مراقبات ماه مبارک رمضان قسمت اول
از امیرالمؤ منین (علیه السلام ) روایت شده است : ((نگویید
رمضان ؛ زیرا نمى دانید رمضان چیست ؛ و اگر کسى گفت ، باید صدقه داده و
روزه بگیرد. بلکه همانطور که خداوند فرموده است بگویید ماه رمضان .))
از
اعمال مهم سالک در این ماه بزرگ شناخت حقیقت این ماه - در این ماه خداوند
رهروان این ماه را با دعوت به میهمانى این ماه گرامى داشته و این ماه ماه
میهمانى خداست - و سپس فهمیدن معنى روزه و مناسبت آن با میهمانى خداست .
آنگاه تلاش و کوشش براى بدست آوردن اخلاص در کردار و رفتارهایى است که
مطابق با رضایت صاحبخانه است .
فواید گرسنگىگرسنگى
فواید بیشمارى در جهت تکمیل نفس و شناخت خداوند براى سالک دارد. روایات
زیادى در فضایل گرسنگى وارد شده است که بد نیست در اینجا اشاره اى به آنها
و سپس به فلسفه و حکمت گرسنگى داشته باشیم .
از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است : ((با
تشنگى و گرسنگى با نفسهایتان مبارزه کنید همانا پاداش این کار همانند
پاداش مبارزه در راه خداست . و عملى دوست داشتنى تر از گرسنگى و تشنگى در
نزد خدا کسى است که گرسنگى بیشترى کشیده باشد و در خداوند متعال تفکر
بیشترى نموده باشد.)) و به اسامه فرمودند: ((اگر
مى توانى در حال گرسنگى و تشنگى ملک الموت را ملاقات کن تا به بالاترین
مقامها و جاها رسیده و با پیامبران هم منزل شوى و ملائکه از دیدن روحت
شادمان شوند و خداوند بر تو درود فرستد.)) نیز
فرمودند: گرسنگى بکشید و بر بدنهایتان سخت بگیرد شاید دلهایتان خداوند
متعال را ببیند. در حدیث معراج خداوند پرسید: اى احمد! آیا آثار روزه را
مى دانى ؟ پاسخ داد: خیر. خداوند فرمودند: نتیجه روزه کم خورى و کم گویى
است . و آن حکمت را به ارمغان مى آورد و حکمت معرفت را در پى دارد و معرفت
یقین را. و وقتى که بنده اى به یقین رسید باکى ندارد که چگونه روزگار را
سپرى کند. در سختى یا آسانى و این مقام خوشنودهاست. و هر کس طبق خوشنودى
من رفتار کند، سه خصلت را به او مى دهم : شکرى که نادانى همراه آن نباشد،
یادى که فراموشى نداشته باشد و دوستیى که دوستى من را بر دوستى آفریدگانم
ترجیح ندهد. هنگامى که او من را دوست داشت ، من هم او را دوست خواهم داشت
؛ دوستى او را در دل بندگانم انداخته و چشم قلب او را به عظمت جلالم مى
گشایم و علم آفریدگانم را از او پنهان نمى دارم ؛ در تاریکى شب و روشنایى
روز با او مناجات مى کنم تا آنجا که سخن گفتن و همنشینى او با بندگانم قطع
شود و کلام خود و فرشتگانم را به گوش او مى رسانم و اسرارى را که از
بندگانم پنهان کرده ام براى او آشکار مى کنم ...؛ عقل او را غرق در شناخت
خود کرده و درک او را بالا مى برم ؛ مرگ را بر او آسان مى کنم تا وارد
بهشت شود و وقتى که ملک الموت او را ملاقات کند، به او مى گوید: آفرین بر
تو و خوشا به حالت ! خوشا به حالت ! خداوند مشتاق تو است ... خداوند مى
گوید: این بهشت من است ، در آن بخرام و خوش باش و در همسایگیم ساکن شو.
روح انسان مى گوید: خدا یا خود را به من شناساندى و با این شناخت از جمیع
آفریدگانت بى نیاز شدم . قسم به عزت و جلالت اگر خوشنودى تو در این است که
قطعه قطعه شده یا هفتاد بار به بدترین شکل کشته شوم خوشنودى تو براى من
دوست داشتنى تر است ... آنگاه خداى متعال مى فرماید: به عزت و جلالم
سوگند، هیچگاه مانعى بین خود و تو قرار نمى دهم ؛ تا هر وقت خواسته باشى
بر من وارد شوى ؛ که با دوستان خود چنین کنم .
در این روایت به فلسفه و
فضیلت گرسنگى اشاره شده است . براى توضیح بیشتر مى توان به سخنان علماى
اخلاق که برگرفته از روایات مى باشد، مراجعه نمود. آنان براى گرسنگى فواید
زیادى گفته اند از قبیل :
(الف- صفاى قلب : زیرا سیرى باعث ازدیاد بخار
در مغز شده و مغز حالتى شبیه مستى پیدا مى کند و نمى تواند خوب فکر کند؛
سرعت انتقال او کم شده و قلب او کور مى شود. برخلاف گرسنگى که باعث رقت و
صفاى قلب مى شود. و قلب را آماده تفکرى که باعث شناخت مى شود، مى کند. و
نورى آشکار پیدا مى کند. از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت
شده است : ((کسى که شکم خود را گرسنه نگه دارد اندیشه اش تربیت مى شود.)) و قبلا نیز ثمرات شناخت و معرفت را شنیدى .
