در این بخش جلوههایی از صبر عجیب اباعبدالله الحسین(ع) را ذکر
میکنیم که صبرِِ گسترده حسین(ع) بیانگر ایمان وصفناپذیر آن
حضرت(ع) است.
امام حسین(ع) میفرماید: هر جا حقی بر گردنتو لازم میافتد اگر آن را خوش نداشتی، بر ناخوشی، شکیبا باش و
در هر چه که هوای نفس تو دوست دارد و تو را بدان میخواند نیز
شکیب بورز.آن حضرت(ع) در روز عاشورا به یارانش فرمود: گواهی
میدهم که شهادتِ شما امضا شده است. پس از خدا پروا کنید و
شکیبا باشید.
دعوت فرزندش علی اکبر(ع) به شکیبایی
امام صادق از امام باقر از امام زین العابدین(ع) نقل میکنند که: چون
علی اکبر برای مبارزه به سوی لشکر عمرسعد رفت امام حسین(ع)
چشمش گریان شد و گفت: «خدایا! تو بر آن گواه باش که فرزند پیامبرت
و شبیهترین مردم به او در شکل و خو، به سوی آنان بیرون شد».
علی اکبر، شروع به رجز خوانی کرد و گفت: من، علی بن حسین
بن علی ام. ما و آل خدا به پیامبر (ص) سزاوارتریم. آیا نمیبینید که
چگونه از پدرم حمایت می کنم؟
آنگاه ده تن از دشمنان را کشت. سپس به نزد پدرش بازگشت و
گفت:ای پدر، عطش!
امام حسین(ع) فرمود: «پسر عزیزم شکیبا باش. جدت با کاسهی پر،
تو را سیراب میکند».علی اکبر بازگشت و باز جنگید تا چهل نفر از
آنان را کشت. سپس، خود به شهادت رسید. درود خدا بر او باد۱۶!
صبرامام (ع) در مصیبت علی اصغر (ع)
در روز عاشورا پس از آن که تیر بر گلوی نازکتر از گل حضرت علی
اصغر(ع) نشست،امام گریه کرد، دو دست خود را زیر گلوی فرزند شیر
خوارش نهاد، سپس فرمود: «ای نفس شکیبایی پیشه کن و آنچه را
بر تو وارد میشود، به حساب خدا قرار ده. خدایا! آنچه را در حال حاضر
بر ما واقع میشود، میبینی، پس آنرا پشتوانهای برای روز قیامتمان
قرار ده۱۷».
سپس بر جنازه او نماز گذارد، امام خود به این امر واقف بودند که
خواندن نماز بر روی جنازه طفل شیرخوار واجب نیست امَا از آنجا
که این مصیبت بر امام حسین(ع) تمام شد، میخواست که مطابق
آیه ۴۵ سوره بقره از صبر و نماز هر دو یاری جوید، تا طاقت و توان
تحمل مصیبت به این سنگینی را داشته باشد۱۸.
صبرو شکیبایی امام حسین (ع) در هنگام شهادت
امام حسین(ع) در شکیبایی نمونه بود و در همهی مراحل به شکیبایی
سفارش میکرد. او به هنگام آخرین وداع با خاندانش، آنان را توصیه به
صبر کرد و ضمن اندرز حکیمانه، آنان را از وارد آوردن خراش و صدمه بر
چهره و پارهکردن گریبان و جزع و بیتابی نهی فرمود ولی از گریه
بازشان نداشت.
آری تنها از دخترش خواست تا پدر زنده است نگرید و قلب او را شعله ور نسازد.
آنگاه که با زخمهای بیشمار و فرق شکافته و پیشانی شکسته وسینه در هم کوبیده و سوراخ شده از تیر سه شعبه بر ریگهای تفتیده
نینوا افتاده است و در همان حال تیرهای ستم در گلو و حلق و گردنش
فرو نشسته، زبان از شدت عطش و بسیاری حرکت، مجروح و جگر
شعلهور و لبها خشک است، قلب مبارکش از سویی با دیدن انبوه
شهیدان بر خون طپیدهاش سوخته و از دگر سو، با نظاره بر خاندان
محاصره شدهاش سخت بریان و در تب و تاب است.
