با فرا رسیدن اربعین حسینی شور
غیر قابل وصفی شیعیان و دوستداران حضرت ابا عبدالله علیه السلام را در بر
می گیرد. راز و رمز این همه دلدادگی و تکاپو برای زیارت کردن سید الشهداء
علیه السلام در روز اربعین چیست؟ این کشش و میل درونی فراتر از یک سفارش
معمولی از سوی بزرگان دینی است. که سفارشات بزرگان بر بسیاری از اعمال
مستحب و حتی واجب بسیار است اما داستان اربعین و زیارت امام حسین علیه
السلام در روز بیستم صفر حساب دیگری دارد. چرا در میان زیارات مخصوصی که
برای امام حسین صلوات الله علیه وارد شده است زیارت اربعین جایگاه ویژه ای
دارد. درباره اربعین سۆالات دیگری نیز مطرح است: اینکه چرا بزرگان دینی به
زیارت اربعین این قدر توصیه کرده اند؟ نقش اربعین در تداوم قیام عاشورا
چیست؟
توقع امام حسن مجتبی از ما
1. خدا محوری
از
مهمترین انتظاراتی که تمام انبیأ و اولیأ از بندگان خدا، داشتهاند و
دارند این است که مردم در کارها و رفتارها خدا محور باشند و رضایت الهی و
خداوندی را در تمام امور محور و اساس قرار دهند.
امام حسن مجتبی
علیهالسلام نیز که خود خدا محور و سراپا اخلاص بود، از امت اسلامی و
شیعیان خویش توقّع و انتظار دارد که رضایت الهی را محور فعّالیت خویش قرار
دهند. این توقّع را گاه با بیان زیان مردم محوری و خارج شدن از محور رضایت
الهی ابراز میدارد، آنجا که فرمود:«مَنْ طَلَبَ رِضَی اللّهِ بِسَخَطِ
النّاسِ کَفاهُ اللّهُ اُمُورَ النّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَی النّاسِ
بِسَخَطِ اللّهِ وَکَلَهُ اللّهُ اِلَی النّاسِ؛هر کس رضایت خدا را
بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت
میکند و هر کس که با به خشم آوردن خداوند دنبال رضایت مردم باشد، خدا او
را به مردم وا میگذارد.»
و گاه فوائد خدا محوری و در نظر گرفتن رضایت الهی را به زبان میآورد و میفرماید: «اَنَا الضّامِنُ لِمَنْ لَمْ یهْجُسْ فی قَلْبِهِ اِلاّ الرِّضا اَنْ یدْعُوَ اللّهَ فَیسْتَجابُ لَهُ؛ من ضمانت میکنم برای کسی که در قلب او چیزی نگذرد جز رضا[ی خداوندی]، که خداوند دعای او را مستجاب فرماید.»
راوی
از حضرت امام حسن علیهالسلام این مهمّ را چنین نقل میکند: امام حسن
علیهالسلام روز عید فطر بر گروهی از مردم گذر کرد که مشغول بازی و خنده
بودند، بالای سر آنها ایستاد و فرمود: «اِنَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ
رَمَضانَ مِضْمارا لِخَلْقِهِ فَیسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ اِلی
مَرْضاتِهِ فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفازُوا وَ قَصَّر آخَرُونَ فَخابُوا؛به
راستی، خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه برای خلق خود قرار داده است تا
به وسیله طاعت او برای جلب رضایت خداوند بر یکدیگر سبقت گیرند. مردمی سبقت
گرفتند و کامیاب گشتند و دیگران کوتاهی کردند و ناکام ماندند.»
ادامه مطلب ...
شهدا شرمنده ایم / اذان بی موقع !
یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و قارقارقارقار باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میروند ، رسید به چراغ قرمز .
ترمز زد و ایستاد .
یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :
الله اکبر و الله اکــــبر …
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .
اشهد ان لا اله الا الله …
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید
چش شُدِه ؟!
قاطی کرده چرا ؟ !
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که !
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت :
“مگه متوجه نشدید ؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن .
من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه . به خودم گفتم چکار
کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !”
همین!
“برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین” (شادی روحشون صلوات)
حدیث 1- امام حسین علیه السلام:
مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ؛
آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.
کافی(ط-الاسلامیه) ، ج2 ، ص 373
_________________________________
حدیث 2- امام محمد باقر علیه السلام:
ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ؛
خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.
تحف العقول، ص294
_________________________________
حدیث 3- امام حسین علیه السلام:
مَن حاوَلَ اَمراً بِمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتُ لِما یَرجو و اَسرَعُ لِما یَحذَرُ.؛
سی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.
تحف العقول، ص248
حقیقت مرگ چیست؟
حقیقت مرگ از این نظر مهّم است که اصل
مرگ را همه انسان ها چه ماتریالیست ها و مادی گراها و چه متدینین، همه
قبول دارند. منتها در حقیقت مرگ با هم اختلاف دارند که واقعاً مرگ چه کار
می کند؟ آیا مرگ نقطه پایان زندگی انسان است یا نه شروع زندگی دیگری است؟
اگر این حقیقت روشن بشود خیلی از مباحث دیگر هم روشن می شود.
حقیقت مرگ
در
مقاله "ماهیت مرگ" بر حسب آنچه که در روایات آمده بود که برهان های عقلی
هم آن را تأیید می کرد چنین گفتیم که حقیقت مرگ چیزی جز عوض کردن لباس
نیست. اگر شخص مومن باشد لباس کثیف و آلوده را در می آورد و لباس تمیز و
معطر و پاکیزه می پوشد و اگر کافر باشد برعکس.
