مراقبات ماه مبارک رمضان قسمت چهارم
فصل یازدهم : اعمال شب آخر ماه رمضاناعمال مهمى در این شب براى اهل بیدارى وجود دارد از قبیل :
عملى براى قبول شدن اعمال ماه رمضان(1 براى قبول شدن اعمال ماه رمضان این عمل وارد شده است : عمل شریفى که سید (قدس سره ) آن را در ((اقبال )) از ((جعفر بن محمد الدوریستى )) از کتاب ((حسنى )) از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده است که فرمودند: ((کسى
که در شب آخر ماه رمضان ده رکعت نماز بجا آورد؛ در هر رکعت یک بار فاتحة
الکتاب و ده بار قل هو الله احد بخواند و در سجده و رکوع خود ده بار بگوید: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و در هر دو رکعت یک بار تشهد خوانده و سپس سلام بدهد؛ و در پایان ده رکعت نماز بعد از سلام دادن صد بار((استغفر الله )) بگوید و هنگامى که از استغفار فارغ شد سجده کند و در سجده بگوید: یا
حى یا قیوم یا ذوالجلال و الاکرام یا رحمن الدنیا و الاخره و رحیمهما، یا
اله الاولین و الاخرین اغفر لنا ذنوبنا، و تقبل منا صلواتنا، و صیامنا و
قیامنا قسم به کسى که مرا بحق به پیامبرى برانگیخت ، جبرئیل بنقل
از اسرافیل و او از پروردگار متعال به من خبر داد که : او سرش را از سجده
برنمى دارد مگر این که خداوند او را آمرزیده ، ماه رمضان را از او قبول
نموده و از گناهش مى گذرد، گرچه هفتاد گناه انجام داده باشد که هر کدام
از آنان بزرگتر از گناهان بندگان باشد؛ و از تمام اهالى منطقه اى که در آن
است قبول مى کند تا این که فرمود: این هدیه ، مخصوص من و مردان و زنان
امتم مى باشد و خداوند متعال آن را به هیچکدام از پیامبران و مردم قبل از
من نداده است .))
مؤ منى که در
پى اصلاح مردم بوده و بهره اى از رحمت خداوندى دارد، باید این نماز را
بخاطر خیر زیادى که براى بندگان خدا دارد بخواند. عالمى که در طول ماه
براى هدایت مردم و اصلاح اعمال آنان در جایگاه وعظ نشسته بود چگونه مى
تواند نسبت به این عمل جزئى که حتى باندازه یک جلسه وعظ نیز زحمت ندارد بى
تفاوت باشد در حالى که بخوبى مى داند که موعظه هاى او براى تمامى کسانى که
در مجلس وعظ او حضور پیدا مى کنند سودمند نیست ؛ چه رسد به اهل منطقه اش
که ممکن است گاهى جمعیت آن به چند میلیون نفر برسد. و نیز فایده وعظ براى
آنان یک دهم فایده آمرزش و قبول تمامى اعمال این ماه که در روایت آمده
نیست .
اگر کسى بگوید که روایت قطعى نیست . در جواب او باید گفت : با تمسک به ((روایات تسامح )) این مشکل حل مى گردد. و اگر باز بگوید: فرض کن ((روایات تسامح )) این
روایات را مانند روایات قطعى گردانید، ولى از کجا یقین کنیم که این عمل
قبول مى گردد تا به فایده مذکور یقین پیدا کنیم ؟ در جواب مى گوییم : این
اشکال در وعظ نیز موجود است ؛ در حالى که این مشکل در این عمل کمتر از وعظ
مى باشد. زیرا اصلاح نیت در وعظ از چند جهت مشکلتر از اصلاح نیت در عبادت
است . که واضحترین آن همین است که وعظ مناسب با دوستى مقام است ؛ همچنین
وعظ فقط در میان جمعیت کثیرى از مردم امکان پذیر است که موجب مشکل شدن
اصلاح نیت مى گردد.