دست مبارک با ضربت شقاوت پیشهها قطع و نیزهای بر انتهای
پایش نشسته و محاسن و سر و صورت به خون آغشته است.
در همان شرایط از یک طرف فریاد دادخواهی خاندان را میشنود
و از طرف دیگر صدای شادمانی و شماتت دشمنان را، چون چهره
از خاک برمیدارد و دیده به این سو و آن سو میگشاید، پیکرهای
به خون آغشتهای را مینگرد که در کنار هم چیده شدهاند، ولی
با همه این پیشامدهای سهمگین و مصایب بزرگ و طاقت فرسا چون
کوهی ثابت و استوار بر موضع بر حق و قهرمانانهاش ایستاده است،
نه آهی میکشد نه دریغی میدارد و نه یک قطره اشک ضعف در
برابر دشمن می ریزد، تنها زیر لب زمزمه دارد که:
«صبراً علی قضاءک لا معبود سواک، یا غیاث المستغیثین»
بار خدایا! من در برابر حکم تو شکیبایم! جز تو معبودی نیست،
ای فریاد رس دادخواهان۱۹.
که «عبدالله بن عماربن یغوث» می گوید:
فوالله!ما رایتُ مکثوراً قط ّ قد قُتلَ وُلدهُ اهلُ بیتهِ وصَحبُه، اربَطَ
جاشاً و لا امضی جناناً؛ سوگند به خدا! هرگز مرد مغلوب و گرفتاری
مانند حسین(ع) ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده
باشند و در عین حال دلاورتر، استوارتر و قوی تر از آن حضرت(ع)
نباشد.
حضرت در لحظههای آخر عمر نیز در مناجاتش با خدا از صبر و استقامت
میگفت و عرض میکرد: پروردگارا ! بر قضای تو صبر و استقامت می کنم۲۰.
صبرحضرت زینب (س)
و امَا شخصی که قهرمان همه جانبه «صبر و بردباری» در حماسهی
عاشورا است همان زینب کبری(س) است.آن حضرت(ع) قطع نظر از
مصایبی که در فراق جدَ، پدر و مادر و برادر و خود متحمل شد،
تنها در قضیهی عاشورا، شهادت و به خون غلتیدن بیش از بیست
نفر از نزدیکان خود را به چشم دید به حق میتوان او را«ام المصائب»
نامید، از این رو زینب (س) مادر سه شهید، خواهر هشت شهید،
عمه نه شهید و خاله سه شهید و مادر خواهر دینی و عاطفی
همه شهیدان کربلا به حساب می آمد.
از سوی دیگر او سرپرست کاروان آزادکان از کربلا تا کوفه و شام
بود و ایراد خطبه ها در آن شهرها و مبارزه سر سخت و بی امان با
یزیدیان و ادای وظیفه سنگین پیام رسانی خون شهیدان و … بر
مصیبتهای آن جناب میافزود، اما با این همه، زینب، با تحمل و
صبر تمام این بار را به دوش کشید و به مقصد واقعی آن رسانید
که امام سجاد(ع) میفرماید: با همه مصیبت و مشقتی که بر عمه
ام وارد شد، نماز شبش ترک نشد. و حتی نقل شده که امام
حسین(ع) در آخرین وداع به خواهرش فرمود: «یا اٌختاه !لا تَنسَیَِّنی فی
نافلة اللیل: ای خواهر! برادرت حسین(ع) را در نماز شب فراموش
نکن».