(ب-
تواضع و از بین رفتن سرمستى و ناسپاسى که منشاء سرکشى است ؛ وقتى نفس خوار
شد، در مقابل پروردگارش خاضع شده و از سرکشى دست بر مى دارد.
(ج- شکستن
شدت شهوات و نیروهایى است که باعث انجام گناهان کبیره شده و سبب هلاکت
انسان مى شوند. چون بیشتر گناهان کبیره از شهوت سخن گفتن و شهوت جنسى
بوجود مى آید و کم کردن این دو شهوت باعث مصون ماندن از خطرها مى شود.
(د-
آمادگى براى انجام تمام عبادتها از چند جهت است ؛ که کمترین آنها کم
احتیاجى به تخلى و بدست آوردن غذا و کمتر بیمار شدن به بیماریهاى گوناگون
است - زیرا معده خانه بیمارى و پرهیز سرِ هر دارویى است . و نیز مانع
بوجود آمدن مشکلاتى که از غذا خوردن بوجود آمده و انسان را محتاج مال و
مقام دنیا مى کند مى گردد؛ مال و مقامى که عده بسیارى را هلاک کرده است .
(ه-
توانایى براى دادن مال ، میهمانى دادن ، هدیه دادن ، احسان و نیکى ، رفتن
به حج و زیارت و بالاخره انجام تمام عبادتهاى مالى است .
انسان نمى
تواند این فایده ها را بروشنى درک کند مخصوصا فایده اول را. تفکر در عمل
مانند نتیجه است و غیر آن مانند مقدمات است چون فکر حرکت است و غیر فکر
مقدمه و آمادگى براى حرکت .
بهمین جهت درباره تفکر روایت شده است : ((یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است .))
با این مقدمات مى توانیم به نتایج بزرگى برسیم که بعضى از آنها عبارتند از:
(الف
مى فهمیم که چرا خداوند براى میهمانش گرسنگى را انتخاب کرده است . نعمتى
بالاتر و بهتر از نعمت شناخت ، نزدیکى و دیدار خداوند نیست و گرسنگى از
راههاى نزدیک رسیدن به آن است . پس مى بینى که روزه تکلیف نیست بلکه
خداوند به وسیله آن تو را بزرگ داشته و به خاطر واجب نمودن آن بر ما منت
دارد. و بهمین جهت شکر آن واجب است . و ارزش دعوت خداوند به روزه را در
کتابش ، در آیه روزه ، مى فهمى و اگر بدانى که این خطاب ، دعوت تو به سراى
پیوستن به خداست ، از آن لذت برده ؛ و مى فهمى که علت واجب کردن آن کم
خوردن و ضعیف کردن نیروهاست . بهمین جهت حیف مى آید که حتى در شب نیز غذا
بخورى . و ممکن است علت هاى دیگر تشریع روزه را نیز درک کنى .
(ب وقتى ارزش کارى را که از تو خواسته شده ، فهمیدى ، براى رسیدن به نتیجه خوب ، در جهت انجام درست و اخلاص در آن ، تلاش مى کنى .
(ج
هنگامى که هدف از واجب شدن روزه را دانستى ، مى فهمى که چه چیزى باعث صفا
و روشنى یا تیرگى آن مى شود؛ و معنى این حدیث را مى فهمى که ((روزه فقط خوددارى از خوردنى و آشامیدنى نیست ؛ و هنگامى که روزه گرفتى ، گوش ، چشم و زبانت نیز باید روزه بگیرد.)) حتى در بعضى روایات پوست و مو نیز گفته شده .
(د
مى فهمى که شایسته نیست نیت و هدف روزه ، فقط مجازات نشدن یا بدست آوردن
پاداش و بهشت و ناز و نعمت باشد؛ گرچه با روزه این دو نیز بدست مى آید
بلکه سزاوار است هدف و نیت روزه نزدیکى انسان به خداوند و همسایگى و
خوشنودى او باشد. و حتى از این حد نیز بالاتر آمده و خود این عمل را بخاطر
این که انسان را از صفات حیوانى خارج و به صفات روحانى نزدیک مى گرداند،
نزدیک شدن به خدا بداند، نه وسیله اى براى نزدیک شدن به او.
بعد از درک
این مطالب با کمى تاءمل مى توانى بفهمى که هر کار یا حال یا سخنى که تو را
از مقامهاى بلند حضور در درگاه خدا دور سازد، مخالف مراد مولایت از مشرف
نمودن تو به این دعوت و میهمانى است . و راضى نمى شوى در خانه میهمانى این
پادشاه بزرگ - که تو را با این نزدیکى و مشرف نمودن نزدیک گردانده است و
عالم به نهانى هاى تو و آنچه در قلب تو مى گذرد، مى باشد - در حالى که به
تو توجه دارد، از او غافل باشى . و راضى نمى شوى که از او روى بگردانى در
حالى که به تو روى کرده است . عقل انسان این را از کارهاى بسیار زشت مى
داند که حتى دوست حاضر نیست با دوستش چنین عملى انجام دهد؛ ولى خداوند به
خاطر مداراى با بندگان آسان گرفته و تکلیف آنان را کمتر از توانائیشان
قرار داده است .
