الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

سالروز حرکت کاروان سیدالشهدا از مکه بسمت کربلا


   سالروز حرکت کاروان سیدالشهدا از مکه بسمت کربلا


شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین (ع)

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین (ع)


از حریم کعبه جدش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین


میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین


پیش روراه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین


بسکه محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی ‌داند عروسی یا عزا دارد حسین


رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا بجائی که کفن از بوریا دارد حسین


بردن اهل حرم دستور بود و سر غیب
ورنه این بی ‌حرمتی ها کی روا دارد حسین


سروران ، ‌پروانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین


سر به تاج زین نهاده راه ‌پیمای عراق
می ‌نمید خود که عهدی با خدا دارد حسین


او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی‌ وفا دارد حسین


دشمنانش بی‌ امان و دوستانش بی ‌وفا
با کدامین سر کند مشکل دو تا دارد حسین


سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین


آب خود با دشمنان تشنه قسمت می ‌کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین


دشمنش هم آب می ‌بندد به روی اهل بیت 
داوری بین با چه قومی بی ‌حیا دارد حسین


بعد ازینش صحنه ‌ها و پرده ‌ها اشکست و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین


ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ‌ئی
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین


دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز 
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین


شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم بلب دیدم دعا دارد حسین


اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندرین گوشه عزایی بی ‌ریا دارد حسین


شعر شهریار

نمایى از زندگانى امام محمد باقر علیه السلام

 


   نمایى از زندگانى امام محمد باقر علیه السلام


امام محمد باقر

ولادت امام محمد باقر

تبار والاى امام باقر (ع)

همسران امام محمد باقر

فرزندان امام محمد باقر

 

ابو جعفر، امام محمد باقر (ع) پنجمین آفتابى است که بر افق امامت، جاودانه درخشید.زندگیش سراسر دانش و ارزش بود، از این رو باقر العلوم نامیده شد، یعنى شکافنده دشواریهاى دانش و گشاینده پیچیدگیهاى معرفت.

 

خصلت آفتاب است که هماره گام بر فرق ظلمت مى‏نهد و در لحظه‏هاى تاریک، بر افق زمان مى‏روید تا ارزشهاى مهجور و نهان شده در سیاهى جهل و جور را، دوباره جان بخشد و آشکار سازد.

 

او نیز در عصر حاکمیت جور و تشتت اندیشه‏هاى دینى امت اسلام، تولد یافت تا پیام آور معرفت و احیاگر اسلام ناب محمدى (ص) باشد.

 

ولادت امام محمد باقر

حضرت ابو جعفر، باقر العلوم، در شهر مدینه تولد یافت.و بر اساس نظریه بیشتر مورخان و کتابهاى روایى، تولد آن گرامى در سال 57 هجرى بوده است. (1) این نقل، با روایاتى که نشان مى‏دهد امام باقر (ع) به هنگام شهادت جد خویش ـ حسین بن على (ع) ـ در سرزمین طف حضور داشته و سه سال از عمرش مى‏گذشته است هماهنگى دارد. (2)

 

در روز و ماه ولادت آن حضرت نیز نقلهاى مختلفى یاد شده است:

 

الف ـ سوم صفر 57 هجرى. (3)

ب ـ پنجم صفر 57 هجرى. (4)

ج ـ جمعه اول رجب 57 هجرى. (5)

د ـ دوشنبه یا سه شنبه اول رجب 57 هجرى. (6)

 

بیشتر محققان با ترجیح نظریه نخست، یعنى سوم صفر آن را پذیرفته‏اند.

   ادامه مطلب ...

شهادت و وصیت امام محمد باقر (ع)



   شهادت و وصیت امام محمد باقر (ع)


وصیت امام(ع)
شیخ کلینى در کتاب کافى به سند خود از امام رضا (ع) روایت کرده است که امام باقر (ع) به هنگام احتضار فرمود:

هنگامى که ب‏درود حیات گفتم زمین را برایم بشکافید و قبرى مهیا کنید پس اگر به شما گفتند براى رسول خدا (ص) لحد بوده است، تصدیق کنید.
نگارنده: این فرمایش بدان دلیل بوده است که امام باقر (ع) شکافتن زمین را از برخى جهات بهتر مى‏ دانسته اگر چه فضیلت لحد بالاتر بوده است.