عملى از امام زین العابدین (علیه السلام ) در این شب(2
از کارهاى مهم مطالعه مطالب و کارهایى است که از امام زین العابدین (علیه
السلام ) در این شب نقل شده و اندیشیدن در مقام ، عبادت ، تلاش زیاد و عمل
اوست . آنگاه ببیند که خود با این بدحالى ، مقام پست و کوتاهى در عبادت
پروردگارش ، چه باید بکند.
سید ما ((قدس سره )) در
کتاب اقبال از شیخ ابى محمد هارون بن موسى التلعکبرى (ره ) و او از محمد
بن عجلان نقل کرده است که گفت : از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که مى
فرمود: ((هنگامى که ماه رمضان مى
آمد على بن الحسین (علیه السلام ) هیچ غلام و کنیزى را نمى زند و اگر
گناهى از آنان سر مى زد، آنان را مجازات نمى کرد و فقط پیش خود در کاغذى
مى نوشت فلان کنیز روزى چنین و چنان کرد و تاءدیب آنان را تا آخرین شب ماه
رمضان به تاءخیر مى انداخت و در این شب آنان را مى طلبید و گرد خود جمع مى
کرد. آنگاه نوشته خود را آشکار کرده و مى فرمود: فلانى ! چنین و چنان کردى
و تو را تاءدیب نکردم آیا این مطلب را بخاطر دارى ؟ مى گفت : بله فرزند
رسول خدا! تا از تمامى آنها اقرار مى گرفت . سپس در وسط آنان ایستاده و به
آنان مى فرمود: با صداى بلند بگویید: على بن الحسین ! پروردگارت تمام
اعمال تو را ثبت نموده است ؛ همانگونه که تو تمام کارهاى ما را نوشتى . و
او نوشته هایى دارد که حقیقتهایى را که بزیان تو است ، مى گوید و تمام
گناهان کوچک و بزرگ تو را مى نویسد؛ همانگونه که تو نوشته هایى دارى که
حقیقتهایى را که بزیان ماست مى گوید و تمام کارهاى کوچک و بزرگ ما را
نوشته است . هر عملى را که انجام داده اى در پیشگاه او حاضر مى یابى ؛
همانگونه که ما تمام کارهایمان را نزد تو حاضر یافتیم . پس عفو کن و
نادیده بگیر، همانطور که از سلطان مى خواهى تو را عفو کند. اگر از ما در
گذرى ، او را با گذشت ، مهربان و بخشنده خواهى یافت . و پروردگارت به هیچ
کس ظلم نمى کند. پس على بن الحسین ! مقام پست خود را در پیشگاه پروردگار
حکیم و عادلى که به اندازه دانه خردلى ستم نمى کند در نظر داشته باش . که
اگر باندازه وزن ذره خردلى باشد خداوند آن را مى آورد و فقط خداوند را
شاهد و حسابرس بدان . گذشت کن و ندیده بگیر؛ تا پادشاه نیز از تو نیز
بگذرد و ندیده بگیرد. خداوند مى فرماید: ((باید گذشت کنند و ندیده بگیرند، آیا دوست ندارید خداوند گناهان شما را ببخشد.))
این
کلمات را خطاب به خود مى گفت و به آنان یاد مى داد و آنان با او مى گفتند.
و در حالى که بین آنان ایستاده بود گریه مى کرد و مى گفت : پروردگار ما!
ما را امر کردى که از کسى که به ما ستم روا داشته در گذریم . ما به خود
ظلم کردیم و همانگونه که فرمودى از کسانى که به ما ظلم کردند گذشتیم . پس
ما را عفو فرما. زیرا تو از ما و کسانى که آنان را به عفو امر فرمودى ، به
آن سزاوارتریم . و امر فرمودى گدا را از در خانه هاى خود رد نکنید و اکنون
در حالى که گدایان و فقیرانى هستیم به سوى تو آمده و در آستانه و درت
اقامت گزیده و بخشش ، احسان و نیکى تو را خواهانیم . بدین وسیله بر ما منت
گذار و ما را ناامید مگردان ؛ زیرا تو از ما و کسانى که به این کار امر
شده اند، به این مطلب شایسته ترى . خداى من ! اکرام نمودى . بنابراین مرا
که از گدایان تو هستم اکرام کن . و با بخشش ، نیکى نمودى پس مرا از عطایاى
خود بهره مند ساز.