بندگان خوب از این هم بالاتر رفته و با آقاى خود در
مورد واجب و حرام آن گونه عمل مى کنند که شایسته حق آقایى و بندگى است ؛ و
کسى را که در این مورد کوتاهى کند، پست و حقیر مى دانند.
و خلاصه این که در روزه خود به سفارشات امام صادق (علیه السلام ) عمل مى کنند: ((یکى
از آنها این است که موقعى که روزه مى گیرى خود را نزدیک به آخرت ببین ؛ و
با خضوع و خشوع و شکستگى و خوارى باش ؛ و مانند بنده اى که از مولاى خود
ترسان است ، بوده ؛ دلت از عیوب ، و باطنت از حیله ها و مکرها پاک باشد؛ و
خدا از هر چه غیر اوست بیزارى جوى و در روزه خود تنها خدا را سرپرست خود
بدان و آنگونه که شایسته است از خداوندى که بر همه غالب است بترس ؛ و در
روزهایى که روزه مى گیرى روح و بدنت را براى عمل به دستورات او و چیزهایى
که از تو خواسته ، فارغ کن .)) حضرت
(علیه السلام ) سفارشات دیگرى نیز نمودند مثل حفظ اعضاى بدن از کارهایى که
خداوند ممنوع کرده و مخالف خواسته اوست ، بخصوص زبان ، حتى از مجادله و
سوگند راست . سپس در آخر روایت فرمود: ((اگر
به تمام آنچه گفتم عمل کردى ، به تمام آنچه شایسته روزه دار است ، عمل
کرده اى ؛ و هر اندازه از چیزهایى که گفتم کم کنى ، همان مقدار فضیلت و
ثواب روزه ات کمتر مى شود.))
این
سفارشها را در مورد وظایف روزه دار ببین ، و درباره اثرات آن تاءمل نما.
کسى که خود را نزدیک به آخرت ببیند، قلب او از دنیا خارج شده و براى او
چیزى جز تهیه توشه براى آخرت مهم نخواهد بود. همینطور اگر قلب او شکسته و
خاضع و خوار باشد میلى به غیر خدا نداشته و مایه دلخوشى او کسى جز خدا
نیست . و کسى که روح و بدن او غرق در یاد، محبت و عبادت خدا شده و روزه او
روزه مقربین مى گردد. خداوند به حق دوستانش چنین روزه اى را نصیب ما
بفرماید؛ گرچه یک روز در عمرمان باشد.
درجات روزه(1-روزه عوام . این روزه با خوددارى از مبطلات روزه که فقهاء در رساله هاى خود نوشته اند، تحقق مى یابد.
(2-روزه خواص . با انجام امورى که در روزه عوام گفتیم و جلوگیرى اعضاى بدن از مخالفت با خداوند، روزه خواص تحقق پیدا مى کند.
(3-روزه خواص خواص . این روزه با خوددارى از امور حلال یا حرامى که انسان را از یاد خدا باز مى دارد تحقق مى یابد.
هر
کدام از دو درجه دوم و سوم نیز انواع زیادى دارد. بویژه درجه دوم که انواع
بیشمار آن بتعداد مؤ منین اصحاب یمین است . و حتى هر کدام از خواص ، روزه
اش به گونه اى است که با روزه دیگرى فرق مى کند و ممکن است عمل بعضى از
افراد درجاتى که گفتیم ، به عمل درجه بالاتر از خود نزدیک باشد.
اقسام روزه دارانتقسیم بالا از حیث چیزهایى بود که از انجام آن خوددارى مى شود. ولى از حیث نیت روزه نیز، روزه داران به چند نوع تقسیم مى شوند:
(1-عده
اى براى غیر خدا روزه مى گیرند؛ مثلا به خاطر ترس از مردم ، یا براى رسیدن
به نفع آنان ، یا فقط به خاطر این که عادت مسلمین است .
(2-بعضى نیز در نیت خود موارد فوق را با ترس کمى از مجازات خدا و امید به پاداش آمیخته اند.
(3-عده اى فقط به خاطر ترس از مجازات یا رسیدن به پاداش روزه مى گیرند.
(4-گروهى علاوه بر نیت رهایى از مجازات و رسیدن به پاداش با روزه خود قصد رسیدن به نزدیکى و رضایت الهى را دارند.
(5-دسته فقط براى رسیدن به رضایت و نزدیکى به خداوند روزه مى گیرند.
بحثى پیرامون عبادت بنیت شایستگى خداوند براى عبادتبعضى
مى گویند: کسانى که به کمال رسیده اند، حتى نباید به نیت شوق یا ترس ، یا
پیوستن به خدا و کسب مقام نزد او، یا بنیت خوشنودى او، عملى را انجام
دهند، و باید نیت آنان فقط شایستگى خداوند براى عبادت باشد. و عملى را که
بخاطر شوق به وصال خداوند انجام شود ناقص مى دانند و بعضى این را عبادت
نفس دانسته اند.