کلینى به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود:
پدرم هر آنچه از کتب و سلاح و آثار و امانات انبیاء در نزد خود داشت، به من به ودیعت ‏سپرد. پس چون لحظه وفاتش فرارسید به من گفت: چهار شاهد فرابخوان. من چهار تن از قریش را دعوت کردم که یکى از آنان نافع مولاى عبد الله بن عمر بود.



 

پس به من فرمود:
«بنویس این چیزى است که یعقوب فرزندانش را بدان وصیت کرد که اى فرزندانم خداوند دین را براى شما برگزید، پس نمیرید مگر آنکه تسلیم رضاى خداوند باشید. »و وصیت کرد محمد بن على به جعفر بن محمد و به وى فرمان مى ‏دهد که او را به جامه بردى که هر جمعه در آن نماز مى‏ خواند کفن کند و عمامه‏ اش را بر سرش بندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله چهار انگشت از زمین بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهاى کفن او را باز کند.

 

سپس به شهود فرمود: بازگردید خداوند شما را رحمت کند!امام صادق (ع) گفت: به پدرم گفتم: اى پدر!در این وصیت چه بود که بر آن شاهد طلب کردى؟فرمود: پسرم!خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخیزند به این بهانه که به تو وصیت نکرده ‏ام و مى ‏خواستم بدین وسیله حجت و دلیلى براى تو قرار داده باشم. در حقیقت امام (ع) مى‏ خواست به این وسیله همگان بدانند که جعفر بن محمد (ع) ، وصى و جانشین و امام بعد از اوست.


کلینى در کافى به سند خود از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود:

پدرم روزى در ایام بیماریش به من گفت: پسرم گروهى از قریشیان ساکن مدینه را بدینجا فراخوان تا آنها را گواه بگیرم. من نیز چنین کردم. پس امام در حضور آنان به من فرمود: اى جعفر هنگامى که من دنیا را وداع گفتم مرا بشوى و کفن کن و قبرم را چهار انگشت ‏بالاتر از زمین قرار ده و بر آن آب بپاش.


 

چون گواهان رفتند به پدرم عرض کردم: اگر مرا (در خلوت هم) به این کارها امر مى ‏کردى، انجام مى‏ دادم. چرا درخواستى تا عده ‏اى را به عنوان شاهد به نزدت بیاورم؟ فرمود: پسرم مى‏ خواستم با تو نزاع نکنند. (یعنى در امامت و خلافت از پس من با تو نزاع نکنند و بدانند که تو وصى منى) .


کلینى در کافى به سند خود از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود:

پدرم در وصیتش نوشته بود که وى را در سه جامه کفن کنم. یکى رداى جمره‏اى او بود که در روز جمعه با آن نماز مى‏خواند و دو پیراهن دیگر. پس به وى عرض کردم: چرا اینها را مى‏نویسى؟فرمود: مى‏ترسم مردم با تو از در نزاع وارد شوند و بگویند او را در چهار یا پنج جامه کفن کن اما تو به گفتار آنان راه مرو. عمامه خودم را بر سرم بند و البته عمامه را جزو کفن محسوب مکن بلکه عمامه از چیزهایى است که بدن را به آن مى‏پوشانند.

شیخ کلینى در کافى به سند خود نقل کرده است که امام باقر (ع) وصیت کرد که هشتصد درهم براى برگزارى مراسم سوگوارى او اختصاص دهند و این کار را از سنت مى‏ دانست. زیرا پیامبر مى‏ فرمود: براى خاندان جعفر طعامى فراهم آرید، آنان نیز به وصیتش عمل کردند.(کتاب: سیره معصومان، ج 5، ص 45،نویسنده: سید محسن امین،ترجمه: على حجتى کرمانى)

 


شهادت امام باقر (ع)
امام باقر (ع) پس از عمرى تلاش در میدان بندگى خدا و احیاى دین و ترویج ‏علم و خدمات اجتماعى به جامعه اسلامى، در روز هفتم ماه ذو الحجه سال 114 (1) رحلت کرد.