بنابر این مرگ جز
برداشتن قید و بند مادیت از دست و پا چیز دیگری نیست. انسان آن قیود مادیت
را بر می دارد و به جای آن لباس لطیف برزخی می پوشد.
ادامه مطلب ...
8 عذاب روحی جهنمیان !
در قرآن کریم عذابهای روحی دوزخیان در
آیات متعدد و به مناسبتهای مختلف بیان شده است. در این فرصت به عنوان
نمونه به برخی از آنها اشاره میشود:
1. از چشم خدا افتادن و محروم شدن از ارتباط با پروردگار: «قَالَ اخْسَۆُوا فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ»؛[1]
(خداوند گوید) ذلیلانه در آنجا ساکت و دور گردید و هرگز با من سخن نگویید».
2. دوری از رحمت خدا: «وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا وَمَأْوَاکُمْ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّاصِرِینَ»؛[2] و (به آنها) گفته مىشود: امروز شما را فراموش مىکنیم (در میان عذاب رها مىکنیم) چنان که شما دیدار امروزتان ر
آیهی
54 سورهی مبارکهی مائده میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر کس
از شما از آیین خود باز گردد، به خدا زیانی نمیرساند، خداوند در آینده
جمعیّتی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز او را دوست
دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران نیرومندند، آنها در
راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش کنندگان هراسی ندارند این فضل خدا است که
به هر کس بخواهد و شایسته ببیند میدهد و فضل خدا وسیع و خداوند دانا است.
دربارهی اینکه آیهی فوق
اشاره به چه اشخاصی میکند و منظور از این یاروان اسلام چه کسانی هستند که
خدا آنها را به این صفات ستوده است، در روایات اسلامی و سخنان مفسران
بحث بسیار دیده میشود.
خوش به حالت ای ضریح شش گوشه اباعبدالله الحسین(ع)
ای جلوه آفتاب و مهتاب
و ضریح شش گوشه ارباب
تا چهره خود به من نمودی
از سینه دل مرا ربودی
من غرق تماشای جمالت
شش گوشه ضریح خوش به حالت
بنگر تو سرشک حسرتم را
زین گریه ببین ارادتم را
بیتاب حسین شد وجودم
ای کاش که همره تو بودم
فخر و شرفت به عالمین است
چون سینه تو قبر حسین است
آغوش بگیر پیکرش را
بنگر شب جمعه مادرش را
نورت زده طعنه بر ستاره
ای مضجع جسم پاره پاره
نقشی ز گلان لاله داری
آیا خبر از سهساله داری؟
از نقره، طلا، شکوفه داری
آیا خبری ز کوفه داری؟
در مستی و رقص و چنگ کوفی
خاکستر و طعن و سنگ کوفی
زینب به سری نظاره میکرد
دختر به پدر اشاره میکرد
آن سر به نوای حزن قرآن
شد یاور زینب و یتیمان
شش گوشه ضریح پاک و زیبا
ای ساکن کربلای مولا
گر رأس بریدهاش ندیدی
بینی تو هر آنچه را شنیدی
در لجه خون کنی نگاهش
همسایه توست قتلگاهش
بر درگه پاک تشنه کامش
از قول منم رسان سلامش
اینجا منم و نگاه و صد آه
کز دوری توست میکشم آه
شب جمعه شب زیارتی اباعبدالله الحسین(ع)
السلام علی الحسین(ع)
وعلی علی بن الحسین(ع)
وعلی اولاد الحسین(ع)
وعلی اصحاب الحسین(ع)
ولعنت خدا بر قاتلان حسین(ع)وقاتلان اولاد الحسین(ع)وقاتلان اصحاب الحسین(ع)
توحید در الوهیت یعنی اینکه
تنها در برابر او سر به خاک بگذاریم و در مقابل هیچ کس دیگری سر به خاک
فرو نبریم. اله یعنی معبودِ واحد. توحید در الوهیت یعنی توحید در معبود،
یعنی من جز خدای واحد، هیچ کس دیگری را نمیپرستم. شیطان لعین و رجیم
اینگونه بود. یعنی توحید در الوهیت را داشت، او گفت من نمیخواهم غیر تو
را بپرستم. اجازه بده من تنها در برابر تو سر به خاک بگذارم. بنابر این او
از این امتحان سربلند بیرون آمده بود. اما یک مطلب دیگر وجود داشت و آن
مرحله دوم توحید بود که آخرین مرحله است. کسی که آن توحید را بپذیرد،
توحیدش تمام است و موحد است. اوست که موحدِ مقبول و فرمانبر است.
توحید
در ربوبیت یعنی قبول اینکه قانون، قانونِ خداوند است. من جز در برابر
قانون خداوند، در مقابل قانون دیگری سر فرود نمیآورم. هر چه او گفته
میپذیرم و اطاعت میکنم. شیطان اله واحد را پذیرفته یعنی توحید در الوهیت
داشت اما قانون خداوند متعال را نپذیرفت. خدای متعال فرموده بود آدم را
سجده کن، اما شیطان از این امر سر باز زد و قانونی را که خداوند فرموده
بود، قبول نکرد. ابلیس ربّ واحد را نپذیرفته بود.
بزرگترین وسوسه گر عالم
شیطان تصمیم دارد بنی آدم را به سرنوشت پدر و مادرشان مبتلا کند پس
باید شدیداً از فتنه او برحذر باشید. برای نجات از شر این دشمن خطرناک
باید «استعاذه» کرد.
خداوند متعال، به حبیبش می فرماید که چون از شیطان رجیم به تو وسوسه ای رسید از خداوند متعال پناه بخواه زیرا او شنوای داناست:
«وَ إِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»[2]
ابلیس دارای اولاد و ذریه است و گروهی ابلیس را از جن و گروهی او را از ملائکه می دانند ولی ابلیس از جن است.