آنگاه به آنان رو کرده و مى گفت : و شما را عفو کردم
آیا شما نیز از من و بدرفتاریم مى گذرید؟ من پادشاه بد، پست ستمکار، و
مملوک پادشاهى کریم ، باسخاوت ، عادل ، نیکى کننده و بخشنده ام . آنگاه
آنان مى گفتند: آقاى ما! تو و بدیهایت را عفو کردیم . سپس به آنها مى
فرمود: بگویید: خداوندا! از على بن الحسین در گذر همانگونه که ما را عفو
کرد. و او را از آتش رها کن همانگونه که ما را از بردگى خارج کرد؛ آنان
نیز همین را مى گفتند. آنگاه مى گفت : خداوندا! آمین ، پروردگار جهانیان !
بروید من شما را عفو و شما را آزاد کردم به امید گذشت از خود و رهایى خودم
. و آنان را آزاد مى کرد. هنگامى که روز فطر فرا رسید عطایایى به آنان
عنایت نموده تا محفوظ مانده و از مردم بى نیاز شوند. و سالى نبود که در شب
آخر ماه رمضان حدود بیست نفر را آزاد نکند.
و مى فرمود: خداوند متعال
در هر شب ماه رمضان هفتاد میلیون نفر را از آتش رها مى کند که همگى سزاوار
آتش هستند. و هنگامى که شب آخر ماه رمضان فرا رسد بتعداد همه کسانى که در
این ماه رها نموده است نجات مى دهد. و من دوست دارم خداوند مرا ببیند که
به امید نجات خودم از آتش ، عده اى از کسانى که مالک هستند در سراى دنیا
در راه خدا آزاد مى نمایم . هیچگاه خادمى را بیش از یک سال کامل به خدمت
نگرفت . زیرا اگر برده را در اول یا وسط سال مى خرید در شب فطر آزاد مى
کرد و عده دیگرى را در سال بعد مى خرید و سپس آزاد مى نمود. و تا زمانى که
به خداوند ملحق شد همینگونه بود. و نیز در حالى که هیچ نیازى به سیاه
پوستان نداشت تا با خریدن آنان نیازش را بر آورده سازد، آنان را مى خرید و
هنگام بازگشت از عرفات دستور مى داد آنان را از بردگى آزاد نموده و اموالى
به آنان ببخشند.))
اگر بتواند،
باید خود را شبیه به امامش گردانیده و در شکل این عمل بزرگ به او اقتدا
نماید که این کار گواراى او باد. و اگر نمى تواند حتما باندازه اى که مى
تواند آن را انجام بدهد. و کمترین کارى که در این جهت مى تواند انجام بدهد
این است که ستمهایى که زن ، فرزند، خدمتکار و اجیرش نسبت به او روا مى
دارند را ثبت کرده و در شب آخر ماه رمضان از آنان گذشت نماید. و بهتر است
آنچه را که ثبت کرده است یک یک گفته و با پروردگار خود مناجات نماید و
بگوید: خداوندا! فلان بنده ات در فلان مورد به من ظلم کرد و من صبر کردم
و... آنگاه بگوید: خدایا! مى دانى به من ظلم کردند و فقط به خاطر ترس از
تو از آنان انتقام نگرفتم . باین امید که تو نیز عذاب خود را از من باز
دارى . بندگانت را امر به عفو نمودى . پس آنان را از عفو خود محروم مفرما
که شما به عفو شایسته تر از کسانى هستى که آنان را به عفو دستور دادى .
