ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
(انکار نکردن غیبت آن حضرت صلوات الله علیه)
از محمدبنمسلم روایت شده است که گفت: شنیدم امام صادق علیهالسلام می فرمودند: «اگر خبر غیبت امامتان به شما رسید، آن را انکار نکنید.»1
در دستور قبلی، حضرات ائمه علیهم السلام
به ما گوشزد کردند که مراقب باشید، بر اثر طول غیبت، منکر وجود امام
زمانتان نشوید، ولی در قالب این وظیفه میفرمایند که پنهان شدن امامتان را
انکار نکنید.
از آنجا که هدایت وظیفهی اصلی امامان بر حق بوده، از زمانهای قبل از به دنیا آمدن حضرت مهدی علیهالسلام
و پنهان شدنشان، وظیفهی مردمی را که آن زمان را درک خواهند کرد مشخص
کردهاند و هشدار دادهاند که افکار انحرافی و باطل عامّه در بین شیعیان
رخنه نکند.
از این جهت، در روایتی که ذیلاً از امام صادق علیهالسلام نقل میشود، حضرت به اقوال گوناگونی که عامّه مطرح و القا میکنند اشاره و آنها را باطل معرفی میفرمایند.
از سدیر صیرفی نقل شده است که گفت: من و مفضّلبنعمر و ابوبصیر و ابانبنتغلب به خدمت مولایمان امام صادق علیهالسلام
شرفیاب شدیم. دیدیم ایشان روی خاک نشستهاند و بر روی دوششان لباسی
(عبایی)پشمین و خیبری است -که بدون یقه و دو آستینش کوتاه بود و درو
گردنشان را پوشانده بود-و مانند مادر اندوهگینی که برای از دست دادن
فرزندش با جگر سوخته گریه میکند، اشک میریزند، به طوری که آثار غم از
گونههایشان نمایان بود و دو طرف صورت مبارک دگرگون شده و طراوت و تازگی
دو چشم حضرت را اشک از بین برده بود. میفرمودند:
«آقای من! غیبت شما خواب را از چشمم ربوده و بسترم را بر من تنگ کرده و راحتی قلبم را از من گرفته.
آقای من! غیبت تو مصیبتم را به اندوههای همیشگی پیوسته و از دست رفتن یکی
بعد از دیگری جمعیت و عدد ما را از بین میبرد. اشکی را که از چشمم جاری
میشود و دردی را که از جهت مصیبتهای گذشته و بلیّات پیشین است و با سستی
از سینهام خارج میشود احساس نمیکنم مگر اینکه مصیبتهای زیادی که (در
پیش است و ) بزرگتر و دردناکتر و سختتر است (از مصیبتهای گذشته که از
دیر زمان به ما رسیده) و حوادث و مصیبتهایی که با خشم و غضب تو در هم
آمیخته، جلو چشمم مجسّم میشود»
سدیر میگوید: به خاطر اندوه شدید از آن حال سخت و ترسناک و از آن رخداد
مُلک، عقلهایمان پرید و قلبهایمان به واسطهی آن ناراحتی پارهپاره شد و
گمان کردیم که این حالت علامت بلای کشنده یا سختیای است که از روزگار بر
آن حضرت وارد شده است. از این جهت، عرض کردیم: ای زادهی بهترین خلایق،
خداوند دیدگانت را گریان نگرداند. از چه حادثهای اشکت روان و گریهات
مانند باران جاری است؟ چه حالتی سبب شده است که اینچنین در سوگ بنشینی؟
راوی میگوید: حضرت نفسی عمیق(یا آهی بلند) کشیدند که بر اثر آن پریشانیشان بیشتر شد و فرمودند:
«وای بر شما! صبح امروز در کتاب جفر، که کتابی است دربردارندهی علم مرگها
و مصیبتها و بلاها و علم آنچه قبلاً اتفاق افتاده و در آینده تا روز قیامت
اتفاق خوهد افتاد؛ کتابی که خداوند بلند آوازه آن را به محمد صلی اللهعلیهوآلهوسلم
و امامان بعد از ایشان اختصاص داده است، نگاه کردم و دربارهی تولد قائم
ما، نیز در غیبت ایشان و طول کشیدن آن و مدت عمرشان، امتحان مؤمنان در آن
زمان و ایجاد شدن شک در دلهایشان به واسطهی طولانی شدن مدت غیبت، برگشتن
بیشتر آنها از دینشان و رها کردن رشتهی اسلام از گردنهایشان ، همان که
خدایی که یادش بلند مرتبه است (دربارهاش)میفرماید: (رشتهی عمل هر انسان
را دور گردنش قرار دادیم) یعنی ولایت (را از گردن بیرون مینهند) دقت
میکردم، رقّت و نرمی مرا در برگرفت و اندوهها بر من چیره گشت»
عرضه داشتیم: یا ابن رسول الله، با شریک نمودنمان در بعضی از آنچه میدانید ما را گرامی و مشرّف بدارید. فرمودند:
«خداوند بلندمرتبه و عزیز سه دوره از دورههایی را که در سه نفر از
فرستادگانش قرار داده برای قائم مقدّر فرموده: تولد ایشان را مانند تولد
موسی علیهالسلام و پنهان شدنشان را مانند پنهان شدن عیسی علیهالسلام به دراز کشیدنش (و طولانی شدن مدت امتحان شیعیانش) را مانند به درازا کشیدن (مدت امتحان قوم) نوح علیهالسلام قرار داده. گذشته از این، مدت عمر بندهی شایستهاش خضر علیهالسلام را نیز نشانه و دلیلی بر عمر ایشان قرار داده است.
