الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

سلمان محمدی نه سلمان فارسی

سلمان محمدی نه سلمان فارسی


سلمان محمّدى است رضوان اللّه علیه(1)، که اوّل ارکان اربعه و مخصوص به شرافت (سَلْمانُ منَّا اَهْلَ الْبَیْتِ)(2)

و منخرط در سِلک اهل بیت نبوّت و عصمت است و در فضیلت او، جناب رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرموده :
سَلْمانُ بَحْرٌ لایُنْزَفٌ وَکَنْز لایُنْفَدُ، سلمانُ مِنّا اَهْلَ الْبَیْتِ یَمْنَحُ الْحِکمَةَ وَیُؤ تى الْبُرهانَ.
(3)
و حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام او را مثل لقمان حکیم بلکه حضرت صادق علیه السّلام او را بهتر از لقمان فرموده

و حضرت باقر علیه السّلام او را از (متوسّمین )(4)شمرده است .(5)

و از روایات مستفاد شده که آن جناب (اسم اعظم ) مى دانست(6)

و از مُحدَّثین(7)(به فتح دال ) بوده .

و از براى ایمان ده درجه است و او در درجه دهم بوده و عالم به غیب و منایا و از تُحَف بهشت در دنیا میل فرموده و بهشت مشتاق و عاشق او بوده و خدا و رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم او را دوست مى داشتند.

و حق تعالى پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و سلّم را امر فرموده به محبّت چهار نفر که سلمان یکى از ایشان است

و آیاتى در مدح او و اَقران او نازل شده و جبرئیل هر وقت بر حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم نازل مى شد امر مى کرده از جانب پروردگار که سلمان را سلام برساند و مطّلع گرداند او را به علم منایا و بلایا و اَنساب(8)؛

و شبها براى او در خدمت رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم مجلس خلوتى بوده و حضرت رسول و امیرالمؤ منین صلوات اللّه علیهما و آلهما چیزهائى تعلیم او فرمودند از مکنون و مخزون علم اللّه که احدى غیر او قابل و قوّه تحمّل آن را نداشته ؛

سلمان به مرتبه اى رسیده که حضرت صادق علیه السّلام فرموده :
(اَدْرَکَ سَلْمانُ الْعِلْمَ الاَوَّلَ وَالْعِلْمَ الا خِرَ وهُوَ بَحْرٌ لا یُنْزَحُ وَهُوَ مِنّا اَهْلَ الْبَیْتِ).(9)
سلمان درک کرد علم اوّل و آخر را و او دریائى است که هرچه از او برداشته شود تمام نشود و او از ما اهل بیت است .

قاضى نوراللّه فرموده : (سلمان فارسى از عنفوان صبا در طلب دین حقّ ساعى بود و نزد علماء ادیان از یهود و نصارى و غیرهم تردّد مى نمود و در شدائدى که از این ممَرّ به او مى رسید صبر مى ورزید تا آنکه در سلوک این طریق زیاده از ده خواجه او را فروختند و آخر الا مر نوبت به خواجه کاینات حضرت محمد(ص)علیه و آله افضل الصّلوة رسید و او را از قوم یهود به مبلغى خرید

محبّت و اخلاص و مودّت و اختصاص او نسبت به آستان نبوت به جائى رسید که از زبان مبارک آن سرور به مضمون عنایت مشحون سَلْمانُ مِنّا اَهْلَ الْبَیْتِ سرافراز گردید وَلَنِعْمَ م ا قیلَ:
شعر :
کانَتْ مَوَدَّةُ سَلْمان لَهُ نَسَبا
وَلَمْ یَکُنْ بَیْنَ نُوحٍ وَابْنِه رَحِما
).(10)  
شیخ اجلّ ابوجعفر طوسى نَوَّرَاللّهُ مَشْهَدَهُ در کتاب (امالى ) از منصور بن بزرج روایت نموده که گفت به حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام گفتم که اى مولاى من از شما بسیار ذکر سلمان فارسى مى شنوم سبب آن چیست ؟

آن حضرت در جواب فرمودند که مگو سلمان فارسى بگو سلمان محمّدى و بدان که باعث بر کثرت ذکر من او را سه فضیلت عظیم است که به آن آراسته بود

اوّل اختیار نمود هواى امیرالمؤ منین علیه السّلام را بر هواى نفس خو

دیگر دوست داشتن فقرا و ارجح شمردن ایشان  بر اغنیاء و صاحبان ثروت و مال

دیگر محبّت او به علم و علماء.

اِنَّ سَلْمانَ کانَ عَبْدا صالحا حَنیفا مُسْلِما وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ(11)
و
همچنین روایت نموده به اسناد خود از سُدَیْر صیرفى از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام که جماعتى از صحابه با هم نشسته بودند و ذکر نسب خود مى نمودند و به آن افتخار مى کردند و سلمان نیز در آن میان بود، پس عُمر رو به جانب سلمان کرد و گفت : اى سلمان ! اصل و نسب تو چیست ؟