خدایا!
به من توفیق دادى که کسانى را که به من ستم کردند ببخشم و بدین وسیله بر
من منت گذاشتى . پس مرا از عفوت محروم مفرما. زیرا منت تو بجهت گذشت من از
دیگران ، بزرگتر از منت گذشت تو از من مى باشد. و بخاطر این منت بزرگ آن
منت کوچک را هم نصیبم بفرما. خداوندا! بنده ، مالک حقیقى نیست و حق مال
مالک اوست . پس کسى که به من ستم کند حق تو را از بین برده و هنگامى که
امر فرمودى که او را عفو نمایم در حقیقت تو او را عفو نمودى . پس آنگاه که
او را عفو مى نمایى از من نیز درگذر.
خداوندا! دستور دادى کسى را که به
ما تحیت و درود مى فرستد بهتر از او جواب گوییم و اکنون پاسخ بهتر این است
که در مقابل این عمل من که بخاطر رضاى تو از کسانى که به من ظلم نمودند
گذشتم مرا با آتش نسوزانى و در مقابل امید من به عفو فراوان و فضلت بعد
از عفو، گناهانم را به چند برابر نیکى تبدیل نموده و بدین وسیله من را به
درجات بلندى رسانیده و امیدم را ناامید نگردانى .
آثار این عملگرچه صرف قصد این مطالب در دل مؤ ثر است ولى گفتن تمامى آن و انجام آن با اعضاى بدن اثرات مخصوصى دارد از قبیل :
(الف همانگونه که عمل قلبى عبادتى قلبى محسوب مى شود، همانطور نیز انجام آن با اعضاى بدن عبادتى بدنى محسوب مى گردد.
(ب
این عمل باعث تاءثیر خاص و رقتى در قلب مى شود که عمل قلبى بتنهایى این
اثر را ندارد. و نیز باعث انجام عملى دیگر مى گردد که او نیز مؤ ثر بوده و
بدین ترتیب فیض ادامه پیدا مى کند.
(ج اکتفا نکردن به کفار، بلکه انجام
آن با اعضاى بدن ، باعث تاءثیر گذاشتن بر دیگران و الگو گرفتن آنان و رواج
این سنت نیکو در میان جامعه مى شود. بهمین جهت اگر امام (علیه السلام )
فقط به عبادت قلبى اکتفا مى فرمودند این مطلب به ما نمى رسید و نمى
توانستیم به آن عمل کنیم . و بطور کلى اعضاى بدن نیز بهره اى از نور عمل
داشته و انجام عمل با اعضاى بدن باعث ایجاد نور دیگرى در قلب علاوه بر نور
عمل قلبى آن مى گردد.
محاسبه نفس3
- از کارهاى مهم این است که مانند شریکى که در پایان کار با شریک خود
تسویه حساب مى کند، از نفس خود حساب کشیده ، و سرمایه خود را که همان عمر،
ایمان و برکات ماه رمضان و نورهاى آن مى باشد را در نظر آورد؛ و ببینید
آیا ایمان او به خدا، رسول ، کتاب و حجتهاى او و روز قیامت بیشتر شده است
یا نه ؟
اخلاق او که از این معارف سرچشمه گرفته ، چگونه است ؟ خوف و
رجا، صبر، زهد، خلوت نمودن براى ذکر خدا و تفکرى که باعث انس است ، شناختى
که محبت را بدنبال داشته و محبتى که به رضایت ، تسلیم و توحید منجر شود،
شرح صدر ناشى از نور شناخت در دیدن غیب و گشادگى قلب او در تحمل بلاها و
حفظ اسرار، تا چه اندازه اى است ؟ چگونه در ((سراى فریب )) آرام نگرفته و به ((سراى جاوید)) بازگشت کرده است ؟ آیا ماه رمضان و اعمال این ماه تاءثیرى در این امور داشته است یا نه ؟
در
مورد افعال و حرکتهاى اعضاى بدنش بیندیشد. آیا همانگونه باقى مانده یا در
این مورد بیشتر به احکام الهى توجه نموده است ؟ بخصوص نسبت به حرکتهاى
زبانش هنگام سخن گفتن در مورد آنچه به او مربوط نبوده ، سخنان باطل ، دروغ
، غیبت ، تهمت ، تعرض به آبروى مؤ منین ، فحش ، اذیت ، و غیره . اگر
ببینید که تمام این موارد همانطور که بوده باقى مانده ، باید بداند که این
مطلب ناشى از کارهاى بد او در این ماه پربرکت بوده و تاریکى گناهانش بر
نورهاى این شهر درخشان و روشنى بخش فائق آمده است . زیرا ممکن نیست که
نورهاى ماه رمضان ، شبهاى قدر و این دعاهاى گرانقدر قلب او را روشن کند
ولى باز هم به گناه سابق خود ادامه دهد.
