ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
1
- ابوسعید خراسانی حکایت کند: روزی دو نفر مسافر از راه دور به محضر امام
رضا علیهالسلام وارد شدند و پیرامون حکم نماز و روزه از آن حضرت سؤال
کردند؟امام علیهالسلام به یکی از آن دو
نفر فرمود: نماز تو شکسته و روزه ات باطل است و به دیگری فرمود: نماز تو
تمام و روزهات صحیح میباشد.وقتی علت آن
را جویا شدند؟حضرت فرمود: شخص اول چون به قصد زیارت و ملاقات با من آمده
است، سفرش مباح میباشد؛ ولی دیگری چون به عنوان زیارت و دیدار سلطان حرکت
نموده، سفرش معصیت است.
2
- در بین مسافرتی که امام رضا علیهالسلام از شهر مدینه به سوی خراسان
داشت، هرگاه، که سفرهی غذا پهن میکردند و غذا چیده و آمادهی خوردن
میشد، حضرت دستور میداد تا تمامی پیشخدمتان سیاهپوست و... بر سر سفرهی
طعام حاضر شوند؛ و سپس حضرت کنار آنها مینشست و غذای خود را میل
مینمود.اطرافیان به آن حضرت اعتراض کردند که چرا برای غلامان سفرهای جدا نمیاندازی؟!امام علیهالسلام فرمود: آرام باشید این چه حرفی است؟!خدای ما یکی است، پدر و مادر ما یکی است و هر کس مسئول اعمال و کردار خود میباشد.
3 - محمد بن سنان گوید:چند
روزی پس از آن که امام موسی کاظم علیهالسلام رحلت نمود و امام رضا
علیهالسلام جای پدر، در منصب امامت قرار گرفت و مردم در مسائل مختلف به
ایشان مراجعه میکردند.
به حضرت عرض کردم: یا ابن رسول الله! ممکن است از طرف هارون به شما آسیبی برسد و بهتر است محتاط باشید.امام
علیهالسلام اظهار داشت: همان طور که جدم، رسول الله صلی الله علیه و اله و
سلم فرمود: چنانچه ابوجهل، موئی از سر من جدا کند، من پیغمبر نیستم، من
نیز میگویم: اگر هارون موئی از سر من جدا کند من امام و جانشین پدرم
نخواهم بود.
4 - یکی از اصحاب امام رضا علیهالسلام به نام معمر بن خلاد حکایت نماید:
هر موقع سفرهی غذا برای آن حضرت پهن میگردید، کنار آن سفره نیز یک سینی آورده میشد.پس
امام علیهالسلام از هر نوع غذا، مقداری برمیداشت و داخل آن سینی قرار
میداد و به یکی از غلامان خود میفرمود که تحویل فقراء و تهیدستان داده
شود.سپس به دنباله ی آن، این آیه ی شریفه ی قرآن:(فلا اقتحم العقبة)
را تلاوت مینمود؛ و میفرمود: خداوند جل و علی میداند که هر انسانی برای
کسب مقامات عالیه ی بهشت، توان آزاد کردن غلام و بنده را ندارد.به همین جهت، اطعام دادن و سیر گرداندن افراد را وسیله ای برای ورود به بهشت قرار داده است. .
5 - سلیمان بن جعفر - که یکی از اصحاب حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام است - حکایت کند:یکی
از نوادگان امام سجاد علیهالسلام - به نام علی بن عبیدالله - مشتاق دیدار
و زیارت امام رضا علیهالسلام بود، به او گفتم: چه چیزی مانع از رفتن به
محضر شریف آن حضرت میباشد؟
پاسخ داد: هیبت و جلالت آن بزرگوار مانع من گردیده است.این موضوع سپری گشت، تا آن که روزی مختصر کسالتی بر وجود مبارک امام علیهالسلام عارض شد و مردم به عیادت و ملاقات آن حضرت می آمدند.
پس به آن شخص گفتم: فرصت مناسبی پیش آمده است و تو نیز به همراه دیگر افراد به دیدار و ملاقات آن حضرت برو، که فرصت خوبی خواهد بود.
لذا علی بن عبیدالله به عیادت و دیدار امام رضا علیهالسلام رفت و با مشاهده ی آن حضرت بسیار مسرور و خوشحال گردید.مدتی
از این دیدار گذشت و اتفاقا علی بن عبیدالله روزی مریض شد؛ و چون خبر به
امام علیهالسلام رسید، حضرت جهت عیادت از او حرکت نمود؛ و من نیز همراه آن
بزرگوار به راه افتادم، چون وارد منزل او شدیم، حضرت مختصری کنار بستر او
نشست و از او دلجوئی نمود.و پس از گذشت لحظاتی که از منزل خارج شدیم، یکی
از بستگان آن شخص گفت: همسر علی بن عبیدالله بعد از شما وارد اتاق شد و
جایگاه جلوس حضرت رضا علیهالسلام را میبوسید و بدن خود را به وسیله ی آن
محل تبرک مینمود.