این درخواست امام(ع) از خواهرش زینب صرف نظر از این که مقام
بسیار والا و جایگاه معنوی و عرفانی فوقالعادهی زینب را گوشزد
میکند بیانگر پیشبینی آن امام از صبر و بردباری حیرتانگیز زینب
در صحنهی قربانی دادنها و قبول نیابت خاص از سوی امام معصوم(ع)
و ایراد خطبههای روشنگر در جمع دشمن نابکار و توجه خاص به
انجام عبادتهای مستحب و نمازهای نافله و… در این ایَام دشوار
بیانگر شخصیت معنوی و عرفانی حضرت زینب(س) است که برای
ارائه ی الگوی صبر و برد باری از او باید نام برد۲۱.
آن چه از آیات و روایات مذکور بدست می آید این است که انسان
در تمام لحظات و مراحل زندگی خود چه امور شخصی، چه اجتماعی،
چه معنوی، در جنگ و جهاد، در ادب و اخلاق و در مقابل گناه و طاعت،
فقر و غنا بیماری و سلامت، مصایب و خوشی ها و … همه و همه
نیازمند صبر و شکیبایی است که اگر انسان در مقابل آن ها صبر کند
می تواند پیروز شود و هم در دنیا به موفقیتهایی دست یابد و هم
در آخرت مژده و بشارت برای اوست و بهشت جاویدان از آن او خواهد
بود، آن گونه که امام حسین(ع) به خاطر صبر و بردباری که در راه
طاعت و اجرای امر و فرامین خداوند داشت هم در دنیا نام و یاد و
راهش جاودانه ماند هم در آخرت به بالاترین مقام و جایگاه بهشتی
نزد خداوند متعال رسید.
مفهوم صبر
صبر در لغت به معنای حبس و باز داشتن است. هرگاه کسی خویشتن
را از فعلی اختیاری باز دارد صبر کرده است. صبر یعنی تحمل چیزی که
انسان از آن کراهت دارد. صبر عاملی است که درون انسان را از اضطراب
و تشویش، زبان را از شکایت و اندام انسان را از رفتارهای نابهجا و
غیرمعقول باز میدارد۱. یکی از مهم ترین و با ارزشترین کرامت های
اخلاقی صبر است. گوهری که نصیب هر کس نمیشود و تنها عده
اندکی توفیق به دست آوردن آن را پیدا می کنند.
خداوند متعال در روایتی زیبا صبر را از اخلاق خود شمرده و داوود
پیامبر(ع)را توصیه به کسب آن مینماید: اوحی الله الی داوود(ع)
تخلَق باخلاقی و انَ من اخلاقی الصبر: خداوند به داوود وحی نمود
که متخلَق به اخلاق من شو و به تحقیق که یکی از خلقیات من
صبر است۲.
اسامی مختلف صبر
صبر لفظ عامی است که گاهی به سبب اختلاف مواردش، اسامی
مختلفی پیدا میکند. اگر صبر، تحمل مصیبتی باشد به آن همان صبر
میگویند، و در مقابل آن جزع قرار دارد که به معنای ناله کردن و به
صورت زدن و گریبان دریدن است. اگر منظور از صبر مقاومت در مقابل
مقتضیات غنا و ثروت باشد، حفظ نفس نامیده میشود و مخالف آن
سرکشی و ناشکری است. صبر به معنای مقاومت در جنگ را
شجاعت میگویند که مخالف ترس است. در فرو بردن خشم،
به صبر حلم و بردباری گفته میشود که در برابر غضب قرار میگیرد.
اگر کاربرد صبر در حادثهی بیزار کنندهای باشد، سعهی صدر و در
مقابل آن ضیق صدر نام میگیرد. کاربرد صبر اگر در ترک وسایل
زندگی باشد زهد، و مخالفش حرص نامیده میشود. همچنین صبر
بر کمبود امکانات زندگی را قناعت نامیدهاند.
امام علی (ع) در روایت زیر به بعضی از مصادیق صبر اشاره کرده
است: الصبر عن الشهوةِ عفة ٌو عن ِالغَضَبِ نَجَدةً و عن المصِیبَةِ وَرَعٌ؛
صبر و خویشتن داری از شهوت، عفت است و از خشم، شجاعت و از
معصیت، پارسایی۳.
