الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

الهم عجل لولیک الفرج

مذهبی سرگرمی آموزشی

تکالیف شیعیان در دروان غیبت امام عصر(عج)تکلیف نهم

تکالیف شیعیان در دروان غیبت امام عصر(عج)تکلیف نهم

(بیزاری از دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام)

«از سدیر از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند:«خوشا به حال کسی که قائم از اهل‌بیت مرا می‌بیند که قبل از قیامش به او اقتدا و از ایشان و امامان هدایت قبل از ایشان پیروی کرده و از دشمنان اینان به سوی خدا بیزاری نموده باشد. این گروه رفقای من و گرامی ترین امّتم نزد من‌اند. »1

همان‌گونه که دو کلمه‌ی «ولی» و «حبّ» با یکدیگر تفاوت داشت، دو کلمه‌ی «عدو» (با سه حرف اصلی عین، دال و واو) و »بغض» (با سه حرف اصلی باء، غین و ضاد) نیز با یکدیگر تفاوت دارند. به دیگر سخن، چنان که «ولیّ» به معنی سرپرستی و ولایت و دستور به پذیرش آن نیز به معنی تطبیق دادن اعمال و رفتار با فرموده‌ها و رفتارهای مولا است، همچنین، مقابل آن (عداوت) نیز به معنی دشمنی آشکار است و دستور نبوی به آن به معنی بیزاری و دوری نمودن در همه‌ی شئونات از دشمنان تشیّع است (به جز موارد تقیّه که در فقه ما مشخص شده است)  

اما کلمه‌ی «بغض» به معنی نفرت است که مانند مقابلش (حبّ) امری قلبی و باطنی است و ربطی به ظاهر ندارد(البته، معمولاً منشأ تغییر در ظاهر آدمی است). بنابراین در بعضی موارد ، ممکن است بغض باشد ولی عداوت نباشد، چنان که بعضی از افراد رفتارشان مطابق با اعمال و رفتار کسی است که در باطن میل و محبتی به او ندارند. ولی مجبورند که مطابق او باشند. مثلاً، دانش‌آموزی که از درسی مثل ریاضی بدش می‌آید مجبور است فرمولها و قواعد آن را یاد بگیرد تا روز امتحان بتواند  پاسخ صحیح به سؤالها بدهد.

بنابراین بغض داشتن نسبت به دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام با عداوت و بیزاری ا زآنان دو موضوع متمایز از هم است که دستور هر یک باید جداگانه بررسی شود.

همین مطلب در روایتی که قسمتی از آن را در وظیفه‌ی پنجم ذکر کردیم آمده است. یونس‌بن‌عبدالرحمن از امام موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام نقل کرده است که فرمودند:

« خوشا به حال شیعیان ما، همانانی که در غیبت قائم ما به حبّ ما چنگ می‌زنند و در آن زمان بر پذیرش ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما ثابت قدم‌اند. اینان از مایند و ما نیز از آنهاییم. آنها به امامت ما راضی‌اند و ما نیز به شیعه بودن آنها رضا داده‌ایم. خوشا به حال آنان باد که به خدا قسم، در روز قیامت، در درجه‌ی ما همراه مایند» 2

خوشا به حال آن که برای رسیدن به مقام رفیع همراهی با حضرات معصومین علیهم‌السلام از لذتها و ظواهر آلوده و فریبنده‌ی این دنیا بگذرد و با انجام دستورهای اختصاصی زمان غیبت و غیر آن، خود را به آن مرتبه‌ی والا برساند که سعادت جاودانی و پیروزی بزرگ است؛ اللّهُمَّ اجعَلنا مِنهُم!

در دعای زمان غیبت امام زمان علیه‌السلام در این زمینه، از خدا چنین درخواست می‌کنیم:

 «خداوندا، مرا از اهل منازعه و مجادله‌ی با آل‌محمد علیه‌السلام قرار مده و مرا از دشمنان آل‌محمد علیهم‌السلام قرار مده و مرا از اهل‌کینه و خشم بر آل‌محمد علیهم‌السلام قرار مده. من از این صفات به تو پناه می‌برم. پس مرا پناه بده؛ و از تو فریاد رسی می‌کنم، پس به فریادم برس...»

 عتقد به امام باید.....  3

معتقد به امام باید به تقیّه کردن در زمام غیبت امام عصر پایبند باشد و به آن عمل نماید.