در سال رحلت و شهادت آن حضرت آراى دیگرى نیز وجود دارد.دسته‏ اى از مورخان سال 117 (2) و بعضى سال 118 (3) و گروه اندکى سالهاى 116 (4) و 113 (5) و 115 (6) و 111 (7) را یاد کرده ‏اند، اما بیشترین منابع تاریخى سال 114 (8) را متذکر شده‏ اند.


منابع روایى و تاریخى علت وفات آن حضرت را مسمومیت دانسته‏ اند، مسمومیتى که دسته اى حکومت امویان در آن دخیل بوده است. (9)
از برخى روایات استفاده مى‏ شود که مسمومیت امام باقر (ع) به وسیله زین آغشته به سم، صورت گرفته است، به گونه‏ اى که بدن آن گرامى از شدت تأثیر سم ‏بسرعت متورم گردید و سبب شهادت آن حضرت شد. (10)

 

در این که چه فرد یا افرادى در این ماجراى خائنانه دست داشته ‏اند، نقلهاى روایى و تاریخى از اشخاص مختلفى نام برده‏ اند.بعضى از منابع، شخص هشام بن عبد الملک را عامل شهادت آن حضرت دانسته ‏اند. (11)
بخشى دیگر، ابراهیم بن ولید را وسیله مسمومیت معرفى کرده‏ اند. (12)
برخى از روایات نیز زید بن حسن را که از دیر زمان کینه‏ هاى عمیق نسبت به امام باقر (ع) داشت، مجرى این توطئه به شمار آورده‏ اند. (13)


به طور مسلم شهادت امام باقر (ع) در دوران خلافت هشام بن عبد الملک رخ داده است، (14) زیرا خلافت هشام از سال 105 تا سال 125 هجرى استمرار داشته، و آخرین سالى که مورخان در وفات امام باقر (ع) نقل کرده‏اند 118 هجرى مى‏ باشد. (15)
با این که نقلها بظاهر مختلف است، اما با اندکى تأمل در منابع روایى و تاریخ، بعید نمى‏ نماید که همه آنها به گونه ‏اى صحیح باشد زیرا عامل شهادت آن حضرت لازم نیست یک نفر باشد بلکه ممکن است افراد متعددى در شهادت امام باقر (ع) دست داشته‏ اند که هر روایت و نقل، به یکى از آنان اشاره کرده است.


با توجه به برخوردهاى خشن و قهر آمیز هشام با امام باقر (ع) و عداوت انکار ناپذیر بنى امیه با خاندان على (ع) شک نیست که او در از میان بردن امام‏باقر (ع) ـ اما بشکلى غیر علنى ـ انگیزه‏اى قوى داشته است.


بدیهى است که هشام براى عملى ساختن توطئه خود، از نیروهاى مورد اطمینان خویش بهره جوید، از این رو ابراهیم بن ولید (16) را که عنصرى اموى و دشمن اهل بیت (ع) است به استخدام مى ‏گیرد و او امکانات لازم را در اختیار فردى که از اعضاى داخلى خاندان على (ع) بشمار مى ‏آید و مى‏ تواند در محیط زندگى امام باقر (ع) بدون مانع راه یابد و کسى مانع او نشود، قرار دهد، تا به وسیله او برنامه خائنانه هشام عملى گردد و امام به شهادت رسد.


امام باقر (ع) این چنین به شهادت رسید و به ملاقات الهى شتافت و در بقیع، کنار مرقد پدر بزرگوارش امام سجاد (ع) و عموى پدرش حسن بن على (ع) مدفون گشت. (17)


پى‏ نوشت‏ها:
1 ـ فرق الشیعة 61، اعلام الورى به جاى ماه ذو الحجة، ماه ربیع الاول را یاد کرده است .ر ک: ص .259
2 ـ تاریخ یعقوبى 2/320، تذکرة الخواص 306، الفصول المهمة 220، اخبار الدول و آثار الاول 11، اسعاف الراغبین 195، نور الابصار، مازندرانى 66 و...در بسیارى از این منابع، مطلب به صورت «قیل» یاد شده است.
3 ـ کشف الغمة 2/322، وفیات الاعیان 4/174، تاریخ ابى الفداء 1/248، تتمة المختصر 1/248، اعیان الشیعة 1/ .650