ولى گمان نمى کنم هیچ یک از پیامبران و اولیاى خدا و
فرشتگان نزدیک ، اعمال خود را از آنچه آنان مى گویند خالص کنند. این افراط
است که عملى را که بخاطر رسیدن به رضاى خدا و نزدیکى و همسایگى او انجام
شود، عبادت نفس بدانیم چنانچه در سخنان بعضى از اهل معرفت مى باشد. بله
اشکالى ندارد که بگوییم اولیاى خدا در بعضى از حالتها و جلوه گر شدن
نامهاى خداوند بر آنان عملى را فقط بخاطر شایستگى خداوند متعال و براى
عبادت او انجام مى داده و نیت نزدیک شدن به خدا و رضایت او را فراموش مى
کرده اند؛ ولى نمى گوییم : پیامبران (علیهم السلام ) همیشه در این حالت
بوده اند چه رسد به این که دیگران همیشه ، یا گاهى با این نیت عملى را
انجام دهند. و من عمل به نیت شایستگى خداوند را، برتر از عمل بنیت رسیدن
به همسایگى خداوند نمى دانم ؛ باین جهت که ما بالاتر از عبادت رسول خدا
(صلى الله علیه و آله و سلم ) و امیرالمؤ منین (علیه السلام ) نداریم و از
روایات معلوم مى شود که بعض یا بیشتر اعمال آنها فقط بخاطر بدست آوردن
رضاى خدا و نزدیکى به او بوده است .
چه اشکالى دارد گاهى اوقات ترس از
مجازات نیز جزیى از نیت آنها باشد. براى کسى که از ترس مجازات خدا غش مى
کند، امکان ندارد یا خیلى مشکل است که این ترس در نیت او هیچ تاءثیرى
نداشته باشد.
به نظر مى رسد حالتهاى پیامبران (علیه السلام ) و اولیاى
خدا حتى سرور آنان پیامبر ما (صلى الله علیه و آله و سلم ) مختلف بوده و
علت آن اختلاف جلوه هاى اسمهاى خداوند متعال براى آنان بوده و خداوند به
این طریق آنان را تربیت و درجات آنان را بالا برده و آنان را به خود
نزدیکتر مى نموده است . خداوند متعال براى کمال آنان قلبهاى آنان را تربیت
مى کرده است ؛ چنانچه در بعضى از فرازهاى آن زیارت مى خوانیم : موالى ! لکم قلوب تولى الله ریاضتها بالخوف و الرجاء؛ آقایان
من ! خداوند اختیار قلوب شما را داشته و با ترس و امید آن را تربیت مى
کند. گاهى با نامهاى جمالى خود براى آنان جلوه مى کند، آنان نیز با
پروردگار خود انس گرفته و براى او ناز مى کنند. و گاهى با نامهایى که
نشانه غلبه و جلال اوست در مقابل آنان جلوه گر شده که در این حالت آنان به
تضرع ، استغفار و گریه پرداخته ؛ و با مناجاتى که بیشتر آن استغفار و پناه
بردن به خدا و درخواست نجات از جهنم و آتش است ، با او مناجات مى کنند. و
این مطلب بر کسى که کمى با احادیث آنان سر و کار داشته باشد، پوشیده نیست .
درباره
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت شده است که بعضى اوقات خطاب
به عایشه مى فرمودند: برایم بگو، حمیرا! و در عین حال در انتظار وقت نماز
بود و به بلال مى فرمود: راحتم کن بلال ! گاهى نیز هنگام فرود آمدن وحى
رنگ و حالش تغییر مى کرد؛ و گاهى موقع وزش باد از نزول بلا مى ترسید؛ تمام
اینها نشان دهنده مختلف بودن حالتهاست . و این مطلب با انجام تمام اعمال
بنیت شایستگى خداوند براى پرستش سازگارى ندارد. البته بعید نیست منظور این
علماى بزرگ از نیت شایستگى خداوند متعال براى عبادت معنایى باشد که با نیت
نزدیک شدن و رضایت او سازگارى داشته باشد، زیرا گاهى انگیزه نزدیک شدن به
دوست ، برخوردارى از بخشش و نعمتها یا فرار از مجازات او نمى باشد، بلکه
باین جهت است که شایسته نزدیک شدن مى باشد. و این کار یکى از معانى عمل
کردن بخاطر شایستگى او براى پرستش است ، همانگونه که از سرور اولیاء
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) بر مى آید، آنجا که مى فرماید: ((تو را به خاطر ترس از آتش یا آرزوى بهشت عبادت نکردم ؛ بلکه تو را شایسته بندگى دیدم آنگاه تو را پرستیدم .)) زیرا
آن حضرت (علیه السلام )، نیت شایستگى براى عبادت را در مقابل نیت عبادت از
ترس آتش یا خواهش بهشت قرار داده ، نه در مقابل رسیدن به رضایت و نزدیکى
او.
