ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چند
نفر از مردم خراسان خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسیدند قبل از سؤال امام
به آنها به لهجه عربی فرمود : هر کس ثروت بر هم انباشته کند خدا به همان
مقدار او را عذاب می کند عرض کردند آقا ما زبان عربی نمی فهمیم با زبان
فارسی فرمود:
« هر که درم اندوزد جزایش دوزخ باشد»
در
روایتی دیگر امام صادق علیه السلام به خادمشان که نمی توانست به زبان عربی
صحبت کند فرمودند: به هر زبان می خواهی بگو من متوجه می شوم ، بنابر این
تمامی ائمه به همه زبانها آشنا هستند ؛ لکن به خصوص فارسی صحبت کردن برخی
ائمه ازجمله امیر مومنان، امام کاظم ، حضرت رضا ، وامام هادی علیه السلام
در روایات مطرح شده است.(1)
امام
رضا (ع) درباره دانش انبیاء و ائمه فرمودهاند: خداوند به پیامبران و
امامان (علیهم السلام) از خزانه علم و حکمتش آنچه را که به دیگران نداده
ارزانی داشته است و دانش آنان بالاتر از دانش تمام اهل زمانشان است.(2)
تکلم به زبان ترکی
ابوهاشم
جعفری گفته است: در مدینه، امام علی النقی علیه السلام با «بغا» از
نگهبانان متوکل عباسی که ترک زبان بود، به ترکی سخن گفتند. وی از اسب پیاده
شد و جای اثر پای اسب امام را بوسید. او را قسم داده و خواستم از سخنان
امام به من خبر دهد.
بغا
پرسید: هذا نبیّ؟ این شخص پیامبر است؟ گفتم: پیامبر نیست. گفت: او مرا با
نامی که در سرزمین های ترک نشین در کودکی صدا می زدند و هیچ کس تا امروز از
آن خبر نداشت صدا زد! (3)
زبان فارسی و اسلاوی
«علی
بن مهزیار» گفته است: به محضر امام علی النقی علیه السلام شرفیاب شدم و
امام به فارسی با من سخن گفتند. روزی غلام خود را خدمت امام فرستادم. اوکه
سقلابی بود، در هنگام بازگشت بسیار شگفت زده بود، پرسیدم: چه خبر شده است؟
گفت:چگونه
شگفت زده نشوم! امام هادی علیه السلام پیوسته به زبان سقلابی ( اسلاوی)
همانند یکی از خود ما سخن می گفت، به گونه ای که تصور کردم او سقلابی است و
در آنجا بزرگ شده است.(4)
ابوهاشم
جعفری نیز گفته است من با متطیب در محضر امام علی بن محمد النقی علیه
السلام به فارسی سخن گفتم. امام روی به من نموده و با تبسم فرمود: گمان می
کنی غیر از تو کسی فارسی را به خوبی نمی داند؟
متطیب به امام عرض کرد: جانم فدای شما باد! شما فارسی را خوب می دانید؟ امام پاسخ دادند: آری.(5)
تعجب نکنید!
امام
رضا علیه السلام درباره پدر گرامی خود می فرمود :« حضرت در برهه ای از
زمان زیست که با نبطی ها به زبانشان و با خراسانی ها با زبان فارسی و با
رومیان به رومی و با غیر عرب به زبان خودشان سخن می گفت و علما و بزرگان
یهود و نصاری از نقاط دور می آمدند و حضرت با آنان با کتاب و زبان خودشان
بحث و احتجاج می نمود»
امام
رضا علیه السلام نیز درباره مناظره خود با بزرگان ادیان و مکاتب فرمود:«
با اهل تورات به وسیله توراتشان و با انجیلیان با انجیل خود آنها و با اهل
زبور به وسیله زبور و با ستاره پرستان با زبان عبری و با زردتشتیان به زبان
فارسی و با رومیان با زبان رومی و با مذهب شناسان مختلف به زبان خودشان
استدلال نمایم »
ابن
ابی حمزه از سخن گفتن امام کاظم علیه السلام با جمعی از مردم حبشه با
زبانشان روایت می کرده . امام وقتی تعجب او را دید فرمود : « تعجب نکند
آنچه که بر تو پوشیده است و نمی دانی شگفت آورتر است از آنچه که اکنون دیدی
و اینکه اکنون شنیدی نسبت آن مثل قطره است به دریا و اگر پرنده ای با
منقار خود قطره ای از دریا را بردارد آیا چیزی از آن کم می شود ؟ امام
مانند دریای بیگران است و شگفتی های آن بیشتر از عجایب دریااست و تمام شدنی
نیست»
از اباصلت
هروی روایت شده است که گفت حضرت امام رضا علیه السلام با مردم به لغت های
ایشان گفتگو می کرد و به خدا سوگند که از نظر لغت و زبان فصیح ترین و
داناترین مردم بود روزی به آن بزرگوار عرض کردم یابن رسول الله از اشنایی
شما به این زبان ها در شگفتم حضرت فرمود:« یا اباصلت انا حجه الله علی خلقه
و ما کان الله لیتخذ حجه علی قوم و هو لایعرف لغاتهم او ما بلغک قول امیر
المومنین اوتینا فصل الخطاب فهل الخطاب الا معرفه اللغات : ای اباصلت من
حجت خدایم بر خلق او و حق تعالی حجتی را بر قومی فرا نگیرد در حالی که آن
حجت الاسلام والمسلمین به زبان های ایشان عارف نباشد . آیا سخن امیر
المومنین علیه السلام به تو نرسیده است که فرمود فصل خطاب به ما داده شده
است و آیا فصل خطاب غیر از شناختن زبان هاست»(6)
نیایش غیر عربی امام رضا(ع)
حدثنا
احمد بن محمد عن الحسن بن علی الوشا ، قال : رایت اباالحسن الرضا ( ع ) و
هو ینظر الی السماء و یتکلم بکلام کانه کلام الخطاطیف ، ما فهمت منه شیئا
ساعه بعد ساعه ثم سکت . حسن بن علی وشا گفت : امام رضا ( ع ) را دیدم که به
آسمان نگاه می کرد و به زبانی سخن می گفت که شبیه آوای پرستوها بود . من
از آن چیزی نفهمیدم . ساعتها چنین کرد . سپس لب فرو بست .(7)
پانوشتها:
1. اصول کافی 1/482,282 بحارالانوار 26/190
2. کمال الدین و تمام النعمة، ص 680
3. بحارالانوار، ج 50، ص 124.
4. همان، ج 50، ص 130؛ بصائرالدرجات، صص 249-333.
5. بحارالانوار، ج50، صص 136-137
6. عیون اخبار الرضا/ باب 54/ ص 552
7. بحارالانوار ، ج 49 ، ص 88