الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

از تقدیرات الهی گریزی نیست

از تقدیرات الهی گریزی نیست

روزی در مهمانی در قصر حضرت سلیمان(ع) مردی نزد حضرت سلیمان(ع) آمد

و گفت: سلام ای نبی خدا این شخص چرا اینگونه مرا با تعجب نگاه میکند

حرت سلیمان(ع) گفت ایشان جناب عزرائیل است

آنشخص با ترس گفت: من میترسم  حتما او قصد قبض روح مرا دار

میشود من را با قالیچه ات به هند بفرستی؟؟؟

و حضرت سلیمان(ع) قبول کرد و او را با قالیچه پرنده اش به هند فرستاد

بعد ها سلیمان عزرائیل را دید و به او گفت:چرا در آنروز به آن مرد اینچنین نگاه میکردی؟؟؟

و عزرائیل گفت:خداوند بزرگ به من دستور داده بود که من جان او را در ساعت دو در هند بگیرم اما من در ساعت یک و چهل و پنج دقیقه او را در اینجا دیدم و فاصله اینجا تا هند یک ماه است تعجب کردم چگونه خداوند مرگ او را در هند قرار داده و او اکنون اینجاست


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.