از
خدا مى خواهیم که قصد نزدیکى و رضایت خود را به ما عنایت فرموده و ما را
به درک معنى نیت نزدیک شدن به خود، یا دست کم به توانایى قبول آن به طور
اجمال ، موفق نماید؛ زیرا عده اى از علماى بزرگ درک معنى نزدیکى به خدا را
منکر شده و مى گویند: معناى قصد نزدیکى چیزى جز انجام عمل بنیت دستور خداى
متعال نیست و نیتى که بیش از این باشد، مخالف تنزیه خداى متعال است ؛ گرچه
این سخن درستى نیست . مخفى نماند که بعضى از بزرگان از روى غفلت گفته اند:
عبادتى که به خاطر ترس از مجازات یا خواهش بهشت باشد، باطل است . و این
غفلتها و لغزشها از بزرگان و شخصیتها شگفتى ندارد؛ زیرا در مبتلا شدن آنان
به این گونه لغزشها حکمتى الهى وجود دارد.
مطلب دیگر این که منظور سید ما قدس سره در کتاب اقبال از سخن خود که : ((کسى که خدا را فقط به خاطر فرار از مجازات عبادت کند، بنده پستى است .)) همانطور
که خود نیز تصریح کرده ، منظورش کسى است که اگر ترس از مجازات نبود عبادت
نمى کرد، که چنین چیزى مخالف صفت عالى انسانى است . و او کسانى را مى گوید
که خدا را سزاوار خدمت کردن نمى دانند؛ که قطعا از بندگان پست بوده و این
اعتقاد خارى در چشم ایمان و اسلام است .
گاهى مخلصین بر
خود سخت گرفته و علاوه بر مشغول نبودن به غیر محبوب ، با تمام توانایى به
کارهاى سخت روى آورده و اگر فضیلت دو کار یکسان بود، هر کدام را که سخت تر
است انجام مى دهند. آنها بندگان نزدیک خدا هستند، چنانچه امیرالمؤ منین
(علیه السلام ) اینگونه بود.
انواع تغذیه روزه دارانروزه داران به لحاظ تغذیه نیز به چند دسته تقسیم مى شوند:
(الف
عده اى تغذیه آنان از راه حرام است . این گروه مانند باربرهایى هستند که
بار مردم را به منزلشان مى رسانند. بهمین جهت پاداش مال صاحب غذا بوده و
روزه دار فقط از گناه ظلم و غصب خود بهره مند مى گردد. و به عبارت دیگر
کار این دسته مانند کار کسى است که سوار بر چهار پاى غصبى شده و خانه خدا
را با آن طواف کند.
(ب عده اى تغذیه آنان شبهه ناک است ؛ که این دسته
به دو گروه تقسیم مى شوند: دسته اول کسانى هستند که این مشتبه به حرام
واقعى ، در ظاهر براى آنان حلال است و دسته دوم حتى در ظاهر نیز براى آنان
حلال نیست . دسته اول حکم کسى را دارد که تغذیه او حلال است گرچه یک درجه
از او پایینتر است . و دسته دوم حکم کسى را دارد که غذاى حرام مى خورد،
گرچه یک درجه از او بالاتر است .
(ج دسته اى تغذیه آنان حلال است ولى
سفره آنان رنگین بوده ، از چند نوع غذا استفاده کرده و پرخورى مى کنند.
این دسته مانند انسانهاى پستى هستند که در حضور دوست خود به کارهایى مى
پردازند که اول خوشش نمى آید، و دوست انتظار دارد که آنان از چیزى جز یاد
و نزدیک شدن به او لذت نبرند. چنین بنده اى لیاقت مجلس دوستان را نداشته و
باید او را با چیزى که دوست دارد تنها گذاشت . و شایسته است او را بنده
شکمش بدانیم نه بنده پروردگارش .
(د عده اى نیز از دسته فوق تجاوز کرده
و کارشان به اسراف و ریخت و پاش و تلف کردن رسیده ، حکم این دسته مانند
کسانى است که غذایشان حرام است ؛ و بهتر است او را گناهکار بدانیم تا مطیع
.
(ه عده اى هم کسب و کار و هم تغذیه آنها حلال بوده و از خوشگذرانى و
اسراف دور هستند؛ براى خدا تواضع کرده و در مقدار خوردنى و آشامیدنى
بمقدار حلال و غیر مکروه بسنده مى کنند؛ غذاى خوشمزه نخورده و به یک خورش
اکتفا نموده ؛ یا بعضى از چیزهاى زیادى و لذتها را ترک مى کنند. درجات
آنان پیش پروردگارى که مراقب تلاشها و مراقبتهاى آنان است ، محفوظ مى
باشد؛ شکرگزار آن بوده و پاداش آن را مى دهد. در هنگام گرفتن پاداش
باندازه سر سوزنى به آنان ظلم نشده و خداوند پاداشى بهتر از عمل آنها به
آنان داده و بى حساب و با فضل خود به آنان مى بخشد. و کسى نمى داند چه
نعمتهاى گرانقدرى براى آنان ذخیره شده که به ذهن کسى خطور نکرده است .
انواع نیت افطار و سحرىبلحاظ نیت افطار و سحرى نیز روزه داران به چند دسته تقسیم مى شوند:
(الف عده اى - مانند کسانى که بطور معمول غذا مى خورند - فقط جهت رفع گرسنگى و لذت تغذیه ، افطار و سحرى مى خورند.
(ب عده اى علاوه بر این ، استحباب و نیرو گرفتن براى عبادت را ضمیمه آن مى کنند.