صبر امری معنوی است نه ظاهری و در پرتو صبر سراسر روح و روان
و وجود صابر آمیخته با مقاومت و شکست ناپذیری میگردد و آثار
درخشانی خواهد داشت که پیروزی و موفقیت در هر امری بسته
به میزان مقاومت روحی و صبر انسان است. در روایات از صبر به
رأس ایمان، تعبیر شده است و امیر مؤمنان علی(ع) میفرماید:
«و علیکم بالصّبر، فإن الصبرَ من الایمان ِ کالرأس ِ من الجَسُد…؛
بر شما باد به صبر، چرا که صبر در برابر ایمان، مانند سر در برابر
بدن است. بدنی که بی سر است خیر ندارد، همچنین ایمانی که
صبر ندارد خیری در آن نیست۴».
همچنین از امام حسین(ع)، از پیامبر خدا(ص) فرمودند: صبر کلید
گشایش است.
با نظری به این دو روایت و سایر روایات وارده در خصوص این فضیلت
بزرگ، به اهمیت و جایگاه آن نزد شارع مقدس پی میبریم.
پیروزی در عرصههای مختلف اجتماعی و فردی، در گرو صبر بر مصائب
و مشکلاتی است که ممکن است، حرکت انسان را سدّ نموده و
با اندک بی صبری و بی حوصلگی طعم ناخوشایند شکست و ناکامی را
به او بچشاند.
پیشرفتهای بشر در زمینههای گوناگون، همگی مرهون ساختن با
شرایط سخت و ناگواری چون کم خوابی، کم کردن تفریح و زدن راه
سرگرمیهایی است که نفس خواهان آنهاست اما ممکن است
انسان را از حرکت سریع به سمت هدف خود باز دارد.
مشکلات و مصائب گاهی نه تنها فقط جنبهی بازدارندگی نداشته
بلکه با واداشتن انسان به تلاش و تکاپو و درنوردیدن آنها، زمینهی
پیروزیهای بزرگ را فراهم میسازد. گاهی هم بروز ناملایمات در
زندگی بشر، وسیلهی آزمایش و امتحان اوست. به عنوان مثال فراهم
شدن زمینهی ارتکاب به برخی گناهان، مجالی بر امتحان ایمان مؤمنین
بوده و صبر بر این فرصتها بر منزلت ایمان آنان افزوده و به عکس،
تسلیم در برابر شرایط گناه، باعث تنزّل درجات ایمان میشود. تسلیم
شدن همیشگی در مقابل شرایط گناه نشان از بی صبری است و
همانگونه که در روایت بالا آمد نشان دهندهی از بین رفتن ایمان است.
بنابراین با حضور و جولاندهی نفس و شیطان، موانعی بر سر راه طاعت
و بندگی ایجاد میشود که راه برون رفت از آن، جز متوسل شدن به
ابزار نیکوی صبر و تحمل چیز دیگری نمیتواند باشد۵ .
بررسی مفهوم صبر از دیدگاه آیات و روایات
لفظ صبر و مشتقات آن به کرات در قرآن آمده است برای نمونه:
سوره بقرة: آیات ۱۵۳ و ۱۵۵، سوره آل عمران: آیات ۱۴۲ و ۲۰۰،
سوره أنفال: آیه ۴۶، سوره انبیا: آیه ۸۵ ، سوره قصص: آیه ۸۰،
سوره نحل: آیه ۱۲۶، سوره سجده: آیه ۲۴، سوره اعراف: آیه ۱۲ و
به عنوان نمونه آیهی پایانی سورهی مبارکه آل عمران، در بردارندهی
چهار برنامه برای رستگاری مؤمنان است که رأس این برنامهها
دستور به صبر است :
« یَا أَیُّهَا الّذِینَ ءَامَنُوا اصْبِروُا وَصَابِروُا و رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُم تُفلِحوُنَ؛
ای کسانی که ایمان آورده اید (درمواجهه با مشکلات) صبر کنید و در
برابر دشمنان نیز پایداری و از مرزهای خود مراقبت کنید و از خدا
بپرهیزید ؛ شاید رستگار شوید».
