

با وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه (علیها السلام) غرق در سوگ و ماتم شد. از یک طرف نه تنها پدر او بلکه آخرین فرستاده خداوند و ممتازترین مخلوق او، از میان بندگان به سوی خداوند، بار سفر بسته بود. هم او که در وجود خویش برترین مکارم اخلاقی را جمع نموده و با وصف صاحب خلق عظیم، توسط خداوند ستوده شده بود. هم او که با وفاتش باب وحی تشریعی بسته شد؛ از طرفی دیگر حق وصی او غصب گشته بود. و بدین ترتیب دین از مجرای صحیح خود، در حال انحراف بود. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه غم و اندوه خویش را در این زمینه کتمان نمی‌نمود. گاه بر مزار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر می‌شد و به سوگواری می‌پرداخت و گاه تربت شهیدان احد و مزار حمزه عموی پیامبر را برمی‌گزید و درد دل خویش را در آنجا بازگو می‌نمود. حتی آن هنگام که زنان مدینه علت غم و اندوه او را جویا شدند، در جواب آنان صراحتاً اعلام نمود که محزون فقدان رسول خدا و مغموم غصب حق وصی اوست.

 

هنوز چیزی از وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود که سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابلاغ فرمان الهی توسط ایشان در روز غدیر، مبنی بر نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان حاکم و ولی مسلمین پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، توسط عده ای نادیده گرفته شد و آنان در محلی به نام سقیفه جمع گشتند و از میان خود فردی را به عنوان حاکم برگزیدند و شروع به جمع‌آوری بیعت از سایرین برای او نمودند. به همین منظور بود که عده‌ای از مسلمانان به نشانه اعتراض به غصب حکومت و نادیده گرفتن فرمان الهی در نصب امام علی (علیه السلام) به عنوان ولی و حاکم اسلامی پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه فاطمه (علیها السلام) جمع گشتند. هنگامی که ابوبکر - منتخب سقیفه - که تنها توسط حاضرین در سقیفه انتخاب شده بود، از اجتماع آنان و عدم بیعت با وی مطلع شد؛ عمر را روانه خانه فاطمه (علیها السلام) نمود تا امام علی (علیه السلام) و سایرین را به زور برای بیعت در مسجد حاضر نماید.   ادامه مطلب ...