(ج
دسته اى هدف آنان از افطار و سحرى فقط این است که مطلوب آقا و مولایشان
بوده و کمکى براى عبادت اوست . و بهمراه این نیت آداب مطلوب آن را نیز از
قبیل ذکرها و چگونگى خوردن رعایت کرده و اعمال مستحبى که شامل خواندن قرآن
و دعا و حمد خداست را قبل و بعد و در اثناء افطار و سحرى انجام مى دهند.
گوشه اى از آداب افطار و سحرىاز
مهمترین امور در افطار و سحرى ، قبل از شروع و بعد از گفتن بسم الله ...،
خواندن سوره قدر است ؛ و بهترین چیزى که قبل از افطار خوانده مى شود دعایى
است که در اقبال آمده و مفضل بن عمر، آن را روایت کرده است : ((امام
صادق فرمودند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) به امیرالمؤ منین
(علیه السلام ) فرمود: اباالحسن ! ماه رمضان نزدیک شده است ؛ قبل از افطار
دعا کن ؛ جبرئیل پیش من آمد و گفت : یا محمد! کسى که در ماه رمضان ، با
این دعا، قبل از افطار، دعا کند، خداوند دعاى او را مستجاب ، نماز و روزه
او را قبول و ده دعاى او را مستجاب مى کند؛ گناه او را بخشیده ، غم و غصه
او را از بین برده ، گرفتاریهایش را بر طرف کرده ، حاجات او را برآورده
نموده ، او را به مقصودش رسانیده ، عمل او را با عمل پیامبران و صدیقین
بالا برده و در روز قیامت چهره او درخشانتر از ماه شب چهارده خواهد بود.
گفتم : چه دعایى است ؟ جبرئیل ! گفت : اللهم رب النور العظیم ...))
شرایط روزه صحیحدر روایات آمده است : ((غیبت
، دروغ ، نگاه (حرام ) پى در پى ، دشنام دادن و ظلم - کم باشد یا زیاد -
باعث باطل شدن روزه مى شود؛ و روزه ، فقط خوددارى از خوردنى و آشامیدنى
نیست ؛ هنگام روزه گوش ، چشم ، زبان ، فرج و شکمت نیز باید روزه بگیرند.
دست و پایت را نگهدار و بسیار سکوت کن مگر از خیر. و با نوکرت رفق و مدارا
نما. هنگام روزه باید گوش و چشم تو نیز از حرام و زشتى روزه بگیرد. از
جدال و آزار رساندن به نوکر خوددارى کن و وقار روزه را داشته باش و روزى
که روزه اى با روزى که روزه نیستى باید با هم فرق داشته باشند.)) رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: ((آسانترین چیزى که خداوند در روزه بر روزه دار واجب نموده ، خوددارى از خوردنى و آشامیدنى است .)) فقها
به صحت روزه بعضى از آنها فتوا داده اند. جمع بین روایات بالا با روایتى
که از رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) وارد شده و سخن فقها به این
است که بگوییم منظور از صحت در احادیث فوق این است که چنین روزه اى مورد
قبول خداوند است که بگوییم منظور از صحت در کلام فقها این است که چنین
روزه اى قضاى آن را ساقط مى کند.
خلاصه این که روزه صحیح و کاملى که
خدا براى کامل نمودن روزه دار مقرر فرموده است ، قطعا روزه اى است که شامل
خوددارى اعضاى بدن از گناه مى باشد؛ و روزه کاملتر این است که علاوه بر آن
، قلب را از یاد غیر خدا بازداشته و از هر چه غیر اوست روزه بگیرد. و
هنگامى که انسان ماهیت روزه ، درجات و فلسفه تشریع آن را فهمید، ناچار
باید از هر گناه و حرامى ، بخاطر قبول روزه اش خوددارى کند. و الا مسئول
بوده و بخاطر این که اعضاى بدنش روزه نگرفته اند، مجازات مى شود، و ساقط
شدن قضاى روزه به این معنا نیست که انسان را در روز قیامت از مجازات نجات
دهد.
فضیلت ماه رمضاندرباره
فضیلت این ماه و گستردگى رحمت خدا در آن مطالب بسیار زیاد و فواید فراوانى
در روایات آمده است - البته براى کسانى که اهل درک و شعور باشند. از قبیل :
(1
خداوند در ماه رمضان موقع افطار هفتاد میلیون نفر را که همگى سزاوار آتش
شده اند، از آتش آزاد مى کند. و باندازه تمام افرادى که در ماه رمضان آزاد
نموده ، در شب آخر آن آزاد مى کند.
(2 در شب اول ماه رمضان خداوند هر
کدام از مخلوقات خود را که بخواهد مى بخشد. در شب بعد این عده را دو برابر
مى نماید. و در شب بعد دو برابر تعداد تمام افراد شبهاى قبل را از آتش
آزاد مى کند. (و بهمین ترتیب ) تا شب آخر ماه رمضان که در این شب تعداد
تمام کسانى را که در این ماه آزاد نموده است دو برابر مى نماید.
