الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

خواص و شأن نزول آیه و من یتق الله



   خواص و شأن نزول آیه و من یتق الله


«و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله با امره قد جعل الله لکل شیئا قدرا»
جمعی از مفسران گفته‏اند که شأن نزول این آیه "عوف بن مالک" از یاران پیامبر (ص) بود. دشمنان اسلام فرزندش را اسیر کردند، او به محضر پیامبر (ص) آمد و از این ماجرا..

خواص و شان نزول آیه« و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله با امره قد جعل الله لکل شیئا قدرا » را بیان کنید

جمعی از مفسران گفته‏اند که شأن نزول این آیه "عوف بن مالک" از یاران پیامبر (ص) بود. دشمنان اسلام فرزندش را اسیر کردند، او به محضر پیامبر (ص) آمد و از این ماجرا و فقر و تنگدستی شکایت کرد، فرمود: تقوای را پیشه کن و شکیبا باش و بسیار ذکر «لا حول و لا قوة الا باللَّه» را بگو، او این کار را انجام داد، ناگهان در حالی که در خانه‏اش نشسته بوده فرزندش از در، درآمد، معلوم شد که از یک لحظه غفلت دشمن استفاده کرده و فرار نموده، و حتی شتری از دشمن را نیز با خود آورده است. (اینجا بود که آیه فوق نازل شد و از گشایش مشکل این فرد با تقوی و روزی از جایی که انتظارش را نداشت خبر داد).  

ذکر این مطلب نیز لازم است که هرگز مفهوم آیه، این نیست که انسان تلاش و کوشش برای زندگی را به دست فراموشی بسپارد، و بگوید در خانه می‏نشینم و تقوا پیشه می‏کنم و ذکر" لا حول و لا قوة الا باللَّه" می‏گویم تا از آنجا که گمان ندارم به من روزی می‏رسد، نه هرگز مفهوم آیه چنین نیست، هدف تقوی و پرهیزکاری توأم با تلاش و کوشش است، اگر با این حال درها به روی انسان بسته شد خداوند گشودن آنها را تضمین فرموده است.

و لذا در حدیثی می‏خوانیم که امام صادق(ع) فرمود: جمعی از یاران رسول خدا (ص)  وقتی آیه وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ" نازل شد درها را به روی خود بستند، و رو به عبادت آوردند و گفتند:" خداوند روزی ما را عهده‏دار شده"! این جریان به گوش پیامبر (ص) رسید، کسی را نزد آنها فرستاد که چرا چنین کرده‏اید؟ گفتند: ای رسول خدا (ص) چون خداوند روزی ما را تکفل کرده و ما مشغول عبادت شدیم، پیامبر (ص) فرمود: انه من فعل ذلک لم یستجب له، علیکم بالطلب!:" هر کس چنین کند دعایش مستجاب نمی‏شود، بر شما باد که تلاش و طلب کنید".( 1)

2- روح توکل:

منظور از توکل بر خدا، این است که انسان تلاشگر کار خود را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد، خدایی که از تمام نیازهای او آگاه است، خدایی که نسبت به او، رحیم و مهربان است، و خدایی که قدرت به حل هر مشکلی دارد.

کسی که دارای روح توکل است، هرگز یاس و نومیدی را به خود راه نمی‏دهد، در برابر مشکلات احساس ضعف و زبونی نمی‏کند، در برابر حوادث سخت، مقاوم است، و همین فرهنگ و عقیده چنان قدرت روانی به او می دهد که می‏تواند بر مشکلات پیروز شود، و از سوی دیگر امدادهای غیبی که به متوکلان نوید داده شده است به یاری او می‏آید، و او را شکست و ناتوانی رهایی می‏بخشد.

در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام (ص) آمده است که فرمود: از جبرائیل، پرسیدم: توکل چیست؟ گفت: العلم بان المخلوق لا یضر و لا ینفع، و لا یعطی و لا یمنع، و استعمال الیاس من الخلق، فاذا کان العبد کذلک لم یعمل لاحد سوی اللَّه، و لم یرج و لم یخف سوی اللَّه، و لم یطمع فی احد سوی اللَّه فهذا هو التوکل: حقیقت توکل این است که انسان بداند: مخلوق، نه زیان می‏رساند، و نه نفع، و نه عطا می‏کند و نه منع، چشم امید از خلق برداشتن (و به خالق دوختن) هنگامی که چنین شود، انسان جز برای خدا کار نمی‏کند، به غیر او امید ندارد، از غیر او نمی‏ترسد، و دل به کسی جز او نمی‏بندد، این روح توکل است" .

" توکل" با این محتوای عمیق، شخصیت تازه‏ای به انسان می‏بخشد، و در تمام اعمال او اثر می‏گذارد، لذا در حدیثی می‏خوانیم که پیغمبر اکرم (ص) در شب معراج از پیشگاه خداوند سؤال کرد: پروردگارا! ای الاعمال افضل، قال لیس شی‏ء عندی افضل من التوکل علی و الرضا بما قسمت: چه عملی از همه اعمال برتر است".خداوند متعال فرمود :" چیزی در نزد من افضل و برتر از توکل بر من، و خشنودی به آنچه قسمت کرده‏ام نیست".

بدیهی است توکل به این معنی همیشه توأم با جهاد و تلاش و کوشش است، نه تنبلی و فرار از مسئولیتها.(2)

در حدیثی پیامبر فرمود:

إنّی لأعلم آیة لو أخذ بها النّاس لکفتهم وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً فما زال یقولها و یعیدها.(3)

آیه ای در کتاب خدا سراغ دارم که اگر همه مردم به آن پناه ببرند، همه را کفایت می کند و آن آیه "و من یتق الله یجعل له مخرجا" هست و پیامبر پیوسته این آیه را تلاوت می کرد و تکرار می نمود.

پی نوشت:

1. مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، ناشر دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش، نوبت اول، ج‏24، ص 236

2. همان، ج‏24، ص 239.

3. مشهدی، کنزالدقائق، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، 1368ش، ج13، ص306.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.