کسى که چنین ضررى کرده است ، باید از خطر دعاى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) بترسد؛ آنجا که مى فرماید: ((خداوند کسى را که از ماه رمضان خارج شود و آمرزیده نشود نیامرزد.)) زیرا
یکى از سخت ترین مصیبتها و بزرگترین بلاها همین است . باید با یارى خدا،
پناه آوردن به رحمت و رفتن به درگاه او - و در حالى که با زبان حال مى
گوید: ((اى کسى که به داد بیچاره مى رسى هنگامى که تو را بخواند و گرفتارى او را برطرف مى نمایى !)) خود را اصلاح نموده ، بر گناهان خود گریسته و آثار این اعتراف صادقانه را در خود هویدا سازد و با زبان حال بگوید: ((هیچ خدایى بجز تو نیست تنزیه مى کنم تو را و منم که ستمکارم .))
یکى
از نشانه هاى اصلاح حال داشتن علامت گناهکاران و ترس آنان و آمرزش خواستن
از خداى متعال باندازه گناهان مى باشد. و اگر نفس او که عبادت به تنبلى
نموده است ، نتواند او را براى بجا آوردن حق استغفار یارى کند، باید از
درى که شیطان از آن در وارد شد و به مراد خود رسید که همان در ناامید نشدن
است بر خداوند وارد شود. و بالاخره باید در آخر ماه تمام چیزهایى را که از
دین خود ضایع کرده جبران نماید؛ تا براى روز عید و دیدار با خداوند در این
روز آماده شده و از فواید آن محروم نشود. و بدین ترتیب به زیانى جبران
ناپذیر گرفتار نگردد.
وداع با ماه رمضان(4)-
کار مهم دیگر وداع ماه رمضان و متاءثر شدن بخاطر جدایى از آن است . در این
رابطه دعاها و مناجاتهایى پرارزش با ماه بزرگ خدا رسیده است .
توضیح وداع با ماه رمضاناگر خداحافظى با ((زمان ))-
که فاقد درک سخن ما و خداحافظى است - برایت مشکل است به جواب سید - قدس
الله سره - در اقبال مراجعه کن . و اگر به آن قانع نشدى این مطالب را
بخوان .
زمان و مکان و سایر چیزهایى که از قبیل حیوانات نیستند، گر چه
در این عالم به این شکل درک و شعورى ندارند ولى تمام آنها در بعضى از
عالمهاى بالاتر داراى زندگى ، درک ، توانایى سخن گفتن و بیان نمودن و
دوستى و دشمنى مى باشند. و روایات بسیارى که درباره احوال عالم برزخ و
قیامت رسیده و نیز مکاشفات اهل مکاشفه این مطلب را ثابت مى کند. تمام
موجودات این عالم ، قبل از بوجود آمدن ، در عالمهاى دیگرى بوجود آمده اند
و موجودات در هر عالمى شکل و خصوصیاتى مخصوص به آن را دارند که با شکل و
خصوصیات این عالم فرق مى کند.