سخنان پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) درباره ماه مبارک رمضان(3 سید قدس سره در ((اقبال )) از کتاب ((بشارة المصطفى لشیعة المرتضى )) با استناد آن به ((حسن بن على بن فضال )) از
امام رضا از پدرانش ، از امیرالمؤ منین - درود و سلام بر آنان - روایت
نموده که حضرت فرمودند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روزى براى
ما سخنرانى نمود و فرمود:
((مردم
! ماه خدا با برکت و رحمت و بخشش گناهان نزدیک است ؛ ماهى که نزد خدا
برترین ماه ها، روزهایش برترین روزها، شبهایش بهترین شبها و ساعتهاى آن
بهترین ساعتهاست ؛ ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده و شما را در
این ماه از کسانى قرار داده اند که شایسته کرامت خدا هستند. نفس کشیدن شما
در آن تسبیح و خوابیدنتان در آن عبادت و عمل شما در آن مقبول و دعاى شما
در آن مستجاب است . پس با نیتهایى راست ، و دلهایى پاک از خدا بخواهید
شما را موفق به روزه آن ، و خواندن کتابش نماید. بدبخت کسى است که از
آمرزش خدا در این ماه بزرگ محروم شود.
با تشنگى و گرسنگى خود در آن ،
گرسنگى و تشنگى روز قیامت را بیاد آورید. به فقیران خود صدقه بدهید؛
بزرگان خود را در آن احترام کنید؛ کوچکترها را مورد رحمت خود قرار دهید و
صله رحم بجا آورید. زبانهاى خود را حفظ کرده ، دیدگان خود را از آنچه نگاه
به آن حلال نیست و گوشهاى خود را از آنچه گوش دادن به آن حلال نیست ،
نگهدارید. با یتیمان مردم مهربانى کنید تا با یتیمان شما مهربانى شود. به
درگاه خداوند از گناهان خود توبه کنید. هنگام نماز دستهایتان را با دعا
بطرف بالا بلند کنید؛ زیرا این وقت بهترین اوقات است و خداوند در آن هنگام
با نظر رحمت به بندگانش نگاه کرده و هنگامى که از او بخواهند و با او
مناجات نمایند، جواب آنان را مى دهد. و اگر او را صدا بزنند، به آنان لبیک
مى گوید. و اگر دعا کنند، دعایشان را مستجاب مى کند.
مردم ! شما زندانى
اعمال خود مى باشید، با استغفار خود را آزاد کنید. پشتهایتان از گناه
سنگین است با طولانى نمودن سجده هاى خود آن را سبک نمایید. بدانید خداوند
به عزت خود سوگند خورده است که سجده کنندگان و نمازگزاران را عذاب نکند و
در روزى که مردم براى پروردگار جهانیان بر مى خیزند، آنان را با آتش
نترساند.
مردم ! کسى که به مؤ من روزه دارى افطار بدهد، ثواب آزاد کردن
یک بنده و آمرزش گناهان گذشته خود را دارد. عرض کردند: رسول خدا! همه ما
نمى توانیم این کار را انجام دهیم . حضرت (صلى الله علیه و آله و سلم )
فرمودند: از آتش بپرهیزید، گر چه با نیم دانه خرمایى . از آتش بپرهیزید گر
چه با جرعه آبى .
مردم ! هر کدام از شما که اخلاق خود را در این ماه
اصلاح کند، روزى که در صراط پاها مى لغزد، جوازى بر صراط خواهد داشت . و
هر کدام از شما که بر بنده و کنیز خود آسان بگیرد، خداوند در حساب بر او
آسان خواهد گرفت ؛ و کسى که شر خود را در آن باز دارد، خداوند در روزى که
او را ببیند غضب خود را از او باز مى دارد. کسى که یتیمى را بزرگ بدارد،
خداوند در روزى که او را ببیند او را بزرگ خواهد داشت ؛ و کسى که در این
ماه صله رحم کند، خداوند روزى که او را ببیند او را به رحمت خود وصل مى
کند. کسى که در آن قطع رحم کند، خداوند روزى که او را مى بیند رحمت خود را
از او قطع خواهد نمود. و کسى که یک نماز مستحبى بخواند خداوند براى او
خلاصیى از آتش مى نویسد. و کسى که عمل واجبى انجام دهد ثواب کسى که هفتاد
واجب را در ماهى غیر از این ماه انجام دهد، خواهد داشت . و کسى که در این
ماه زیاد بر من صلوات بفرستد، روزى که ترازوها سبک است ، خداوند ترازوى او
را سنگین مى نماید. و کسى که یک آیه از قرآن بخواند، مانند پاداش کسى که
قرآن را در ماهى غیر از این ماه ختم کند، خواهد داشت .
مردم ! درهاى
بهشت در این ماه باز است ، از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما
نبندد؛ درهاى جهنم نیز بسته است از پروردگار خود بخواهید آن را به روى شما
باز نکند؛ شیاطین هم در زنجیرند، از پروردگار خود بخواهید آنان را بر شما
مسلط نکند.
امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود: برخاستم و عرض کردم یا
رسول خدا! برترین اعمال در این ماه چیست ؟ فرمودند: اباالحسن ! برترین
اعمال در این ماه دورى گزیدن از حرامهاى خداى عزیز و بزرگ است . سپس گریه
کرد. عرض کردم چرا گریه مى کنى رسول خدا؟ فرمود: على ! بخاطر حلال شمردن
تو در این ماه است ؛ گویا با تو هستم و تو براى پروردگارت نماز مى خوانى و
بدبخت ترین اولین و آخرین ، همانند ((پى کننده شتر ثمود)) ضربه اى به جلو سرت مى زند که موى صورتت با آنان رنگین مى شود.