4 ـ المختصر فى اخبار البشر 1/203، تتمة المختصر 1/ .248
5 ـ مرآة الجنان 1/ .247
6 ـ کامل ابن اثیر 5/ .180
7 ـ مآثر الانافة فى معالم الخلافة 1/ .152
8 ـ طبقات الکبیر 5/238، اصول کافى 2/372، تاریخ قم 197، ارشاد مفید 2/156، دلائل الامامة 94، تاج الموالید 118، مناقب 4/210، سیر اعلام النبلاء 4/409، الانوار البهیة 126، تاریخ ابن خلدون 2/23، عمدة الطالب 137، شذرات الذهب 1/149، و...


9 ـ الصواعق المحرقة 210، احقاق الحق 12/154، اسعاف الراغبین بهامش نور الابصار 254، مثیر الاحزان، جواهرى .244
10 ـ الخرائج و الجرائح، راوندى 2/604، مدینة المعاجز 349، بحار 46/329، مستدرک الوسائل 2/ .211
11 ـ مآثر الانافة فى معالم الخلافة 1/152، مصباح کفعمى .522
12 ـ سبائک الذهب 74، دلائل الامامة 94، مناقب ابن شهر آشوب 4/210، الفصول المهمة 220، الانوار البهیة .126


13 ـ منابع یاد شده در پاورقى شماره .1
14 ـ تاریخ یعقوبى 2/320، مروج الذهب 3/219، الانوار البهیة 126، اعیان الشیعة 1/ .650
15 ـ در کتاب اخبار الدول و آثار الاول ص 111 شهادت امام باقر (ع) در خلافت ابراهیم بن ولید دانسته شده است، ولى چنان که توضیح داده شد وفات آن حضرت در خلافت هشام بوده و ابراهیم بن ولید مى‏توانسته است از مجریان نقشه هشام به شمار آید.


16 ـ ابراهیم بن ولید بن عبد الملک، بعدها در سال 129، به خلافت رسید، ولى خلافتش دیرى نپایید و پس از هفتاد روز کشته شد.ر ک: تاریخ الخلفاء، سیوطى .254
17 ـ فرق الشیعة 61، اصول کافى 2/372، ارشاد مفید 2/156، دلائل الامامة 94، اعلام الورى 259، کشف الغمة 2/327، تذکرة الخواص 306، مصباح کفعمى 522، شذرات الذهب 1/149 و...
از برخى منابع استفاده مى‏شود که آن حضرت، هنگام رحلت در شهر مدینه نبوده است، بلکه در محلى به نام حمیمه از روستاهاى نواحى مکه یا شام بوده، پس از شهادت، آن گرامى را به مدینه منتقل کرده ‏اند.
ر ک: وفیات الاعیان 4/174، المختصر فى اخبار البشر 1/203، احقاق الحق 12/ .152


کتاب: زندگى سیاسى امام باقر (ع)، ص 22

امام باقر علیه السلام چشمه زلال معرفت و علم



   امام باقر علیه السلام چشمه زلال معرفت و علم



نام مبارک امام پنجم محمد بود. لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است، بدین جهت که دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت. القاب دیگری مانند شاکر و صابر و هادی نیز برای آن حضرت ذکر کرده‌اند که هر یک باز گوینده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است.

کنیه امام "ابو جعفر" بود. مادرش "فاطمه" دختر امام حسن مجتبی(ع) بود. بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن(ع) و از سوی پدر به امام حسین(ع) می رسید. پدرش حضرت سیدالساجدین، امام زین العابدین، علی بن الحسین(ع) است. تولد حضرت باقر(ع) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجری در مدینه اتفاق افتاد.
در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهداء کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک می شد. دوران امامت امام محمد باقر(ع) از سال 95 هجری که سال شهادت امام زین العابدین(ع) است آغاز شد و تا سال 114 هجری یعنی مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشت.