یکى از خصوصیاتى که بعضى از عالمهاى برتر
دارند این است که تمام موجودات آن زنده بوده و داراى شعور مى باشند و شاید
این آیه هم اشاره به همین مطلب داشته باشد: ((و همانا سراى آخرت بهترین زندگى است .)) زیرا فقط سراى آخرت را زندگى نامیده است .
روایاتى
که درباره سخن گفتن میوه ها در بهشت و خوشحال شدن تخت و سرور او بخاطر
تکیه زدن مؤ من بر آن وارد شده است نیز دلالت بر حیات موجودات در عالم
آخرت دارد و حتى بعضى از روایات دلالت بر سخن گفتن زمین با مؤ من و کافر
دارد.
سخن گفتن سنگریزه در دست رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم )
که از معجزات آن بزرگوار است نیز از همین قبیل است ؛ زیرا سخن گفتن آن در
ملکوتش مى باشد. و اعجاز رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فقط در
رسانیدن سخن گفتن (با زبان ملکوتى ) او به گوش مردم این جهان است .
حتى
تمام معجزاتى که پیامبران و اولیاء از خود بروز داده اند، از قبیل به سخن
واداشتن جمادات و زنده کردن آنها، از همین قبیل است . زندگى عصاى موسى و
پرنده عیسى یک زندگانى ملکوتى و بر اهل این عالم پوشیده بود و زمانى که
خداوند لازم دید این زندگى را براى مردم آشکار نمود. زمان نیز در بعضى از
عوالم خود زنده و داراى شعور است . پس وداع با او و مخاطب ساختن او در
عالم خودش چه اشکالى دارد!
مهم این است که وداع کننده باید در اظهار غم
و اندوه هنگام وداع راستگو باشد؛ تا مبادا با دروغ و نفاق - در چنین زمان
گرانقدرى - این ماه را به پایان برساند؛ گر چه چنین صداقتى فقط براى کسانى
تحقق پیدا مى کند که با اشتیاق و علاقه با نارضایتى و زحمت این ماه را بسر
برده باشند.
بطور کلى غم در ماهیت وداع وجود دارد، و فقط کسى غمگین مى
شود که به همراه وداع کننده خود علاقمند باشد و چنین کسى نه تنها با او
مخالفت نمى کند، بلکه آنچه را که مورد علاقه اوست بجا مى آورد. بنابراین
اگر از آمدن ماه رمضان و روزه و عبادتهاى آن خوشحال باشى و به آن علاقمند
بوده و نسبت به انجام اعمالى که در این ماه وارد شده ، با توجه و در این
جهت جدى و به کرامت ، فضل و فایده آن - آنگونه که باید - معتقد باشى ،
طبیعى است که از جدایى آن غمگین شده و بسر آمدن آن براى تو سخت است . و در
چنین صورتى اگر بگویى : السلام علیک من قرین جل قدره موجودا و افجع فراقه مفقودا سلام
بر تو که همراهى و وجودت گرانقدر و نبودن و جداییت فاجعه است ؛ راستگو
خواهى بود. و نیز اگر در مناجات با پروردگار خود بگویى : نحن مودعوه وداع من عز فراقه فغمنا، و اوحش انصرافه عنا فهمنا؛ ما
با او مانند کسى که جدایى از او سخت و رفتن او موجب وحشت است ، وداع کرده
و غمگین شدیم . گفتار تو صادقانه خواهد بود. ولى اگر - پناه بر خدا - این
ماه براى تو سخت بوده و با سختى روزه و عبادتهاى آن را انجام داده باشى از
باقى ماندن آن ناراحت باشى و در پایان ماه با چنین سخنانى با این ماه وداع
کنى ، ماه رمضان تو را دروغگو خواهد دانست و در جواب تو مى گوید: ((از
سخنانت خجالت نمى کشى ؛ به همراهى من راضى نبودى و من براى تو سخت بودم ؛
به خیرات و هدایا و تحفه هایى که براى تو بود بى اعتنایى مى کردى و با
اشتیاق و رغبت به استقبال من نیامدى ؛ با انس و علاقه مرا همراهى نکرده و
مشتاق تمام شدن و جداییم بودى و اکنون در قلبت از جدایى من خوشحال ولى با
زبانت اظهار غم و اندوه مى نمایى .)) در
این صورت اگر خداوند در جواب مناجات از تو روى گردانده یا بخاطر دروغ گفتن
و کوچک دانستن جناب قدسش تو را مجازات نماید، چه حالى خواهى داشت !