دستورات چهارگانه که در این آیه آمده است همگی مطلق و بدون
قید است:« إِصبِروُا، صابِروُا، رَابِطوُا وَ اتَّقُوا». بنابراین صبر در این آیه
شامل همه انواع صبر از قبیل صبر بر شدائد، صبر در اطاعت خدا و
صبر بر ترک معصیت است، و منظور از آن، صبر تک تک افراد است.
«رَابِطوُا» به معنی شدت مواظبت و محافظت در مقابل دشمن است.
بنابراین جامعهی مؤمنین زمانی روی فلاح و رستگاری را به خود
میبیند که هم در طاعت خدا، هم در مقابله با معصیت و هم در
مواجهه با دشمنان از خود صبر و شکیبایی نشان داده و مراعات
حدود تقوا را بنماید۶.
در سوره بقره آیه ۱۵۵ می فرماید :
وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشىَْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ
وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِِینَ؛ البته شما را به اندکى ترس و گرسنگى
و بینوایى و بیمارى و نقصان در محصول مى آزماییم و شکیبایان را
بشارت ده.
نکته در این آیه این است که کمبودها نواقص و مشکلاتی که در طول
زندگی برای ما پیش می آید همه برای آزمایش و امتحان ماست.
و از آنجا که پیروزى در این امتحانات جز در سایه مقاومت و پایدارى
ممکن نیست در پایان آیه مى فرماید:" و بشارت ده صابران و پایداران را" (وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ).
آنها هستند که از عهده این آزمایشهاى سخت به خوبى بر مى آیند
و بشارت پیروزى متعلق به آنها است، اما سست عهدان بى استقامت
از بوته این آزمایشها، سیه روى درمى آیند.
آیهی بعد صابران را معرفى کرده مى گوید:" آن ها کسانى هستند که
هر گاه مصیبتى به آنها رسد مى گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى
او باز مى گردیم (الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ).
توجه به این واقعیت که همه از او هستیم این درس را به ما مى دهد
که از زوال نعمت ها هرگز ناراحت نشویم، چرا که همهی این مواهب
بلکه خود ما تعلق به او داریم، یک روز مى بخشد و روز دیگر مصلحت
مى بیند و از ما باز مى گیرد و هر دو صلاح ما است و توجه به این
واقعیت که ما همه به سوى او باز مى گردیم به ما اعلام مى کند که
این جا سراى جاویدان نیست زوال نعمتها و کمبود مواهب و یا کثرت
وفور آنها همه زودگذر است، و همه این ها وسیله اى است براى
پیمودن مراحل تکامل، توجه به این دو اصل اساسى اثر عمیقى در
ایجاد روح استقامت و صبر دارد.
بدیهى است منظور از گفتن جمله إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ تنها ذکر
زبانى آن نیست، بلکه توجه به حقیقت و روح آن است که یک دنیا
توحید و ایمان در عمق آن نهفته است۷.
نتیجه این است که هر چه ایمان بیشتر باشد در مواجهه با مصائب
و مشکلات صبر و شکیبایی بیشتری میتوانیم داشته باشیم.
در قرآن می بینیم که خداوند عنایت ویژهای نسبت به صابران داشته
و مژده ها و بشارتهای زیادی به آنها داده است:
۱- محبّت. «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ»
2- نصرت. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»
3- بهشت. «یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا»
4- پاداش بى حساب. «إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ»
5- بشارت. «بَشِّرِ الصَّابِرِینَ۸»
بر اساس آیه ۲۴ سوره رعد ملائکه الهی نیز اهل بهشت را به
دلیل صبرشان میستایند« سَلَامٌ عَلَیْکمُ بِمَا صَبرَْتمُْ فَنِعْمَ عُقْبىَ الدَّارِ»:
سلام بر شما به پاداش صبری که کردید پس چه نیک است سرانجام
این سرا.