فَقالَ سَلْمانُ: اَنَا سَلْمانُ بْنُ عَبْدِاللّهِ کُنْتُ ضالاً فَهَد انِىَ اللّهُ بِمُحمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِوَکُنْتُ عائِلاً فَاَغْنانِىَ اللّهُ بِمُحمَّدِّ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَکُنْتُ مَمْلوکا فَاَعْتَقَنى اللّهُ تعالى بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَهذا حَسَبی وَنَسَبی یا عُمَرُ. انتهى .(12)
و در خبر است که وقتى ابوذر بر سلمان وارد شد در حالتى که دیگى روى آتش ‍ گذاشته بود ساعتى با هم نشستند و حدیث مى کردند ناگاه دیگ از روى سه پایه غلطید و سرنگون شد و ابدا از آنچه در دیگ بود قطره اى نریخت ، سلمان آن را برداشت و به جاى خود گذاشت ؛ باز زمانى نگذشته بودکه دوباره سرنگون شد و چیزى از آن نریخت ؛ دیگر باره سلمان آن را برداشت و به جاى خود گذاشت . ابوذر وحشت زده از نزد سلمان بیرون شد و به حالت تفکّر بود که جناب امیرالمؤ منین علیه السّلام را ملاقات نمود و حکایت را براى آن حضرت بگفت ، آن جناب فرمود: اى ابوذر! اگر خبر دهد سلمان ترا به آنچه مى داند هرآینه خواهى گفت رَحِم اللّهُ قاتِلَ سَلْمانَ! اى ابوذر سلمان باب اللّه است در زمین ، هر که معرفت به حال او داشته باشد مؤ من است و هرکه انکار او کند کافر است و سلمان از ما اهل بیت است .(13)
و هم وقتى مقداد بر سلمان وارد شد دید دیگى سر بار گذاشته بدون آتش ‍ مى جوشد، به سلمان گفت : اى ابوعبداللّه ! دیگ بدون آتش مى جوشد؟! سلمان دودانه سنگ برداشت و در زیر دیگ گذاشت سنگها شعله کشیدند مانند هیزم دیگ جوشش زیادتر شد. سلمان فرمود: جوش دیگ را تسکین کن . مقداد گفت : چیزى نیست که در دیگ بزنم تا جوش او را فرو نشانم . سلمان دست مبارک خود را مانند کفچه داخل در دیگ کرد و دیگ را بر هم زد تا جوشش ساکن شد و مقدارى از آن آش برداشت با دست خود و با مقداد میل فرمود. مقداد از این واقعه خیلى تعجّب کرد و قصّه را براى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم نقل کرد.(14)
بالجمله ؛ روایات در مدح او زیاده از آن است که ذکر شود و بیاید جمله اى از آنها در احوال حضرت ابوذر رضى اللّه عنه .
در سَنَه 36 در مدائن وفات کرد و حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام در همان شب از مدینه به (طىّ الارض ) بر سر جنازه او حاضر شد و او را غسل داد و کفن کرد و نماز بر او خواند و در همانجا به خاک رفت . و در روایتى است که چون امیرالمؤ منین علیه السّلام بر سر جنازه سلمان وارد شد رِداء از صورت او برداشت سلمان به صورت آن جناب تبسّمى کرد حضرت فرمود:
(مَرْحَبا ی ااَبا عَبْداللّهِ اِذا لَقیتَ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وآلِهِ فَقُلْ لَهُ مامَرَّ عَلى اَخیک مِنْ قَوْمِکَ).

پس حضرت او را تجهیز کرد و بعد از تجهیز و تکفین ایستاد به نماز بر او، حضرت جعفر طیّار و حضرت خضر در نماز حضرت سلمان حاضر شدند در حالتى که با هر کدام از آن دو نفر هفتاد صف از ملائکه بود که در هر صفى هزار هزار فرشته بود.(15)و حضرت امیر علیه السّلام در همان شب به مدینه مراجعت فرمود و فعلاً قبر شریف سلمان در مدائن بابقعه و صحن بزرگى ظاهر و مزار هر بادى و حاضر است . و من در (هدیة الزّائرین ) و (مفاتیح ) زیارت آن جناب را نقل کرده ام .(16)


(1) امـام صـادق عـلیـه السلام فرمود: به او سلمان فارسى نگوئید بلکه بگوئید سلمان محمدى ... ر.ک : امالى شیخ طوسى ص 133، مجلس پنجم ، حدیث 214 .
(2) اختصاص ص 12
(3) بحارالانوار 22/348 .
(4) مـتـوسمین یعنى به فراست احوال مردم را مى دانست (علامه مجلسى رحمه اللّه ).
(5) رجال کشّى 1/56.
(6) رجال کشّى 1/56.
(7) محدَّث یعنى کسى که فرشتگان با او سخن مى گویند (ویراستار).
(8) ر.ک : بـه کـتـاب ارزنـده نـَفـَس الرحـمـان فـى فضائل سلمان تاءلیف علامه محدّث نورى رحمه اللّه .
(9) بحارالانوار 22/373 .
(10) مجالس المؤ منین 1/205 .
(11) امالى شیخ طوسى ص 133، مجلس پنجم ، حدیث 214 .
(12) نـفـس الرحـمـان فـى فـضـائل سـلمان محدّث نورى ، ص 520، چاپ آفاق .
(13) رجال کَشّى ص 14، حدیث 33. بحارالانوار 22/373 .
(14) نفس الرحمان ... محدّث نورى رحمه اللّه ص 352، باب نهم .
(15) بحارالانوار 22/373 .
(16) هـدیـة الزّائریـن و بـهـجـة النـاظـریـن ص 57 ـ 59، چـاپ تبریز، سـال 1343 ق . مـفـاتـیـح الجـنـان بـاب سـوم ، فصل هشتم .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.