اگر
از مقام ماه رمضان نزد خدا و باندازه فضل و نعمتى که براى تو داشته است
آگاهى داشته باشى متناسب با نیکیهایى که نسبت به تو انجام داده و رفتار
کریمانه اى که با تو داشته با آن برخورد خواهى کرد. و براى این که مقام
این ماه براى تو روشن شود، مى توانى آن را مانند میهمان بزرگوارى که بر تو
وارد شده بدانى که با آمدن او سود تو بیشتر شده و مقامت بالاتر رفته است ؛
همانگونه که در روایات آمده است . اگر بدانى که این میهمان باعث نجات تو
از جهنم و رسانیدن تو به بالاترین درجات نزدیکى در بهترین مکانهاى صدر
نشین بهشت همراه با پیامبران و صدیقین شده ، و تو را در مکان صدق همراه
پیامبران و رسولان و فرشتگان مقرب خواهد نشاند، چگونه با این میهمان
برخورد مى کنى و از همراهى آن لذت مى برى و چگونه از او مراقبت کرده و
خود، خانواده و تمام چیزهایى را که براى تو عزیز است فداى آن مى کنى ! و
چگونه از جدایى آن به وحشت مى افتى ! در این هنگام با حالتى با آن وداع مى
کنى که سرور سجده کنندگان (علیه السلام ) با آن وداع نمود؛ و ماه رمضان
نیز آنگونه که با او وداع نمود با تو وداع خواهد کرد. و حتى بهتر از وداع
تو با تو وداع مى کند و هنگام وداع با تو بالاتر از آنچه که تو اظهار کردى
، اظهار مى کند. زیرا همیشه عنایت مقام بالا بهتر و کاملتر از مقام پایین
است .
و
اگر حال تو در تمام ماه یکسان نبود، یعنى گاهى از وجود ماه رمضان راضى ،
از همراهى آن خوشحال ، با نورهاى آن نورانى ، از فیوضات پاک و برکات آن
بابهره ، آگاه به فواید آن ، شکرگزار نعمتهاى آن ، بیاد دارنده منت هاى آن
، جدى در مراقبت آن ، از توشه هاى آن بابهره و با اثرهاى بزرگ آن سعادتمند
بوده ، و گاهى از این امور غافل یا مخالف با مقتضاى آن باشد، باید در
آخرین شب با معذرت خواهى صادقانه و اظهار توبه و پشیمانى برخاسته از دل ،
نه زبان ، او را راضى کنى . زیرا او مهمان بزرگوارى است که کریمترین
کریمان او را فرستاده تاءخیر او به تو برسد و با کمى سخنان لطیف در هنگام
معذرت خواهى ، از تو راضى خواهد شد.
مصیبتى را که در طول این ماه بر خود وارد کرده اى مى توانى با پشیمانى صادقانه و آمادگى کامل جبران کنى و با این عبارت لطیف بگویى : ((خدایا!