عرض کردم: یا ابنرسول الله، از روی حقایق این معانی پرده بردارید. فرمودند:
«...اما تشبیه به غیبت عیسی علیهالسلام از این جهت است که یهود و نصارا
بر اینکه کشته شده متّفق شدند و خداوند عزیز و بلندمرتبه آنان را با
فرمودهاش تکذیب کرد: (او را نکشتند و به دار نیاویختند؛ ولی بر آنان
مشتبه شد)همچنین است غیبت قائم علیهالسلام
چرا که امت به خاطر طول کشیدنش آن را انکار میکنند. پس بعضی از روی
ناآگاهی خواهند گفت: او هنوز متولد نشده؛ بعضی میگویند:متولد شده، ولی
از دنیا رفته است؛ بعضی کافر میشوند و میگویند: یازدهمین از ما امامان
فرزندی پیدا نکرده و عقیم بوده است؛ گویندهای نیز با کلامش بیدین میشود
که میگوید: امر امامت به سیزده نفر یا بیشتر تجاوز نموده است و گویندهای
دیگر نیز با کلامش خدای بلند مرتبه و عزیز را معصیت میکند که میگوید:
روح قائم علیهالسلام در کالبد دیگری سخن میگوید!»
در این روایت، حضرت به 5 نظریه از نظریههای باطل در مورد حضرت مهدی علیهالسلام
اشاره فرموده و شیعیان را از ابتلا به آن بر حذر داشتهاند. ایشان متذکر
شدهاند که این اقوال بر اثر به طول انجامیدن زمان غیبت و از انکار آن
حاصل شده است.
به عبارت دیگر ، امامان علیهمالسلام
خواستهاند که بر اثر طولانی شدن زمان غیبت، منکر اصل غیبت نشویم؛ لذا
اشخاصی را که (گویا به علت بیصبری و کمطاقتی) در مورد زمان ظهور از
ایشان سؤال میکردند به پرهیز از انکار سفارش میفرمودند، چنان که آمده
است:
«از ابوعبیدهی حذّاء نقل شده است که گفت: از امام باقر علیهالسلام در مورد زمان ظهور حضرت قائم علیهالسلام سؤال کردم. فرمودند: اگر به هر صورت آرزو دارید که این امر (قیام) به سوی شما آید (و نزدیک شود) پس انکارش نکنید.»2
از آنکه که حضرات ائمه علیهمالسلام برای مردم (و نیز شخص راوی این حدیث) بیان کردهاند که ظهور پس از غیبتی طولانی خواهد بود، سفارش به پرهیز از انکار قیام حضرت مهدی علیهالسلام
سفارش به پرهیز از انکار غیبت هم خواهد بود، والّا، کسی از فرق مختلف
اسلام نیست که منکر اصل وجود و قیام منجی آخرالزمان باشد. از این روی،
شاید فرازی از دعای ایام غیبت امام زمان علیهالسلام که ما آن را در تکلیف قبلی آوردیم، به این مطلب نیز اشاره داشته باشد:
«اَللّهُمَّ
وَلا تَسْلُبنا الیَقینَ لِطولِ الاَمَدِ فی غَیبَتِهِ وَانْقِطاعِ خَبرِه
عَنّا... حَتّی لا یُقَنِّطَنا طوُلُ غَیبَتِهِ مِنْقیامِهِ»
2- بحارالانوار، 52/268، ح157