در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفر صادق(ع) مسائلی مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسی و ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و دیگران مطرح است، ترجمه کتاب‌های فلسفی و مجادلات کلامی در این دوره پیش می آید، و عده‌ای از مشایخ صوفیه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پیدا می شوند.


قاضی‌ها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پدید می آیند و فقه و قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسیر می‌نمایند و تعلیمات قرآنی - به ویژه مسأله امامت و ولایت را، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا، افکار بسیاری از حق طلبان را به حقانیت آل علی (ع) متوجه کرده و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دین به دنیا فروشان برگرفته بود، به انحراف می کشاندند و احادیث نبوی را در بوته فراموشی قرار می‌دادند.
 
ادامه مطلب ...

فحش دادن و بد زبانی



  فحش دادن و بد زبانی



یکی از آفات زبان، دشنام و ناسزاگوئی است و آن عبارتست از اینکه انسان از امور قبیح و مستهجن با عبارات و الفاظ صریح تعبیر کند و کلمات ناشایست و دور از شان آدمی را بر زبان جاری نماید که در اصطلاح به آن سب یا فحش می‌گویند. فحش مفهوم وسیعی دارد که شامل نسبت‌های زشت ناموسی نیز می‌شود.



البته الفاظ و عباراتی که اراذل و اوباش در سخنان خویش بکار می‌گیرند دارای مراتب مختلفی است که بعضی از آن‌ها از بعضی دیگر زشت تر است و بحسب عادات و موارد با هم فرق می‌کند لذا بعضی از فحش‌ها حرام و بعضی دیگر مکروه و مذموم است.
بنابراین، مؤمن باید از بکار بردن الفاظ و عباراتی که بر اشیاء قبیح و مستهجن دلالت دارد اجتناب ورزد و در هنگام ضرورت نیز نباید به آن‌ها تصریح کند، بلکه باید به صورت کنایه و رمز به آن‌ها اشاره نماید، چنان که خداوند حتی به امور زناشویی تصریح ننموده، بلکه بصورت کنایه از آن به مس[۱] و لمس[۲] تعبیر فرموده است.
اسباب فحش
الف) غضب : وقتی شخصی از فردی ناراحت و خشمگین می‌شود و قصد آزار و اذیت او را داشته باشد به او ناسزا و دشنام می‌دهد.
ب) عادت: وقتی شخصی با فساق و فجار،‌ اراذل و اوباش، افراد پست و فرومایه، مجالست و هم‌نشینی کند و با آنها رفیق و مأنوس گردد بتدریج روحیات، خلقیات و عبارات آن‌ها در او اثر می‌گذارد و از آن‌جا که سخنان عادی آن‌ها توام با هرزه‌گویی و فحاشی به یکدیگر است به او هم سرایت می‌کند و ابتدا گهگاهی آن الفاظ رکیک را بر زبان جاری می‌سازد و به زشتی آن کلمات توجه دارد ولی بعد از مدتی قبح آن الفاظ از نظرش زائل شده و فحش دادن و فحش شنیدن برایش بصورت امری عادی در می آید و بجائی می رسد که در شرائط معمولی بطور ناخود‌ آگاه این الفاظ زشت بر زبانش جاری می‌شود و کمتر سخنی می‌گوید که چاشنی آن فحش و ناسزا نباشد. 
ادامه مطلب ...

ترک گناه بخاطر امام جعفر صادق(ع)


   ترک گناه بخاطر امام جعفر صادق(ع)



ابو بصیر از یاران نزدیک امام صادق(ع) می‌گفت: مرا همسایه‌‏اى بود که پیروى پادشاه می‌کرد و عامل دیوان بود. به مال بسیار رسید و زنان و کنیزان خواننده را آماده کرد و همه را نزد خود جمع‏ مى‌‏کرد و شراب‏ مى‏‌خورد و مرا آزار مى‌‏رسانید. پس من چندین مرتبه شکایت او را به پیش خودش کردم، اما فایده‌‏اى نداشت و از آن کردار ناپسند باز نایستاد. چون بر او اصرار کردم، به من گفت اى مرد، من مردى هستم که به بعضى از امور مبتلا شده‌‏ام و تو مردى هستى که از این بلا خلاصى یافته‌‏اى. پس اگر احوال مرا به صاحب خود (یعنى: جعفر بن محمد(ع)) توضیح دهی، امید دارم که خدا مرا به واسطه تو خلاصى دهد.