با این ماه و کرامت بزرگ که کسى از مقدار آن آگاه نیست ما را بزرگ داشتى
ولى ما آن را تباه کردیم . و همانطور که بهتر از همه مى دانى بر خود ستم
کردیم . شبها و روزهاى این ماه گذشت . اکنون عنایتى از عنایات تو نصیبم
گشته ، از خواب غفلت بیدار شده و مصیبت و جنایت بزرگ خود را فهمیدم . در
حالى که اکنون به هلاکت نزدیک شده ام ، در پیشگاه تو به بدکارى و تباه
کردن این کرامت بزرگ و قرار دادن خود در هلاکت جاوید و افسوس بزرگ ، معترف
هستم . اکنون چه کسى مرا از عذابت نجات مى دهد! و چه کسى مرا از آثار
اعمال بدم که در دل قرار دارد رها خواهد نمود! با این بد حالى و در میان
هلاکت خود با یادآورى تو فهمیدم که مرا به حال خود و غفلتم رها نکرده و
درِ ((توبه )) را
بر من نبسته اى . بنابراین از رحمتت نومید نمى گردم . زیرا غیر از کافران
کسى از بخشش تو نومید نمى گردد. و از رحمتت ماءیوس نمى گردم زیرا بجز
زیانکاران کسى از رحمت تو ماءیوس نمى شود.
پس با رحمتى که
بندگان هلاک شده ات را با آن نجات داده ، با قبولى که با آن ساحران فرعون
را پذیرفته و با اجابتى که فرعون و بدترین دشمنانت ، شیطان - که مهلت
خواست و به او دادى - را اجابت کردى مرا نیز نجات ده ، با قبول خود مرا
بپذیر و دعایم را در این شب اجابت کن و آنگاه گناهانم را به چند برابر
اعمال خیر مبدل گردان ؛ نامم را در این ماه مبارک از دفتر سیه روزان جهنم
پاک ، و در دفتر رستگاران در بهترین جاى بهشت ثبت بفرما؛ و مرا به دوستان
قدیمى و برگزیدگان نزدیک خود ملحق فرما؛ بحق محمد و آل پاک او - درود تو
بر تمامى آنان باد.
خدایا! گناهان و کمى حیایم رویم را
نزد تو سیاه کرده است . پس با روى نورانى آل محمد - درود تو بر آنان باد -
به سویت روى آوردم تا مرا قبول نمایى و پناهم دهى . خدایا! این ماه سراى
میهمانى تو است و دوست ندارى که میهماندار از میهمان خود پذیرایى نکند؛ گر
چه میهمان از کسانى باشد که پذیرایى نکردن از او، او را نابود نکرده و
میهماندار از کسانى باشد که احسان ، دارایى او را کم مى کند. و اگر تو مرا
از پذیرایى خود محروم نمایى در پناه تو گرسنه مانده و به هلاکت مى رسم ؛
اى کسى که احسانش دارایى او را افزایش مى دهد!))
توبه(5)- آنگاه توجه داشته باش که با بازگشتى صادقانه ماه را به پایان رسانده و از این پس با اهداف پروردگار و مولایت مخالفت نکنى .
مناجات با نگهبان روز(6)-
سپس در ساعات پایانى روز آخر، که روز عرضه اعمال ماه است ، با نگهبان روزت
که از معصومین (علیهم السلام ) مى باشد با رعایت آداب تواضع و توسل ،
مناجات نما. و آنگونه بگو که محبت آنان را برانگیخته و باران رحمت و کرامت
آنان بر تو ببارد. و با معذرت خواهى اعمالى را که در این ماه انجام داده
اى را به آنان واگذار نما و با درخواستى تضرع آمیز بخواه که با شفاعت و
دعایشان اعمالت را اصلاح نموده و با تضرع از خدا بخواهند که با عفو فراوان
خود آن را پذیرفته و به چندین برابر، اعمال خیر تبدیل نماید. و اگر امور
مذکور را در آخر روز در سجده انجام دهى و این ماه را با حال سجده و گرسنگى
به پایان برسانى و با این حال وارد شب عید شوى ، امید است به کرامتى از
جانب خداوند متعال برسى که بالاتر از آرزویت باشد.
منبع : کتاب المراقبات