انسان عاقل در رویارویی با دشمن برای در امان ماندن از شر او به گونه ای عمل می کند که اعتقاداتش پوشیده بماند تا خطری متوجه او نشود، این حکم عقلی تقیّه است در واقع

 تقیّه یعنی حفاظت کردن از چیزی  در مقابل آنچه به آدمی ضرر و صدمه می رساند،

 بدیهی است که مجوز برای تقیّه زمانی صادر می شود، که نه از روی جلب منفعت بلکه تنها به خاطر دفع ضرر از انسان باشد. هر صاحب خردی می داند که در مقابل دشمنی که قصد ضرر رساندن به او را دارد، برای حفظ دین، مال، آبرو، جان و یا ناموس می توان بنا به شرایطی که آدمی در آن قرار دارد، اعتقاداتش را کتمان و حتی مذهبش را مخفی کند، فرمایش خداوند در قران کریم مویّد این مطلب می باشد، آن جا که می فرماید:

« لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَیُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِیرُ[1]»

« نباید اهل ایمان مومنین را وا گذاشته و از کافران دوست برگزینند و هر که چنین کند رابطه ی او با خدا مقطوع است مگر آن که برای در حذر بودن از شرّ آن ها تقیّه کند و خدا شما را از خود می ترساند و باز گشت به سوی خدا خواهد بود.»

 اهمیت تقیّه در روایات تا بدان جاست که عامل به آن از جانب خداوند دارای مقام و مرتبه ای بلند می گردد[2] و ترک کننده ی آن بی ایمان معرفی شده[3]است ،امام کاظم علیه السلام می فرمایند:

اگر بگویم ترک کننده تقیّه  مانند تارک الصلوه است راست گفته ام.[4]

 ملاحظه نمودید که تقیّه یک امر ضروری در دین می باشد و افراد می بایست در گفتار و عمل به این دستور الهی عمل نمایند، لذا مومن با تدبیر و زیرک از گفتاری که احتمال می دهد موجب هتک حرمت یا استهزاء و استخفاف دینش می شود، جداُ خودداری می کند واز هم نشینی و معاشرت باکسانی که امر دین را زشت می شمارند و آن را مسخره می کنند، دوری می  نماید و اگر از روی ناچاری با آنان مجالست نمود، با حسن خلق و مدارا بر خورد می نماید، به طوری که رفتارش موجب جلب محبت آنان به دین می گردد و این گونه از خطر و آزار احتمالی هم در امان می ماند. البته می بایست متناسب با ایمان و یقین پایین افراد، تقیّه انجام شود که این افراد ممکن است  دشمنان، اهل فسق و گناه و مومنین نادان و حتی همه ی مومنین باشند.

آثار و نتایج سازنده ی تقیّه نشانگر اهمیت این موضوع می باشد، به عنوان نمونه با تقیّه می توان از فتنه های آخرالزمان نجات یافت و در دین داری استقامت ورزید، لذا در روایات آمده که هر چه  به امر ظهور نزدیک تر می شویم تقیّه شدید تر می شود[5] بدین گونه این عمل از مصادیق یاری امام نیز می گردد، اگر انسان تشخیص دهد که با تقیه می تواند خطر و آزاری را از امام یا دوستان و شیعیان آن حضرت دور کند قطعا این کار او، امام را خشنود  می نماید و کمک و یاری برای ایشان محسوب می شود. نکته ی لازم به ذکر این است که تقیّه کننده باید از روی علم و آگاهی این کار را انجام دهد، مبادا مومنین در جایی که تقیّه واجب نیست، با انجام آن دین را سبک و خفیف نمایند و در جایی که ضروری و واجب است، آن را ترک نمایند.

به امید ان که خداوند بصیرت و آگاهی لازم را نصیب معتقدین به امام عصر علیه السلام کند تا در پرتو آن یاری گر امامشان باشند. 



[1]- ال عمران/ 28

[2]-کافی ج2 ص217 ح 4

[3]- کافی کتاب الایمان و الکفر باب تقیه ح12

[4]-  بحار الانوار 75/414

[5]-کافی: کتاب الا یمان و الکفر باب تقیه ح 17

منابع:

1-بحارالانوار: 51/72 ح15                  2-بحارالانوار: 51/151 ح6  


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.