اگر ملائکه الهی بهشتیان را از میان همه خصایص به واسطه صبرشان
مورد ستایش و سلام قرار میدهند، به این دلیل است که همه خوبی ها
به کمک صبر شده و هم چنین تمام زشتی ها و پلیدیها به مدد صبر و
استقامت است که از انسان دور میشوند و اگر این موهبت الهی نبود،
نه کسب هیچ خیر و خوبی میسر بود و نه دوری از هر شر و بدی۹.
خداوند در سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۴۲می فرمایند: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ
تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرِینَ» ؛
آیا گمان دارید که (با ادّعاى ایمان) وارد بهشت شوید، در حالى که
هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را معلوم نساخته است؟
در تفسیر نور، ج2، ص: ۱۶۵ این گونه آمده که این آیه، به جهاد و
صبر و مقاومت مؤمنان اشاره مى کند. زیرا راه بهشت از طریق صبر
و جهاد است. قرآن مى فرماید: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ» سلام بر
شما اهل بهشت، به خاطر صبر و مقاومتى که داشتید. در این تعبیر
لطفى است، نمى گوید سلام بر شما به خاطر حج و روزه و یا خمس
و زکات، زیرا انجام هر عملى نیازمند صبر و پایدارى است.
کلید بهشت، صبر و جهاد است. صبر در برابر مصیبت، معصیت و انجام
عبادت و حضور در جبهه ى جهاد اکبر و جهاد اصغر. «وَ یَعْلَمَ الصَّابِرِینَ»
صبر و مقاومت، همراه با جهاد لازم است. زیرا شروع جنگ و ادامهى
آن و عوارض و آثار بعد از جنگ، همه و همه نیازمند صبر و بردبارى
است۱۰.
همچنین با توجه به آیه ۱۷ سوره لقمان که میفرماید: یَابُنىََّ أَقِمِ الصَّلَوةَ
وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ اصْبرِْ عَلىَ مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَالِکَ مِنْ عَزْمِ
الْأُمُورِ ؛ اى پسرک من، نماز بگزار، و امر به معروف و نهى از منکر کن
و بر هر چه بر تو رسد صبر کن که این از کارهایى است که نباید
سهلش انگاشت.
در این آیه میبینیم که بعد از تحکیم پایههاى مبدأ و معاد که اساس
همه اعتقادات مکتبى است به مهمترین اعمال یعنى مسأله نماز
پرداخته، مىگوید:
" پسرم نماز را بر پا دار" (یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ) و بعد از برنامه نماز به
مهم ترین دستور اجتماعى یعنى"امر به معروف و نهى از منکر"
پرداخته مىگوید: مردم را به نیکی ها و معروف دعوت کن و از
منکرات و زشتی ها بازدار (وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ).
و بعد از این سه دستور مهم عملى به مسأله صبر و استقامت که
در برابر ایمان همچون سر نسبت به تن است، پرداخته مىگوید:
" در برابر مصائب و مشکلاتى که بر تو وارد مىشود، صابر و شکیبا
باش که این از وظائف حتمى و کارهاى اساسى هر انسانى است
(وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ). نکته ی قابل ذکر
در این آیه این است که صبر و شکیبایی اساس هر کار می باشد.
مسلم است که در همه کارهاى اجتماعى مخصوصا در برنامه امر به
معروف و نهى از منکر، مشکلات فراوانى وجود دارد، و سود پرستان
سلطهجو، و گنهکاران آلوده و خودخواه، به آسانى تسلیم نمىشوند،
و حتى در مقام اذیت و آزار، و متهم ساختن آمران به معروف و ناهیان
از منکر بر مىآیند که بدون صبر و استقامت و شکیبایى هرگز نمىتوان
بر این مشکلات پیروز شد۱۱.