پس این حرف در دل من تأثیرى کرد و در دلم افتاد که این خدمت را از براى او بکنم.

چون به خدمت امام جعفر صادق‏ علیه السلام رسیدم، حال او را براى آن حضرت ذکر کردم.

حضرت فرمود: «چون به کوفه برگردى، البته به دیدن تو مى‏‌آید، به او بگو که: «جعفر بن محمد مى‏‌گوید آنچه را که تو بر آن هستى واگذار و من از براى تو بر خدا بهشت را ضامن مى‌شوم».

چون به کوفه برگشتم، از جمله کسانى که به دیدن من آمدند او بود که به نزد من آمد و من او را نگاه داشتم تا منزل من خلوت شد.

بعد از آن به او گفتم که: اى مرد، من احوال تو را از براى ابو عبداللَّه، حضرت جعفر بن محمد علیه السلام، ذکر کردم، به من فرمود که: «چون به کوفه برگردى، البته به دیدن تو مى‌‏آید.

به او بگو جعفر بن محمد مى‏‌گوید که: «آنچه را که تو بر آن هستى واگذار و من از براى تو بر خدا بهشت را ضامن مى‌شوم؛ دَعْ مَا أَنْتَ عَلَیْهِ وَ أَضْمَنَ لَکَ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ»

ابوبصیر مى‏‌گوید چون این را شنید، گریست.

پس از روى تعجب گفت: خدایا ! جعفر بن محمد این سخن را به تو فرمود؟ ابو بصیر مى‏‌گوید من از براى او سوگند یاد کردم که آنچه گفتم به من فرمود.

آن همسایه گفت که: همین ثواب، تو را بس است و بیرون رفت. چون بعد از چند روزى شد، به نزد من فرستاد و مرا طلبید، چون رفتم، دیدم که برهنه در پشت خانه خود ایستاده به من گفت اى ابو بصیر، نه، به خدا سوگند که در منزل من چیزى باقى نمانده، مگر آن‏که آن را بیرون کردم و در راه خدا دادم و من چنانم که تو مى‏‌بینى.

ابو بصیر مى‏‌گوید پس من به سوى برادران خویش رفتم و از براى او جمع کردم آنچه او را به آن پوشانیدم.

بعد از آن بیش از چند روز، کمى بر او نگذشت تا آن‏که به سوى من فرستاد و پیغام داد که من ناخوشم و به دیدن من بیا.

من شروع کردم که در نزد او رفت و آمد می‌کردم و او را معاجله مى‏‌کردم تا آن‏که آثار مرگ در او ظاهر شد و من در نزد او نشسته بودم و او در کار جان دادن بود که او را بی‏هوشى دست داد. بعد از آن به هوش باز آمد و گفت«اى ابوبصیر، صاحب و امام تو از براى ما به آنچه وعده کرده بود وفا فرمود؛ قَدْ وَفَى صَاحِبُکَ لَنَا» بعد از آن قبض‏ روح او شد- خدا او را رحمت کند.

چون به حجّ مى‌‏رفتم، به خدمت امام جعفر صادق علیه السلام آمدم و رخصت طلبیدم که بر او داخل شوم، مرا اجازه دادند و چون بر آن حضرت داخل شدم، در حالی که آن حضرت در اندرون خانه تشریف داشت و یک پاى من در صحن خانه و پاى دیگر در دهلیز خانه آن حضرت بود، بلافاصله به من فرمود: «اى ابو بصیر، از براى صاحب تو به آنچه ضامن شده بودیم، وفا کردیم؛ یَا أَبَا بَصِیرٍ قَدْ وَفَیْنَا لِصَاحِبِکَ.»