امیرالمؤ
منین (علیه السلام ) فرمود: عرض کردم : رسول خدا (صلى الله علیه و آله و
سلم )! آیا در آن حال دینم سالم است ؟ فرمود: آرى دینت سالم است . سپس
فرمود: على ! کسى که تو را بکشد مرا کشته و کسى که با تو دشمنى کند با من
دشمنى نموده و کسى که به تو ناسزا بگوید، به من ناسزا گفته ، زیرا تو
مانند نفس من هستى روح تو از روح من و سرشت تو از سرشت من است ؛ خداى عزیز
و بزرگ مرا آفرید؛ تو را نیز آفرید و مرا برگزید! و تو را؛ من را براى
پیامبرى انتخاب نمود و تو را براى امامت اختیار کرد.
بنابراین کسى که
امامت تو را انکار کند پیامبرى من را انکار کرده . على ! تو وصى من ، پدر
فرزندانم ، همسر دخترم و جانشین من در میان امتم در زندگى من و بعد از مرگ
من هستى . امر تو امر من و نهى تو نهى من است . به کسى که مرا به پیامبرى
برانگیخته و مرا بهترین مردم قرار داد، قسم مى خورم که تو حجت خدا بر خلق
او و امین او بر رازش ، و جانشین او در میان بندگانش مى باشى .))
(4
از رساترین بشارتهایى که درباره ماه رمضان وارد شده ، نفرین پیامبر (صلى
الله علیه و آله و سلم ) بر کسى که در آن آمرزیده نشود، مى باشد، آنجا که
فرمود: ((کسى که ماه رمضان را بگذراند و آمرزیده نشود، خدا او را نیامرزد.)) زیرا
این نفرین با توجه به این که او به پیامبرى برانگیخته شد تا رحمتى براى
جهانیان باشد، مژده بزرگى براى گستردگى رحمت و عمومى بودن آمرزش در این
ماه مى باشد. و اگر غیر از این بود - با توجه به این که رحمتى براى
جهانیان است - مسلمانى را، گر چه گناهکار باشد، نفرین نمى کرد.
(5 از
مهمترین روایاتى که در این مورد وارد شده روایات زیادى است که درباره
زنجیر شدن شیاطین متمرد، باز شدن درهاى بهشت ، گشودن درهاى رحمت ، بسته
شدن درهاى آتش ، ایستادن خداوند در مقابل دشمنان جنّى و صداى منادى خدا از
اول ماه تا آخر آن وارد شده است ؛ چیزى که مانند آن در هیچ ماهى نیامده
است . زیرا در مورد سایر ماه ها وارد شده که فقط در ثلث آخر شب چنین
منادیى ندا مى کند مگر در شب جمعه که از اول شب تا صبح این منادى ندا مى
کند و همینطور در ماه رجب ؛ ولى در ماه رمضان این ندا از ماه آخر آن و
تمام شبها و روزهایش وارد شده است .
(6 در روایات آمده است که ماه رمضان مخصوص اجابت دعا و آیه ((ادعونى استجب لکم ؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را)) مى باشد.
هر
کدام از این فضایل ارج فراوانى نزد اهلش داشته ، با آن منت خدا را بر خود
درک نموده ، با تشکر و سرور زیادى به استقبال آن رفته و از آن استفاده مى
کنند ولى غافل و منکر بخاطر از بین بردن امکانات و فرصتها و سهل انگارى ،
از آن کم بهره یا بى بهره است .
از بعضى نقل شده که مى گویند: به زنجیر
کشیدن شیاطین در ماه رمضان فایده زیادى ندارد و گویا تصدیق این مطلب برایش
مشکل بوده یا منظور از آن را نفهمیده است ؛ در حالى که این مطلب در ماه
رمضان محسوس بوده و آثار آن از جهت ازدیاد عبادات و خیرات در آن ، آشکار
است ؛ و کسى در آن شکى ندارد. و کسى که ماهیت شیطان را شناخته و جهت
ارتباط او را با بشر و طریقه تاءثیر او را بداند، مى فهمد که صرف خوددارى
از خوردنى و آشامیدنى بخصوص اگر همراه با نگهداشتن زبان از پرگویى باشد.
باعث منع دخل و تصرف شیطان در دل روزه دار مى شود؛ همانگونه که در فرمایش
معصومین (علیهم السلام ) به آن اشاره شده است : ((با گرسنگى مجارى او (شیطان ) را تنگ نمایید، که او مانند خون در بدن انسان جارى است .))
بهر
صورت زیادى عبادات و خیرات و طاعاتى که از مردم مى بینم ، قابل انکار نیست
. بله این مطلب نسبت به همه شیاطین و نسبت به جمیع مکلفها نیست . و این
مطلب براى اهل آن روشن است ، چنانچه در بعضى از روایات باب صریحا گفته شده
که مراد از شیاطین ، شیاطین متمرد هستند.