صبر درروایات و احادیث
در روایات فراوانی از رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) صحبت از صبر و
شکیبایی به میان آمده و با دقت و توجه در این احادیث در مییابیم که
صبر دارای درجاتی است که در این جا چند نمونه از آن را ذکر خواهیم کرد.
امام صادق (ع) در روایتی دلنشین اهل صبر را به دو گروه تقسیم
می نماید. گروه نخست از اهل صبر کسانیاند که از بلا و مصائبی
که دامن گیرشان می شود کراهت داشته و دلخور میگردند اما با این
وجود قرار از کف نداده و زبان به شکوه و شکایت نزد هر کس و نا کسی
نمیگشایند، حضرت این گروه را عوام می نامد و پاداش صبرشان را
بشارتهای الهی میشمارد (و بشَّر الصابرین)
گروه دوم کسانیاند که نه تنها از مصیبت و بلاهای نازله کراهتی
نداشته و خم به ابرو نمیآورند بلکه با کمال میل و روی گشاده به
استقبالشان رفته و آن را نشانه نظر و لطف الهی به خود میدانند
و زبان حالشان این خواهد بود که:
اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی
حضرت صادق(ع) این گروه را خواص نامیده و پاداش صبرشان را
همراهی حضرت حق با آنها میشمارد (انّ الله مع الصابرین)
پس خواص از اهل صبر کسانیاند که به مقام رضا دست پیدا
نمودهاند.(رضایت خواص از مصائب و مشکلات به معنی این نیست
که آنها از این بلاها آزرده نمی شوند، آزرده میشوند؛ اما چون
رضایت خداوند را در تحمل این سختیها میبینند به تحمل آن مصائب رضایت میدهند).
تفاوت میان صبر با کراهت قلبی و صبر همراه با رضایت به اندازه فاصله
ایمان با یقین است که هر چه بر ایمان انسان افزوده گردد و به وادی
یقین نزدیکتر شود به همان اندازه هم از کراهت و ناخوشنودی او
نسبت به پیشامدهای نا گوار و بلایا و مصائب کاسته میشود تا
به مرز رضای از آنها برسد و از گروه عوام از اهل صبر جدا گشته
و به سُلک خواص از صابرین بپیوندد.
ٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَعْمَلَ بِالصَّبْرِ مَعَ الْیَقِینِ فَافْعَلْ
فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَاصْبِرْ فَإِنَّ فِی الصَّبْرِ عَلَى مَا تَکْرَهُ خَیْراً کَثِیراً وَ اعْلَمْ
أَنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ وَ أَنَّ الْفَرَجَ مَعَ الْکَرْبِ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً إِنَّ مَعَ
الْعُسْرِ یُسْرا۱۲.
رسول خدا(ص) فرمود: اگر بتوانى که صبرى همراه با یقین و باور
داشته باشى چنین کن و اگر توان آن ندارى [باز هم] صبر کن زیرا
در صبر کردن بر امورى که ناخوشایند توست خیر بسیارى وجود دارد،
و بدان که نصرت و پیروزى همراه با صبر است و گشایش همراه با
مشقّت و سختى است «همانا با سختى، آسانى و گشایشى
هست، همانا با سختى گشایشى است».
و در روایتی دیگر حضرت رسول(ص) فرق بین خواص از اهل صبر با
عوام از آنها را این چنین شرح میدهد: إِذَا أَحَبَ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ فَإِنْ
صَبَرَ اجْتَبَاهُ فَإِنْ رَضِیَ اصْطَفَاه؛ اگر خدا بندهای را دوست بدارد او را
گرفتار میسازد. پس اگر صبر کرد او را انتخاب میکند و چنان چه
راضی باشد او را بر میگزیند۱۳.
باز از رسول خداست که: الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى
الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَةِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصِیبَةِ حَتَّى یَرُدَّهَا بِحُسْنِ
عَزَائِهَا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَلَاثَ مِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَیْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ کَمَا بَیْنَ
السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطَّاعَةِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّ مِائَةِ دَرَجَةٍ
مَا بَیْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ کَمَا بَیْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ
عَنِ الْمَعْصِیَةِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَ مِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَیْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ کَمَا
بَیْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ.