منبع: الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص 474

سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س)



   سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س)




اولین روز از ماه ذی الحجه برابر است با سالروز زیباترین پیوند آسمانی در جهان اسلام که نمونه تکرار نشدنی در تاریخ شیعه می باشد.

دراین روز مبارک، حضرت علی (ع) بعنوان برترین انسان پس از پیامبر (ص) با حضرت فاطمه(س)، برترین بانوی جهان پیمان عشق بست و خداوند متعال برترین فرستاده خود را شاهد این ازدواج قرار داد.
عمر برکت ازدواج این دو بزرگوار به گستردگی آفتاب است و نام آنها برای همیشه در تاریخ ماندگار شده است.


سالروز ازدواج مبارک حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) به عنوان روز ازدواج نامگذاری شده است و روز فرخنده برای افرادی است که زندگی خود را با خاطرهای زیبا از سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه (س) آغاز می کنند. ازدواج این دو بزرگوار به امر الهی، از امتیازاتی است که پیامبر اعظم(ص)به آن افتخار می کردند. در این پیوند مبارک، فرشتگان آسمان در سرور و شادمانی و بهشتیان به زینت و زیور آراسته شده بودند.

حضرت فاطمه دختر حضرت محمد(ص) و از دوشیزگان ممتاز در زمان خود بود.

پدر و مادر ایشان از اصیل ترین و شریف ترین خانواده های اعراب بودند.

قبل از خواستگاری امام علی(ع)، عمر و ابوبکر، حضرت فاطمه را از پیامبر خواستگاری نموده بودندو هر دوی آنها پاسخی با این مضمون از پیامبر شنیده بودند که حضرت فاطمه(س) منتظر وحی الهی هستند.

  ادامه مطلب ...

شهادت مظلومانه جواد الائمه امام محمد تقی (ع)تسلیت باد


شهادت مظلومانه جواد الائمه امام محمد تقی (ع)تسلیت باد



در کودکی به امامت رسید تا آزمونی بزرگ برای شیعیان رقم بخورد. خوانده بودند در قرآن کریم که یحیی(ع) در کودکی به پیامبری رسید و عیسی(ع) در گهوراه سخن گفت و خود را پیامبر خدا معرفی نموده بود. اما این بار به چشم می دیدند که کودکی از سوی خدا به پیشوایی مردم زمانش انتخاب می شود.

هر چند پیش از این امام رضا(ع) بارها درباره امامت فرزندشان محمد(ع) سخن گفته بودند اما پذیرش این موضوع برای عده ای بسیار دشوار بود که از کودکی فرمان برند. به همین دلیل بارها دانش و درایت او را آزمودند. پاسخهای قاطع و روشن امام(ع) به پرسشهای بزرگان شیعه و مطابقت آن با آموزه های امامان پیشین به ایشان اطمینان داد که او امام و پیشوا و حجت خدا بر مردم است.
دنیای ستمگران وجود دردانه امام رضا(ع) را بیش از 25 سال تاب نیاورد. مأمون عباسی در سال ۲۰۲ق دخترش ام فضل را به عقد امام جواد(ع) در آورد و نقل است همین ام فضل با تحریک و وسوسه برخی درباریان همسرش جواد الائمه (ع) را در بغداد با زهر مسموم نمود و به شهادت رساند.

بهره ای از کلام امام جواد (ع):
* هر که از خدا قطع امید کند و به غیر او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مى کند.[1]
* هر که به خواستگارى دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتدارى او مطمئن مى باشید با او موافقت کنید وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگى در روى زمین خواهید شد.[2]
* عزّت و شخصیّت مؤمن در بى نیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است .[3]
* هر که کار زشتى را تحسین و تأیید کند، در عِقاب آن شریک مى باشد.[4]

  ادامه مطلب ...

مدل گوشی شما چیست؟ شیطانی یا الهی ؟!


  مدل گوشی شما چیست؟ شیطانی یا الهی ؟!





ما باید به ولی عصر خودمان معرفت پیدا کنیم و ایشان را ناظر و آگاه بر تمامی امور ریز و درشت خود بدانیم . به عنوان مثال در روایتی آمده که امام صادق (علیه السلام) به یکی از شاگردانش که برای خانومی کلاس خصوصی و تدریس داشت ناراحتی خویش را نشان داد و وقتی شاگرد از حضرت دلیل ناراحتی ایشان را جویا میشود حضرت میفرمایند چرا با آن دختر فلان شوخی را کردی. (این شوخی شاید در حد یک جمله بیشتر نبوده اما از این روایات استفاده میشود که امام زمان علیه السلام بر تمامی اعمال و گفتار و افکار ما و کوچک ترین روابط ما با زوج مخالف آگاهی دارند و همچنبن از موبایل ها ، کامپیوتر ها ، بلوتوث ها و اس ام اس های ما

 

بطور کلی سه مدل گوشی بیشتر نداریم :

۱- گوشی که خالی از عکس ، کلیپ و اس ام اس های مبتذل است ( گوشی مومن)

۲- گوشی که پر از عکس و کلیپ و اس ام اس مبتذل است . ( گوشی کافر)

۳- گوشی که هم عکس ، فیلم و اس ام اس مبتذل دارد و هم مداحی و قرآن و … ( گوشی منافق)

 

گوشی مومن که موجب هدایتش میشه یا حد اقل موجب گمراهیش نمیشه

گوشی کافر اون رو به گراهی و ظلالت میکشونه و آخرتش رو تباه میکنه

گوشی منافق در دنیا و اخرت صاحبش را خار و ذلیل میکنه و موجب جاودانی اون در عذاب میشه .

 
نکته جالب : این که گوشی منافق که هم عکس ، فیلم و اس ام اس مبتذل دارد و هم مداحی و قرآن و … وضعش از کافر بدتر است چون تو سوره بقره وقتی خداوند شروع به تعریف کافر و منافق میکنه دو آیه در تعریف و نکوهش کافر اومده (آیات ۶ و ۷) ولی در تعریف و نکوهش منافق که بعد از همین آیات است بیش از ۱۰ آیه (آیات ۸ تا ۲۰) و یا به این دلیل که کافر یک رو هست و میگه با با خدا کاری نداریم و بردگی شیطان رو به بندگی خدا ترجیح میدیم ولی منافق به مومن میگه با شما هستم و به کافر هم میگه با شما هستم .

تبرج چیست؟


   تبرج چیست؟



مفهوم تبرج چیست؟

تبرج در اسلام عبارت است از ظاهر ساختن آنچه زنان باید پنهان دارند و برای حالتی مورد استفاده قرار می گیرد که زنی از حجاب اسلامی خارج شود و محاسن خود را پیش غریبه های نامحرم آشکار کند.

تبرج به چه معناست؟

تَبَرُّج، واژه‌ای قرآنی به معنای خودنمایی زنان و آشکار کردن زینت های زنانه در انظار عمومی است. معنای اصطلاحی تبرّج برگرفته از آیه 33 سوره احزاب که خطاب به همسران پیامبر (ص) است، اما در تفاسیر، همه زنان را مشمول این حکم دانسته‌اند. 

 

( وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا )

 

و در خانه های خود بمانید، و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.

 

اما اینکه منظور از جاهلیت اولى چیست؟ ظاهرا همان جاهلیتى است که مقارن عصر پیامبر (ص) بوده، و به طورى که در تاریخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستى نداشتند، و دنباله روسرى ‏هاى خود را به پشت سر مى ‏انداختند به طورى که گلو و قسمتى از سینه و گردنبند و گوشواره‏ هاى آنها نمایان بود، و به این ترتیب قرآن همسران پیامبر (ص ) را از این گونه اعمال باز می ‏دارد.

 

چنانکه در بیان معنای لغوی واژه تبرج اشاره کردیم این لغت به مفهوم نمایاندن و نمایش دادن هر چیزی است که پوشاندن آن لازم است و وقتی به این صورت خطاب به زنان به کار رفته و ابتدا از آنان می خواهد که در خانه های خود آرام گیرند قطعاً به این معنا خواهد بود که زنان مۆمن باید زیورها و زیبایی های خود را از مردان نامحرم بپوشانند و از ارائه آن به هر عنوان و بهانه ای پرهیز کنند.

   ادامه مطلب ...