رسول خدا(ص) فرمود: صبر بر سه قسم است: صبر در مصیبت و صبر
بر طاعت و صبر از گناه، پس هر که بر مصیبت صبر کند تا آن را با تسلى
خوبى رد کند، خدا برایش ۳۰۰ درجه نویسد که میان هر درجه تا درجه
دیگر به اندازه فاصله میان آسمان و زمین باشد و هر که بر طاعت صبر
کند خدا برایش ۶۰۰ درجه نویسد که میان هر درجه تا درجه دیگر باندازه
فاصله میان قعر زمین تا عرش باشد و هر که از معصیت صبر کند، خدا از
برایش نهصد درجه بنویسد، که مسافت میان درجهاى تا درجهاى دیگر،
چون مسافت میان قعر زمین است تا منتهاى عرش۱۴.
حضرت اباعبداللَّه(ع) فرمود:
هنگامى که جبرئیل(ع) خبر شهادت حضرت اباعبداللَّه الحسین(ع) را
به پیامبر خدا(ص) رساند آن جناب دست امیرالمؤمنین على(ع) را گرفته
و مقدار زیادى از روز را با هم خلوت کرده و هر دو گریستند، و از یک
دیگر جدا نشدند مگر آن که جبرئیل(ع) بر ایشان نازل شد و
عرضه داشت:پروردگارتان سلامتان مىرساند و مىفرماید: صبر
نمودن را بر شما واجب و لازم نمودم. سپس حضرت فرمودند:
هر دو صبر کرده و بىتابى نکردند۱۵.
********************************
منابع:
۱- اخلاق کریمان، مقام صبر، امید آقایی، ص ۲۰ .
۲- اخلاق کریمان، مقام صبر، امید آقایی، ص۱۴ .
۳- اخلاق کریمان، مقام صبر، امید آقایی، ص۲۱ .
۴- فلسفه و عوامل جاودانگی کربلا
۵- فضایل اردوگاه حسین(ع) و رذایل اردوگاه اموی در آینهی قرآن، محسن ریاضی، پایان نامهی کارشناسی ارشد، چاپ نشده، ۱۳۹۰٫
۶- فضایل اردوگاه حسین(ع) و رذایل اردوگاه اموی در آینهی قرآن، محسن ریاضی، پایان نامهی کارشناسی ارشد، چاپ نشده، ۱۳۹۰٫
۷- تفسیر نمونه، ج1، ص ۵۲۵
۸- تفسیر نور، ج1، ص ۲۴۰
۹- اخلاق کریمان، مقام صبر، امید آقایی، ص ۱۸ .
۱۰- تفسیر نور، ج2، ص ۱۶۵
۱۱- تفسیر نمونه، ج17، ص ۵۴٫
۱۲- وسایل الشیعه، ج۱۵، ص۲۶۳٫
۱۳- اخلاق کریمان، مقام صبر، امید آقایی، ص۳۲
۱۴- اصول کافی، ج ۲، ص ۹۰٫
۱۵- کامل الزیارات، ترجمه ذهنى تهرانى، ص ۱۶۵٫
۱۶- حکمتنامهی امام حسین(ع)، ج ۱، ص ۳۵۹٫
۱۷- فضایل و سیره امام حسین(ع)در کلام بزرگان، ص۸۱٫
۱۸- فضایل، مصایب و کرامات حضرت علی اصغر(ع)، ص۱۲۳٫
۱۹- فضایل و سیره امام حسین(ع) در کلام بزرگان، ص ۲۱۴٫
۲۰- فلسفه و عوامل جاودانگی کربلا، ص ۷۷ .
۲۱- فلسفه و عوامل جاودانگی کربلا، ص ۱۹۹
منبع: موسسه فرهنگی هنری فرهنگ عاشورا دزفول